مجتبی کلانتری

حوادث ماه های هجری قمری

حلول ماه رجب



ماه «رَجَب» یا «رجب المُرَجَّب» هفتمین ماه هجری قمری و از جمله ماه های حرام است. رجب به معنای بزرگ داشتن و عظیم شمردن است [1] و نام گذاریش بدلیل عظمت آن است ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد ماه رجب می فرماید : «ماه رجب، شهرالله الأصم است و بدان سبب آن را «اصمّ» نامیدند که هیچ ماهى به پایه عظمت و فضیلت آن نمى رسد.»[2] و همچنان می فرماید : «رجب ماه بارش رحمت الهى است. خداوند در این ماه رحمت خود را بربندگانش فرو مى ریزد.»[3] و در حدیث قدسى چنین آمده که خداوند متعال می فرماید : «الشَّهرُ شَهری و العَبدُ عَبدی و الرَّحمَةُ رَحمَتی فَمَن دَعانی فی هذَا الشَّهرِ أجَبتُهُ و مَن سَألَنی أعطَیتُهُ ؛ ماه (رجب) ، ماه من ، بنده ، بنده من ، و رحمت ، رحمت من است ؛ هر که در این ماه مرا بخواند ، اجابتش کنم و هر که حاجت آورَد ، عطایش کنم.»[4]

در روایات ذکر شده است که در صحرای محشر منادی ندا سر می دهد : «أین‏ الرجبیون؟ ؛ اهل ماه رجب کجایید؟»

جمعی بر می‏ خیزند که چهره‏ هایشان چون قرص تمام ماه درخشان است، صفوف پریشان و متحیر اهل محشر را می شکافند و در پیشگاه حقیقت هستی و مالک این روز می ایستند. منادی، ندا سر می‏دهد که بهشت بر شما گوارا باد و ایشان با آرامشی رشک برانگیز به سمت مامن الهی حرکت می نمایند که زمزمه ای برمی خیزد که: «اینها چه کسانی بودند که چنین با احترام و آسان از صراط گذشتند؟»

پاسخ می دهند : «ما رجبیون هستیم، زنان و مردانی که وقتی ماه رجب با تمام رحمتش بر ما سایه افکند با روی گشاده به استقبالش رفتیم، روزهایی از آن را روزه گرفتیم و شبهایش را به عبادت صاحبش گذراندیم»[5]

در این ماه عظیم شان وقایع مهمی روی داده که می توان  به ولادت امام محمد باقر (علیه السلام) در یکم [6]  شهادت امام علی النقی (علیه السلام) در سوم (به قولی) [7] ولادت امام محمد تقی (علیه السلام) در دهم [8] ولادت امیرمومنان علی بن ابی طالب (عَلیهِمَا السَّلام) در سیزدهم [9] وفات حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) در پانزدهم [10] شهادت امام موسی بن جعفر (عَلیهِمَا السَّلام) در بیست و پنجم [11] بعثت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) در بیست و هفتم [12] ماه رجب اشاره نمود.

پی نوشت:
[1]. مجمع البحرین ج2 ص67
[2]. وسائل الشیعه ج10ص475
[3]. عیون اخبارالرضا ج2ص71
[4]. إقبال الأعمال ج3 ص 174
[5]. ثمرات الحیات ص 451
[6]. إعلام الورى، طبرسی، ج‏1ص498
[7]. مصباح کفعمی ص512
[8]. اعلام الوری ج2 ص91
[9]. الارشاد، شیخ مفید ج1ص5
[10]. معالی السبطین ج2ص225
[11]. اعلام الوری ج2 ص6
[12]. مسار الشیعه ص37
-------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
ماه رجب

۰ نظر
مجