مجتبی کلانتری

حوادث ماه های هجری قمری

۶۳ مطلب توسط «مجتبی کلانتری» ثبت شده است

حلول ماه رجب



ماه «رَجَب» یا «رجب المُرَجَّب» هفتمین ماه هجری قمری و از جمله ماه های حرام است. رجب به معنای بزرگ داشتن و عظیم شمردن است [1] و نام گذاریش بدلیل عظمت آن است ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد ماه رجب می فرماید : «ماه رجب، شهرالله الأصم است و بدان سبب آن را «اصمّ» نامیدند که هیچ ماهى به پایه عظمت و فضیلت آن نمى رسد.»[2] و همچنان می فرماید : «رجب ماه بارش رحمت الهى است. خداوند در این ماه رحمت خود را بربندگانش فرو مى ریزد.»[3] و در حدیث قدسى چنین آمده که خداوند متعال می فرماید : «الشَّهرُ شَهری و العَبدُ عَبدی و الرَّحمَةُ رَحمَتی فَمَن دَعانی فی هذَا الشَّهرِ أجَبتُهُ و مَن سَألَنی أعطَیتُهُ ؛ ماه (رجب) ، ماه من ، بنده ، بنده من ، و رحمت ، رحمت من است ؛ هر که در این ماه مرا بخواند ، اجابتش کنم و هر که حاجت آورَد ، عطایش کنم.»[4]

در روایات ذکر شده است که در صحرای محشر منادی ندا سر می دهد : «أین‏ الرجبیون؟ ؛ اهل ماه رجب کجایید؟»

جمعی بر می‏ خیزند که چهره‏ هایشان چون قرص تمام ماه درخشان است، صفوف پریشان و متحیر اهل محشر را می شکافند و در پیشگاه حقیقت هستی و مالک این روز می ایستند. منادی، ندا سر می‏دهد که بهشت بر شما گوارا باد و ایشان با آرامشی رشک برانگیز به سمت مامن الهی حرکت می نمایند که زمزمه ای برمی خیزد که: «اینها چه کسانی بودند که چنین با احترام و آسان از صراط گذشتند؟»

پاسخ می دهند : «ما رجبیون هستیم، زنان و مردانی که وقتی ماه رجب با تمام رحمتش بر ما سایه افکند با روی گشاده به استقبالش رفتیم، روزهایی از آن را روزه گرفتیم و شبهایش را به عبادت صاحبش گذراندیم»[5]

در این ماه عظیم شان وقایع مهمی روی داده که می توان  به ولادت امام محمد باقر (علیه السلام) در یکم [6]  شهادت امام علی النقی (علیه السلام) در سوم (به قولی) [7] ولادت امام محمد تقی (علیه السلام) در دهم [8] ولادت امیرمومنان علی بن ابی طالب (عَلیهِمَا السَّلام) در سیزدهم [9] وفات حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) در پانزدهم [10] شهادت امام موسی بن جعفر (عَلیهِمَا السَّلام) در بیست و پنجم [11] بعثت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) در بیست و هفتم [12] ماه رجب اشاره نمود.

پی نوشت:
[1]. مجمع البحرین ج2 ص67
[2]. وسائل الشیعه ج10ص475
[3]. عیون اخبارالرضا ج2ص71
[4]. إقبال الأعمال ج3 ص 174
[5]. ثمرات الحیات ص 451
[6]. إعلام الورى، طبرسی، ج‏1ص498
[7]. مصباح کفعمی ص512
[8]. اعلام الوری ج2 ص91
[9]. الارشاد، شیخ مفید ج1ص5
[10]. معالی السبطین ج2ص225
[11]. اعلام الوری ج2 ص6
[12]. مسار الشیعه ص37
-------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
ماه رجب

۰ نظر
مجتبی کلانتری

ولادت امام محمد باقر (علیه السلام)



ولادت با سعادت حضرت امام محمد باقر (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) مبارک باد

حضرت امام «محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب » (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) فرزند گرامی امام سجاد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) و حضرت فاطمه بنت حسن بن علی (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) در روز جمعه یکم رجب المرجب سال ۵۷ هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود، [1] البته برخى سوم صفر [2] را نیز ذکر نموده اند که احتمال تولد معصوم (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) در ماه های محرم و صفر (ماه های حزن و عزای اهل البیت علیهم السلام) بعید به نظر می رسد.

از آنجا که پدر و مادر امام محمد باقر (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) فرزندان امام حسین (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) و امام حسن (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) هستند لذا چهارمین امام شیعیان هم از جهت پدری و هم مادری، علوی و فاطمی است [3] از این جهت ایشان امامِ «هاشمیٌ بین هاشمیین»، «علویٌ بین علویین» و «فاطمیٌ بین فاطمیین» بوده اند.[4]

«باقر العلوم»  به معنای شکافنده (ظاهر کننده) علوم، مشهورترین لقب‏ امام محمد باقر (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) است که طبق احادیث، نام (محمد) و لقب (باقرالعلوم) ایشان ده ها سال قبل از تولد حضرت، توسط پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) قرار داده شده است. [5] و از آنجا که طبق فرمایش امام زمان (روحی و ارواحُ العالَمینَ لِترابِ مَقْدَمِهِ الفِداء) : «قُلُوبُنا أَوْعِیَهٌ لِمَشِیَّهِ اللّهِ، فَإِذا شاءَ شِئْنا، وَاللّهُ یَقُولُ: وَما تَشاؤُونَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ؛ دل‌هاى ما (ائمه معصوم علیهم السلام) ظروفى براى خواست خداوند است. اگر خدا چیزى را اراده کند و بخواهد، ما نیز اراده کرده، خواهیم خواست. خداوند متعال مى‌فرماید: «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ» [6] و شما نمى‌خواهید مگر این که خداوند بخواهد.»[7] و احادیث دیگر، اراده معصوم (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) همان اراده خداوند است پس تمام فرمایشات [و همچنان فعل و تقریر] رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم)  [و همه معصومین سَلامُ اللهِ عَلَیهِم] همان اراده خداوند است، پس در نتیجه نام و لقب امام باقر (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) [و همه معصومین سَلامُ اللهِ عَلَیهِم ] توسط خداوند قرار داده شده است.

طبق مستندات تاریخی در عصر امام محمد باقر (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) به دلیل ضعیف‌ شدن دولت بنی امیه و ایجادهای درگیری متعدد، برای در اختیار گرفتن قدرت و کمتر شدن مزاحمت و مخالفت های خلفای ظالم، امام محمد باقر (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) فرصت آن را پیدا کرد که جنبش علمی وسیعی را به وجود آورد، جنبشی که در دوره امامت فرزند گرامیش امام صادق (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) به اوج خود رسید.[8] امام محمد باقر (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) به عنوان یکی از ۱۴ سر چشمه ی علم الهی آنچنان امت اسلامی را از نظر علمی، معرفتی و .... به بالا برد که عظمت ایشان زبان زد خاص و عام است، به گونه ای که حتی مخالفان در برابر عظمت ایشان کرنش می نماید، ابن حجر هَیْثَمی از متعصّبان اهل سنّت درباره امام باقر (علیه‏ السلام) می‏ نویسد:

«لقب باقر برای ابو جعفر محمّد باقر برگرفته از شکافتن زمین و بیرون آوردن گنج‏های پنهان آن است، بدین جهت که او از گنج ‏های پنهان معارف و حقایق احکام آن قدر آشکار ساخت که جز بر افراد بی‏ بصیرت و دل‏های ناپاک پوشیده نیست و از این جاست که وی را شکافنده و جامع دانش و نشر دهنده و بر افرازنده‏ ی علم خویش نامیده ‏اند.» و سپس به شخصیّت امام در بعد عرفان اشاره می‏ کند و می‏ گوید: «و برای او از استواری و ثبات در مراحل سلوک عرفانی منزلتی است که وصف کنندگان از بیان آن عاجزند و در زمینه ی این سلوک و معارف دارای کلمات فراوانی است که فرصت، مجال طرح آن را نمی‏ دهد.»[9]

پی نوشت:
[1]. مصباح المتهجد شیخ طوسی ص557
[2]. بحارالانوار ج46 ص212
[3]. اعلام الورى ج 1ص 498
[4]. المفید، الارشاد، ج2 ص158
[5]. الارشاد شیخ مفید ج2ص159
[6]. تکویر آیه 29
[7]. الغیبه طوسى، ص247
[8]. سیرة الائمه اثنی ج2 ص 208
[9]. الصّواعق المحرقة ص 201
----------------------------------
مطالعه بیشتر در :
امام محمد باقر (علیه السلام)

۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت امام هادی (علیه السلام)



اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا الحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ؛
شهادت مظلومانه امام علی النقی (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) تسلیت باد.

حضرت امام علی بن محمد بن علی بن موسی (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) فرزند گرامی امام جواد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) و حضرت سمانه (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) [1] در سال ۲۱۲ هجری قمری در مدینه النبی (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) دیده به جهان گشود.[2]

امام هادی (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) دهمین پیشوای شیعه در سن ۸ سالگی پس از شهادت پدر بزرگوارش امام جواد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) عهده دار مقام امامت گردید و پس از ۳۳ سال امامت [3] در سال ۲۵۴ هـجری قمری در سامرا به شهادت رسیدند.[4]

مشهورترین لقب ایشان هادی [5] و کنیه حضرت ابوالحسن [6] می باشد و از آنجا که کنیه ابوالحسن متعلق به چند امام شیعه است، در کتب روائی و اسناد تاریخی منظور از «ابوالحسن اول» امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ)،منظور از «ابوالحسن ثانی» امام رضا(صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) ، منظور از «ابوالحسن ثالث» امام هادی(صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) و اگر ابوالحسن مطلق و بدون قید ذکر شود منظور و مقصود حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) است.

امام هادی (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) در زمان حیات مادی خویش هرچند مورد ظلم و حسادت حکام ظالم قرار می گرفت ولیکن ایشان نیز همانند پدران گرامی خویش و انبیای الهی از آنچنان هیبت و نفوذ معنوی برخوردار بود که همگان را وادار به کرنش می نمود و این امر اختصاص به شیعیان نداشت،  بهاءالدین اِربلی (قَدَّسَ اللهُ نَفسَهُ الزَّکیه ) از محدثین و مورخین بزرگ شیعه می فرماید: «امام در سامرا از چنان شخصیت والا و عظمت روحی برخوردار بود که همگان در مقابل وی فروتنی نشان می دادند و ناخواسته در برابرش تواضع کرده و سخت محترمش می داشتند.»[7]و با بررسی کتب اهل سنت نیز در می یابیم، اگرچه اهل سنت کمتر به ایشان پرداخته اند ولیکن با این وجود با مراجعه برخی از کتب اهل سنت متوجه می شویم، ایشان از نظر اهل سنت نیز  سرآمد علمی و عملی محسوب می گردد، ابن صباغ مالکی از بزرگان اهل سنت، امام را چنین معرفی می فرماید : «گنبد فضل ابوالحسن علی هادی بر کهکشانها سر زده شعاع فضائلش تا ستارگان آسمانها امتداد یافته است و هیچ فضیلت و منقبتی نیست مگر این که افتخار آمیزترین آن پیش او است و برای این شایسته این فضیلت است که در جوهر ذات او کرامتی که در ویژگیهای آن یگانه است و سرشتش پاکیزه شده از عیب و نقص، و اخلاقش خوش و شیرین و سیرت و روشش متعادل و افعالش با فضیلت می باشد او در وقار و سکون و طمأنینه و فقه و نزاهت و پرهیزگاری و دانائی و آگاهی مطابق روش پیامبر و خوی و عادت علوی بود و دارای سرشت پاک و همت عالی بود که کسی از مردم به آن حد نمی‌ رسید.»[8]

حاکمان ظالم دوران امام هادی (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) بدلیل اینکه ایشان را خلیفه بر حق مسلمین می دانستند، از عظمت و هیبت ایشان نزد مردم بیم داشتند، پس همواره حضرت و شیعیان ایشان را مورد آزار ، اذیت و کنترل خود قرار می دادند تا آن که معتز که در دشمنی با آل محمد (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و قتل دشمنان معروف بود، به خلافت رسید که آن ملعون وجود نورانی حضرت هادی (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) را برنتابید و دستور داد حضرت را مسموم و به شهادت برسانند. [9]

پی نوشت:
[1]. الارشاد‌ شیخ مفید ج2 ص417
[2]. اعلام الورى ج 2ص 109
[3]. الارشاد‌ شیخ مفید ج2ص327
[4]. مناقب آل ابی طالب ج 4ص 401
[5]. دلائل الامامه ص 411
[6]. مناقب آل ابی طالب ج4ص432
[7]. کشف الغمه اربلی ج2 ص398
[8]. الفصول المهمه فی معرفه الأئمه ج2ص1073
[9]. اعلام الهدایه ص114

 مطالعه بیشتر در:
شهادت امام هادی علیه السلام

۰ نظر
مجتبی کلانتری

لیلة الرغائب چه شبی است؟



«لیلة الرغائب» به اولین شب جمعه ماه رجب المرجب  گویند، که در میان مردم به «شب آرزوها» معروف است، البته با توجه به معنای لغوی لیلة الرغائب، «لیلة» به معنای «شب»[1] و «رغائب» به معنای «عطای بسیار»[2] مناسب ترین ترجمه برای آن «شب عطا و بخشش بسیار »‌ یا با توجه به آثار لیلة الرغائب، «شب استجابت (قبول شدن[3] ) دعا» نیز برای آن مناسب است.

برخی اسناد «لیلة الرغائب» و اعمال آن را ضعیف می دانند که اولین بار[ظاهرا] سید بن طاووس (رِضوانُ الله تعالی علیه) در کتاب «الإقبالُ بالأعمالِ الحَسَنَةِ فیما یُعمَلُ مَرَّةً فی السَّنَةِ» معروف به «اقبال الاعمال» نماز شب لیلة الرغائب را نقل نموده و می فرماید: «من آن را در کتاب‌ های عبادات به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دیده‌ ام و خودم آن را از از برخی کتاب‌ های راویان شیعه امامیّه (رحمهم الله) نقل می‌کنم.»[4] و همچنین علامه مجلسی (قَدَّسَ اللهُ نَفسَهُ الزَّکیه)[5] و سایرین نیز با اسنادی که چندان قابل اعتماد نیست آن را نقل فرموده اند ولیکن حتی اگر حکم به استحباب شرعی اعمال چنین شبی داده نشود، می توان به قصد امید ثواب اعمال آن را انجام داد.[6] (به فتوای مرجع تقلید خویش مراجعه کنید)

رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در وصف این شب بزرگ می فرماید: «از اولین شب جمعه در ماه رجب غافل نشوید؛ زیرا شبی است که فرشتگان آن را، «لَیْلَةُ الرَّغائِب» می نامند. این نام گذاری، بدان سبب است که وقتی یک سوم از شب گذشت، هیچ فرشته ای در آسمان ها و زمین نمی ماند، مگر اینکه در کعبه و اطراف آن جمع می شوند. آن گاه خداوند می فرماید: ای فرشتگانم! هر چه می خواهید از من درخواست کنید. فرشتگان عرض می کنند: حاجت ما این است که از روزه داران رجب درگذری. خداوند می فرماید: این کار را انجام دادم.»[7]

و سپس در اعمال آن فرموند: «روز پنجشنبه پیش از لیلة الرغائب را روزه می گیری و چون شب جمعه فرا رسید، بین نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز به جا می آوری؛ هر دو رکعت به یک سلام و در هر رکعتی سوره فاتحه یک بار، «إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» سه بار و «قُل هُوَ اللّه  اَحَد» را دوازده بار می خوانی و هنگامی که نماز تمام شد، هفتاد بار بگو: اَللّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّدٍ النَّبی الاُمِّی وَ علی آله. سپس سجده می کنی و در سجده هفتاد بار می گویی: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ، سپس سر خود را بلند می کنی و می گویی: «رَبَّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَ تَجاوَزَ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِی الْاَعْظَمُ؛ آن گاه بار دیگر به سجده می روی و در سجده همان  چیزی را می گویی که در سجده اول گفتی. سپس از خداوند، حاجت خود را بخواه که ان شاءاللّه  برآورده خواهد شد.»

و سپس فرمودند: «سوگند به کسی که جانم در دست اوست، هیچ بنده ای این نماز را به جا نمی آورد، مگر آنکه خداوند گناهان او را می بخشد، گرچه گناهان او به عدد شن های کره زمین و به وزن کوه ها و به عدد برگ های درختان باشد! در شب اول قبر خداوند ثواب آن را به بهترین صورت، با روی گشاده و خندان و زبان فصیح برای او می فرستد که می گوید: ای محبوب من! مژده بده، از هر سختی نجات پیدا کردی... تو هرگز خیری را از جانب مولایت از دست نخواهی داد.»[8]

پی نوشت:
[1]. لغت‌نامه دهخدا، کلمه لیلة.
[2]. لغت‌نامه دهخدا، کلمه رغائب (رغیبة).
[3]. لغت‌نامه دهخدا، کلمه استجابت.
[4]. الاقبال الاعمال، ج2، ص 632.
[5]. بحار الانوار، ج 95، ص 395.
[6]. جامع المسائل، فاضل لنکرانی، ج2،ص172.
[7]. المراقبات، ص 111.
[8]. همان ص 112.
-------------------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
لیلة الرغائب

۰ نظر
مجتبی کلانتری

میلاد امام محمد تقی، جوادالائمه (علیه السلام)



السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَرَّ التَّقِیَّ الْإِمَامَ الْوَفِیَّ
میلاد با سعادت، امام محمد تقی، جوادالائمه (علیه السلام) مبارک باد.

حضرت امام «محمد بن علی بن موسی» نهمین امام و پیشوای معصوم (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) معروف به «امام جواد» و «امام محمد تقی» [1] فرزند گرامی امام رضا (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) و مادری با فضیلت و منزه به نام «سبکیه» [2] یا «خیزران مصری» و یا «ریحانه» در دهم رجب سال ۱۹۵ ه‍جری قمری [3] در مدینه النبی (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) دیده به جهان گشود.

در تاریخ ولادت امام جواد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) اختلافاتی وجود دارد و برخی بزرگان چون مرحوم کلینی (قَدَّسَ اللهُ نَفسَهُ الزَّکیه) در «اصول کافی» [4] و مرحوم شیخ مفید (قَدَّسَ اللهُ نَفسَهُ الزَّکیه) در «اَلْإرْشاد فی مَعْرفة حُجَجِ الله عَلَی الْعِباد» معروف به «الارشاد» [5] میلاد حضرت را رمضان سال ۱۹۵ ه‍جری قمری بیان نموده اند، ولیکن دعای ماه رجب از ناحیه مقدسه: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فِی رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الثَّانِی وَ ابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَیْکَ خَیْرَ الْقُرَبِ.. ؛ خدایا! از تو درخواست میکنم به حقّ دو مولود ماه رجب، محمّد بن على دوّم (امام جواد علیه السلام) ، و فرزندش على بن محمّد برگزیده (امام هادى علیه السلام) و به وسیله آن دو امام به جانب تو تقرّب میجویم به بهترین تقرّب..» [6] قول دهم رجب را تائید می نماید.

مادر گرامی امام جواد (عَلَیهِ السَّلامُ) از خاندان «ماریه قبطیه» همسر گرامی رسول خدا (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و مادر حضرت ابراهیم [7] است که به فرموده امام رضا (عَلَیهِ السَّلامُ) حضرت سبکیه (علیهَا السَّلام) در آفرینش پاکیزه و منزه و از بانوان با فضیلت بوده [8] و ایشان از نظر فضائل اخلاقی در درجه ی والایی قرار داشتند و برترین زنان زمان خود محسوب می شدند[9]

طبق مستندات تاریخی بر اساس مشیت و آزمایش الهی، امام رضا (عَلَیهِ السَّلامُ) تا سن حدود ۴۷ سالگی فرزندار نشدند، به همین دلیل متاسفانه عده ای موسوم به واقفیه [گروهی از شیعیان که بر امامت امام موسی کاظم (علیه السلام) و یا امام حسن عسکری (علیه السلام) توقف کردند] ، گمراه و امامت امام رضا (عَلَیهِ السَّلامُ) را انکار و به ایشان گفتند: «چگونه ممکن است امام باشى در صورتى که فرزندى ندارى؟!»، امام در پاسخ فرمودند: «از کجا مى دانى که من داراى فرزندى نخواهم بود، سوگند به خدا بیش از چند روز نمى گذرد که خداوند پسرى به من عطا مى کند که حق را از باطل جدا مى کند.» [10] از این‌ رو هنگامی که امام جواد (عَلَیهِ السَّلامُ) به دنیا آمد، امام رضا (عَلَیهِ السَّلامُ) او را مولودی بابرکت برای شیعیان توصیف [11] و فرمود: «هذَا الْمَوْلُودُ الَّذی لَمْ یُولَدْ مُوْلُودٌ اَعْظَمُ بَرَکَةً عَلی شیعَتِنا مِنْهُ ؛ این مولودی (امام جواد علیه السلام) است که با برکت تر از او برای شیعیان ما زاده نشده است.» [12] (حدیث حاضر نشانه بارزی از عظمت امام جواد (علیه السلام) است و درک کامل آن از نفوس قدسیه بر می آید)

پس از شهادت امام رضا (عَلَیهِ السَّلامُ)، امام جواد (علیه السلام) اولین امامی بود که قبل از رسیدن به سن بلوغ به مقام امامت رسید [13] که این مسئله نیز باعث آن شد که عده ای امامت حضرت را انکار نمایند، که امام جواد (علیه السلام) در مواجهه با آنها استدلال های قرآنی و تاریخی فراوانی بیان فرمودند که به ۲ نمونه از آنها اشاره می نمائیم: اول، نبوت حضرت عیسی (عَلی نَبیِنا و آلهِ و عَلیهِ السلام) در زمان شیرخوارگی طبق آیه ۲۹ سوره مبارکه مریم [14] دوم، بنا به داستان جانشینی حضرت سلیمان (عَلی نَبیِنا و آلهِ و عَلیهِ السلام )، که حضرت سلیمان (عَلی نَبیِنا و آلهِ و عَلیهِ السلام) هنگامی که هنوز کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا می‌برد، حضرت داوود (عَلی نَبیِنا و آلهِ و عَلیهِ السلام ) او را جانشین خود کرد و این در حالی بود که علمای بنی اسرائیل این عمل حضرت داوود را انکار می‌کردند. [15]

پی نوشت:
[1]. اصول کافی ج1ص 492
[2]. منتهی الامال ص937
[3]. منتهی الامال، ص 97
[4]. اصول کافی ج1ص 492
[5]. الارشاد مفید ج2 ص273
[6]. اقبال الاعمال ص647
[7]. منتهی الامال، ص937
[8]. بحارالانوار ج50 ص15
[9]. اثبات الوصیه مسعودی ص 209
[10]. اصول کافى ج1 ص 320
[11]. بحارالانوار ج50 ص35
[12]. اصول کافی، ج1 ص321
[13]. اثبات الوصیة ص161
[14]. روضة الواعظین ص203
[15]. اصول کافی ج1ص383
----------------------------------
مطالعه بیشتر در:
ولادت امام جواد (علیه السلام)

۰ نظر
مجتبی کلانتری

میلاد حضرت علی اصغر (علیه السلام)



السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ (عَلیهِمَا السَّلام)
میلاد با سعادت حضرت باب الحوائج، علی اصغر (علیه السلام) مبارک باد.

حضرت «عبدالله بن الحسین» مشهور به «علی اصغر»[1] کوچکترین فرزند امام حسین(صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) و حضرت رباب(صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) [2] در دهم رجب المرجب در مدینه متولد گردید [3]

طبق مستندات تاریخی حضرت على اصغر(روحی له الفداء) بر روى دستان مبارک پدر بزرگوارش امام حسین(صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) جان دادند که در آن لحظه منادی حضرت را دلداری و ندا داد : «دَعْهُ یا حُسَین فَإِنَّ لَهُ مُرْضِعاً فِی الْجَنَّهِ ، او را به خدا بسپار ، زیرا در بهشت شیردهنده اى براى اوست.» [4]

امام باقر (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) می فرماید : «هرگز قطره‌ای از آن خون به زمین نریخت (توسط فرشتگان به آسمان برده شد).».[5] چرا که ملائکه آسمان می‌خواستند خون را به سوی جنت ببرند چنانچه این مطلب در زیارت چهارم تحفه الزائر وارد شده است.[6]

در مورد سن حضرت علی اصغر (روحی له الفداء) در هنگام شهادت اختلافاتی وجود دارد، برخی منابع ایشان را صغیر (کوچک) [7]، برخی نیز بر این باورند که ایشان متولد روز عاشوارست و می نویسند : «قد وَلَدَ له فی تلک الساعه فَاذنَ فی اُذُنه وجعل یحنکه ، بچه در آن ساعت به دنیا آمد پس حضرت در گوش او اذان گفت و کام او را برداشت» [8] و در نهایت مشهور شش ماهه بودن ایشان است. [9]

در زیارت از حضرت علی اصغر (روحی له الفداء) یاد شده ، سید بن طاووس (قُدِّسَ سِرُّهُ الشَریف) در الاقبال بالأعمال در زیارت امام حسین (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) می نویسد : «صَلّی الله عَلَیک وَعَلَیهِمْ وَعَلی وَلَدِک عَلی الاصْغَرِ الّذی‌ فُجِعْتَ بِهِ ؛ درود خدا بر تو و بر ایشان (شهیدان) و بر فرزندت علی اصغر که داغدار او شدی» [10]

و در زیارت دیگر خطاب به ایشان می آید : «السَّلامُ عَلى عَبدِ اللهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ الله ُ رامِیَهُ حَرمَلَهَ بنَ کاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ ؛ سلام بر عبدالله بن الحسین، کودک شیرخواره تیر خورده ضربت خورده به خون تیپده که خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد! خدا لعنت کند حَرمَلَه بن کاهِل اسدى و همراهانش را که به او تیر زدند.»[11]

در مورد عظمت حضرت علی اصغر (روحی له الفداء) همین بس که امام سجاد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) خود روضه خوان برادر عزیزش می گردید و برای ایشان به شدت گریه می نمود [12]، حضرت علی اصغر (روحی له الفداء) را به «باب‌ الحوائج» می‌خوانند، زیرا گرچه شیرخوار بود، ولی مقامش نزد خدا بسیار والا است از این رو کرامات فراوانی از ایشان نقل شده است . [13]

پی نوشت:
[1]. فضائل ائمه اطهار سبزواری ج1ص150
[2] . مقاتل الطالبیین ص 89
[3]. سحاب رحمت ص535
[4]. معالى السبطین ج1ص260
[5] . اللهوف ص 59
[6] . وقایع الایام ص 515
[7]. مقاتل الطالبین ص94
[8]. تاریخ یعقوبی ج2 ص245
[9]. سحاب رحمت ص536
[10]. الاقبال بالأعمال ج3 ص70
[11]. بحارالانوار ج 45 ص 66
[12]. مدینه المعاجز بحرانی ج4 ص216
[13]. فرهنگ عاشورا ج1 ص99
------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت علی اصغر(علیه السلام)

۰ نظر
مجتبی کلانتری

ولادت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام)




خجسته میلاد مولی الموحدین، نور پُرفروغ آسمان امامت و ولایت امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) تبریک و تهنیت باد.

حضرت امیرالمومنین امام «علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم» (علیهم السلام) فرزند گرامی حضرت «عبد مناف» یا «عمران» [1] معروف به [کنیه] «ابوطالب» [2] و «فاطمه بنت اسد بن هاشم» [3] در روز جمعه ۱۳ رجب سال ۳۰ عام الفیل در مکه مکرمه درون خانه کعبه متولد گردید .[4]

پدر و مادر گرامی حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) عمو زاده و هاشمی (از نوادگان حضرت هاشم جد بزرگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله) بوده و فضائل متعددی در مورد ایشان نقل شده است، امیرالمؤمنین امام علی(علیه السّلام) می فرماید : «آخرین وصی از سلسله اوصیای قبل از پیامبر اکرم ، پدرم (ابوطالب) است.»[5] و همچنان امام باقر (علیه السلام) در وسعت و ژرفای ایمان حضرت ابوطالب می فرماید : «اگر ایمان ابوطالب در یک کفه ترازو قرار داده شود، و ایمان همه خلائق (غیر از معصوم) را در کفه دیگر آن نهاده گردد، ایمان ابوطالب بر ایمان آن  ها برتری می  یابد.»[6]

«فاطمه بنت­ اسد» (علیهما السلام) مادر گرامی امیرالمؤمنین نیز نخستین بانوئی بود که بعد از حضرت خدیجه (علیها السلام) به پیامبر اکرم ایمان و در مکه با ایشان بیعت نمود[7]، ایشان طبق فرمایش امام صادق (علیه السلام) نیکوکارترین مردم به رسول خدا بودند[8] تا حدی که رسول اکرم ایشان را مادر خطاب می نمود [9]

برای حضرت امیرالمومنین ، اسماء، القاب و کنیه های متعددی ذکر شده است که به چند نمونه از آنها و وجه نام گذاری آن، اشاره می نمائیم.

در مورد نام حضرت، رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید : «حق تعالى من و امیرالمومنین را از یک نور خلق کرده، و براى ما دو نام از نام هاى خود اشتقاق کرد،… پس خداوند صاحب عرش، محمود است و من محمّد هستم و حق تعالى؛ علىّ اعلى است و او على است».[10]

«ابوتراب»، از معروف ترین کنیه های امیرالمومنین است، کنیه ابو تراب (پدر خاک) را پیامبر اکرم به ایشان عطا فرمودند زیرا حضرت در روى زمین، بعد از رسول خدا ، حجت پروردگار است و بقا و سکون زمین به خاطر او است.[11]

معروف ترین لقب [نام] حضرت «امیرالمومنین» به معنای «فرمانروا و سرور مؤمنان» است، طبق آموزهای شیعه این لقب از القاب اختصاصی ایشان می باشد و اطلاق آن بر دیگران حتی سایر امامان معصوم (علیهم السلام) نیز جایز نمی باشد.[12] امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «این اسم (لقبی) است که خداوند متعال تنها علی (علیه السلام) را به آن نامیده است، نه قبل از او کسی به این لقب نامیده شده و نه پس از او، مگر کافر.»[13] و مراد از کافر در حدیث آن است که اهل کفر، این لقب را غاصبانه برای خود استفاده می نمایند‌.

طبق فرمایش ائمه معصوم (علیهم السلام) درک و شناخت و حتی شمارش فضائل و کرامات امیرالمومنین جز برای خداوند و رسول گرامی اسلام که از لحاظ مقام از امیرالمومنین بالاتر است [14] ممکن نیست، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «امام على چنان منزلت و مرتبتى دارد که جز خدا و رسول، کسى را یاراى شناختن او نیست» [14] و همچنان خطاب به حضرت می فرماید : «اگر دریاها مرکب، [درختان] بهشت قلم، انسانها نویسنده و جن‎ها شمارشگر باشند، هرگز نمی‎توانند فضائل تو را بشمارند» [15] و هر آنچه در فضیلت مولا ذکر می شود از باب فرمایش رسول اکرم است که فرمودند : «یاد کنید در مجالس و گردهمائی های خود فضائل علی بن ابیطالب را زیرا یاد کردن از علی  یاد از من است و یاد کردن از من یاد خداست.»[16]

در فضیلت امیرالمومنین (علیه السلام) همین بس که دین و شریعت ۱۲۴۰۰۰ پیامبر الهی طبق آیه ۳ سوره مائده پس از اعلام ولایت ایشان در غدیر خم کامل گردید و اکمال دین در گرو اعلام ولایت حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می باشد. [17]

پی نوشت:
[1]. أعیان الشیعه ج1ص324
[2]. همان
[3]. الارشاد ج1ص2
[4]. همان ص5
[5]. الغدیر علامه امینی ج7ص524
[6]. شرح نهج البلاغه ابن‌ابی‌الحدیدج14ص68
[7]. تذکره الخواص ص20
[8]. المناقب ص277
[9]. کافی ج1ص453
[10]. معانی الأخبار ص56
[11]. بحار الأنوار ج35ص51
[12]. إعلام الوری بأعلام الهدى ج1ص307
[13]. موسوعه الإمام أمیرالمؤمنین ج1ص47
[14]. تفسیر صافی،فیض کاشانی،ج 3، ص 198
[15]. مناقب آل ابى‌طالب ج3ص310
[16]. احقاق الحق شوشتری ج15ص610
[17]. عین الحیوة ص548
[18]. کافی ج1ص199
------------------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
ولادت امام علی (علیه السلام)

۰ نظر
مجتبی کلانتری

روز پدر




«پدر» در فرهنگ اسلامی، دارای شأن و مقامی عظیم و والا است، پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) در بیان مقام و عظمت پدر می فرماید : «بزرگ ترین حق برگردن مرد (شخص) .. ، حق پدر بر گردن اوست.»[4]و همچنان می فرماید : «خشنودى خداوند در خشنودى پدر است و خشم خدا در ناخشنودى پدر است.»[5] و همچنین می فرماید : «دعای پدر از موانع اجابت دعا می گذرد.»[6]

امام رضا (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) در باب چگونگی رفتار با پدر می فرماید : «بر تو باد که از پدر، فرمانبرداری کنی، به او نیکی کنی، نسبت به او فروتنی و کرنش و بزرگداشت و احترام داشته باشی، و در حضور او صدایت را پایین آوری» [7]

با توجه به مقام پدر، که در روایات به آن اشاره شد، باید بدانیم به چه اشخاصی لفظ «پدر» : «أَب» صدق می نماید؟ در معنای «أب» آمده : «هر کسی که سبب پیدایش، اصلاح یا پیرایش و ظهور چیزى شود آن‌ را پدر می‌گویند.».[8] پس در نتیجه افزون بر پدر نسبی ، افراد دیگری که در زندگی انسان نقش موثر و مفیدی داشته اند نیز شامل واژه «أب» می‎شوند که در روایات به آنها اشاره شده است، رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید : «الآباءُ ثلاثه: أبٌ وَلَّدَکَ وَ أبٌ زَوَّجَکَ و أبٌ عَلَّمَکَ ؛ پدران سه نفرند: پدری که از ناحیه او متولد شده ای [پدر نسبی] و پدری که به تو همسر داده است [پدر همسر] و پدری که به تو آموزش داده است [پدر علمی]» [9]

با توجه به حدیث حاضر پدر همسر و پدرعلمی (استاد) نیز بدلیل فوایدی که برای انسان دارند در کنار پدر مادی که موجب حیات و علت مادی فرزند است، قرار می گیرند، پس در نتیجه قطعا معصوم (عَلَیهِمُ السَّلامُ) که طبق روایات سبب پیدایش عالم خلقت [10] و منشاء هدایت تشریعی، تکوینی و رساندن انسان به بالاترین درجه است [11] نیز شامل لفظ پدر می گردد همچنان که در روایات به آن تصریح شده و امام رضا(علیه ‏السلام) می فرماید : «الْإِمَامُ الْأَمِینُ الرَّفِیقُ وَ الوَالِدُ الشَّفِیق؛ امام ، امینی همراه، و پدری مهربان است» [12]

البته در این زمینه برخی نیز شبه وارد نموده اند که چگونه پیامبر پدر امت اسلام محسوب می شود در حالی که در آیه «مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ ، ا.»[13] چنین چیزی نفی شده است؟ با مراجعه به تاریخ و تفاسیر اسلامی در می یابیم، هنگامی که پیامبراکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) طبق فرمان الهی با همسر سابق (مطلقه) پسر خوانده اش (زید بن حارثه) ازدواج کرد، منافقان جوسازی کردند که حضرت با زن پسرش و به عبارت دیگر با عروسش ازدواج کرده است که به دنبال آن آیه حاضر نازل گردید. [14] پس منظور از «پدر» در این آیه پدر جسمانی و نسبی است نه پدر معنوی که در احادیث متواتر چون «أنا وَ عَلِیٌ أبَوَا هذِهِ الاُمَّۀ؛ من (پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و علی (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) پدران این امّت هستیم»[15] به آن اشاره شده است و البته باید دانست حق ایشان بسیار فراتر از حق پدر نسبی است، امیرالمومنین امام علی ( علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء ) می فرماید : شنیدم از رسول خدا (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) که فرمود: من و علی دو پدر این امّت هستیم و حقّ ما بر این امّت، از حقّ پدر نسبی شان بیشتر است؛ زیرا اگر از ما اطاعت نمایند، آنان را از آتش نجات می دهیم و به بهشت رهنمون می شویم و از راه بندگی خدای متعال، آنان را به برگزیدگان آزاده ملحق می نماییم.»[16]

پی نوشت:
[1]. اسراء آیه 23
[2]. اصول کافی ج 2ص 348
[3]. کنز العمال ج 16 ص467
[4]. وسائل الشیعه ج14ص112
[5]. منتخب میزان الحکمة ص614
[6]. مشکات الانوار ص272 ‌ ‌
[7]. فقه الرضا علیه السلام ص334
[8]. المفردات راغب اصفهانی ص57
[9]. تحریر المواعظ العددیه ص247
[10]. بحار الأنوار ج‏16 ص‏406
[11]. المیزان ج1 ص 272
[12]. بحار الأنوار ج‏53 ص‏175
[13]. احزاب آیه 40
[14]. تفسیر نمونه ج ‏17ص 336
[15]. کمال الدین ص261
[16]. تفسیر امام حسن عسکری ص330
-------------------------
مطالعه بیشتر در:
پدر

۰ نظر
مجتبی کلانتری

روز مرد



قرآن کریم در آیه «وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ نَقیراً [1] ؛ و کسی که چیزی از اعمال صالح را انجام دهد ، خواه مرد باشد یا زن ، در حالی که ایمان داشته باشد ، چنان کسانی داخل بهشت می شوند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.»[2] و آیات دیگر [3] خط بطلانی بر تفکر جاهلیت که مردان را برتر از زنان می دانستند کشیده و اعلام می دارد، زن و مرد در برابر خداوند از جایگاه مساوی برخوردار هستند و در آیه « یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ [4]؛ ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید ( اینها ملاک امتیاز نیست) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!»[5] ملاک برتری انسانها را رعایت تقوا اعلام می دارد.

هرچند احکام، تکالیف و حقوق زن و مرد در اسلام با هم تفاوت های دارد ولیکن این عدم تشابه بدین معنا نیست که نزد خداوند یکی بر دیگری برتری دارد و آنچه در آیه: « الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ ؛ مردان ، سرپرست و نگهبان زنانند ، بخاطر برتریهایی که خداوند ( از نظر نظام اجتماع ) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است ، و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان ( در مورد زنان ) می کنند»[6] از آن سخن به میان آمده، برتری جایگاه مردان نزد خداوند نیست، بلکه قرآن کریم با بیان نقش مردان در محیط خانواده به تبیین وظایف و مسئولیت­های ویژه آنان پرداخته است.

همان گونه که خداوند متعال زن را در خانواده با توجه به خصوصیات عاطفی زنان، عهده­ دار مدیریت منزل، انسان سازی و تربیت فرزند نموده است، مرد را نیز با توجه به خصوصیات روحی، عهده دار مراقبت ، محافظت و خدمت گزاری به خانواده نموده است و طبق روایات کمال مرد را در خدمت به خانواده می داند، رسول گرامی اسلام (صلى الله علیه و آله) در این باب می فرماید: «ای على! به خانواده خود خدمت نمى کند مگر صدّیق یا شهید یا مردى که خداوند خیر دنیا و آخرت را براى او مى خواهد.»[7] و همچنان می فرماید: «بهترین مردان امت من، آن کسانی هستند که نسبت به خانواده خود خشن و متکبر نباشند و بر آنان ترحم و نوازش کنند و به آنان آزار نرساند.»[8] پس در نتیجه مرد برای رسیدن به کمال باید به خانواده خود خدمت و از آنها مراقبت و به هیچ وجه به آنان آزار نرسانده و البته در مورد آنها غیرت داشته و در معصیت خداوند از آنان اطاعت نکند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این باره می فرماید: «کسی که از زنش اطاعت نماید، خداوند او را به صورت در آتش می‌اندازد. پرسیده شد: آن اطاعت چیست؟ فرمودند: اینکه زن درخواست رفتن به حمام­‌ها و عروسی­‌ها و مراسم عید و جشن­‌ها و نوحه سرایی­‌ها با پوشیدن لباس­‌های نازک و بدن نما را داشته باشد و شوهرش از او اطاعت بکند.»[9]

در روایات به صراحت مردانی که در معصیت از زنان اطاعت کرده بی غیرت نامیده و عذابی عظیم برای آنها پیش بینی شده است، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «هر مردی که راضی است همسرش خود را بیاراید و از خانه بیرون رود، آن مرد، دیوث(بی غیرت) است و هر که او را دیوث بنامد، گناهی نکرده است. هرگاه زن آرایش­‌کنان و عطرزنان از خانه اش خارج شود و شوهرش به این کار او راضی باشد، به ازای هر قدمی که بر می­‌دارد، برای شوهر او خانه­‌ای در جهنم است.» [10]

در مورد غیرت باید دانست، غیرتی که برای مرد ضروری دانسته شده در حقیقت  وسیله ای برای کسب رضایت خداوند است همچنان که امیرالمومنین امام على (علیه السلام) می فرماید: «غیرت مؤمن به خاطر خداوند سبحان است.» [11] پس در نتیجه غیرت نباید موجب زیر پا قرار دادن دیگر دستورات الهی شود و موجب آزار و اذیت خانواده گردد، غیرت بی جا از نظر اسلام مردود و باید از آن پرهیز نمود، امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) در این باب می فرماید: از غیرت بیجا بپرهیزید، زیرا این کار سبب مى‌شود که افراد صحیح و درستکار از آنان، گرفتار آلودگى و بیمارى شوند و افراد بى‌گناه در معرض تهمت قرار گیرند.[12]

پی نوشت:
[1]. نساء 124
[2]. ترجمه آیت الله العظمی مکارم
[3]. آل عمران 195 ، غافر 40.
[4]. الحجرات 13
[5]. ترجمه آیت الله العظمی مکارم
[6]. نساء 34
[7]. جامع الاخبار ص103
[8]. مکارم الاخلاق ص216
[9]. وسائل الشیعه ج20 ص181
[10]. بحار الانوار،ج103ص249
[11]. تصنیف غررالحکم ص 91
[12]. بحار الأنوار، ج100ص252
--------------------
مطالعه بیشتر در:
۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت حضرت زینب (سلام الله علیها)





حضرت زینب بنت علی بن ابیطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) دختر ارشد امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) و حضرت زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در پنجم جمادی الاول سال پنجم یا ششم هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشود [1] و سرانجام بعد از سالها عبادت، بندگی، ایثار و خدمت موثر به ائمه معصوم (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) و اسلام در یکشنبه ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری قمری درگذشت.[2]

در برخی منابع ذکر شده است ، پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) در هنگام تولد حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) به شدت گریه نمود و فرمودند : «این دختر به بلاها مبتلا می شود و مصیبت های مختلفی بر وی وارد می شود، به درستی که هر کس بر او و بر مصیبت های او گریه کند، ثوابش همانند ثواب گریه بر برادرانش می باشد.» سپس ایشان را «زینب» نامید.[3]

تاریخ گواه گویایی است که حضرت زینب کبری (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) چگونه با انواع مصیبتها و سختیها روبرو و همواره در برابر طوفان حوادث صبر و شکیبایی نمودند و لحظه ای از راه بندگی و ولایت مداری خارج نشدند، امام سجاد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) می فرماید : «عمّه‏ ام ، زینب ، با وجود همه مصیبت‏ها و رنج‏هایی که در مسیرمان به سوی شام به او روی آورد ، حتّی یک شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت.»[4]

در بیان برخی از مصائب حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در تاریخ ثبت شده که در حدود ۵ سالگی فقدان و رحلت جانگداز جدّ بزرگوارش رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) را درک نمود [5] و بعد از منافقان در ماجرای سقیفه [6] ولایت پدر گرامی ایشان را که از سوی خداوند تعیین [7] شده بود غصب و موجب انحراف امت از مدار ولایت الهی و علوی شدند.

چند ماهی نگذشت که بر اثر این انحراف، به خانه وحی یورش بردند و در پی آن مادر گرامی زینب کبری (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) بر اثر ضربه در و دیوار مجروح و حضرت محسن سقط گردید [8] و در ادامه ضربات تازیانه و غلاف شمشیر [9] آن کوه استوار و دریای خروشان را به بستر بیماری کشید و در نهایت این صدمات به شهادت حضرت زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) منتهی شد.[10] و تمامی این جنایات در حضور حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) روی داد. [11]

حدود سی و پنج سال داشت که نوبت داغ پدر فرا رسید، امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء)بر اثر ضربت شمشیر زهرآلود ابن ملجم در بستر بیماری در جلوی دیدگان حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) به شهادت رسید.[12]

بعد از شهادت پدر در حدود چهل و پنج سالگی نوبت به برادرش امام حسن (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) رسید ، حضرت با چشمان خود دید که خائنان به اسلام و رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) چگونه برادر گرامی اش را تنها گذاشته و با خیانت و جسارت بسیار امام را مجبور به صلح با معاویه نمودند[13]  و در نهایت با توطئه و نیرنگ معاویه و سمّ جعده، امام را در حالی که آن روز، روزه گرفته بود، به هنگام افطار مسموم کردند و به شهادت رساندند.[14] اما این انتهای مصیبت نبود بلکه حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) شاهد توطئه ننگین دیگری بود که با تحریک عایشه و مروان بدن مطهر برادرش آماج تیرهای کینه توزانه قرار گرفت به گونه ای که هفتاد تیر تابوت را به بدن دوخته بود.[15]

و در نهایت در حدود ۵۵ سالگی اوج مصائب بر حضرت زینب کبری (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) نازل و شاهد شهادت و بریده شدن سر برادر عزیزش امام حسین ( صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) [16] و بسیاری از محارم خویش از جمله فرزندان ، برادران ، برادرزادگان و ...... بودند.

از عظیم ترین مصائب دیگر ایشان به اسارت رفتن حضرت و فرزندان رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و وقایع دیگر شام بود، اوج مصائب آنگاه مشخص می شود که شخصی از امام سجاد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) پرسید، در این سفر کجا از همه بیشتر به شما سخت گذشت و امام در پاسخ می فرماید : «الشام ، الشام ، الشام»[17]

عظمت حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در جائی مشهود می گردد که حضرت تمامی مصائب را جز خیر و پیروزی و زیبائی نمی بینند، در تاریخ ثبت شده هنگامی که حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) را پس از حادثه کربلا به اسارت نزد عبیدالله بن زیاد بردند، عبیدالله به حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) رو کرد و گفت: «خدا را شکر می کنیم که او شما را رسوا کرد و تکذیب نمود.» حضرت در پاسخ، این جمله معروف خود را بیان نمودند و فرمودند : « والله ما رأیت الا جمیلاً ؛ آن چه برای ما اتفاق افتاد رسوایی نبود بلکه همه زیبا بود» و در ادامه هم فرمودند: «شهدای کربلا کسانی بودند که خداوند، شهادت را برای آنها انتخاب کرده بود، و در روز قیامت، تو را به همراه آن ها در یک جا جمع کند تا هر کدام دلیل خود را بیاورید، و آن وقت خواهی دید که چه کسی پیروز است.»[18] و این فرمایش حضرت، نشانه اوج معرفت و تسلیم حضرت زینب کبری (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در برابر خداوند متعال است.

پی نوشت:
[1].  أعلام النساء، ج2، ص91.
[2]. زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص591.
[3]. ریاحین الشریعه، ج3، ص38.
[4]. وفیات الأئمه، ص441.
[5]. تهذیب الاحکام، ج6، ص2.
[5]. تاریخ الأمم و الملوک، ج3، ص206.
[7]. سوره ی مائده، آیه ی 55.
[8]. الوافی بالوفیات، ج6، ص17.
[9]. عوالم، ج11، ص504.
[10]. المناقب، ج2، ص206.
[11]. بحار الانوار، ج 43، ص170.
[12]. بحارالانوار، ج 42، ص 290.
[13]. ابن اعثم، الفتوح، ج4، ص290.
[14]. تاج الموالید، ص 82.
[15]. منتهی الآمال، ج1، ص440.
[16]. مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص 37.
[17]. ناسخ التواریخ، ص304.
[18]. بحارالانوار، ج 45، ص 116.
------------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت زینب بنت علی بن ابیطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم)

۰ نظر
مجتبی کلانتری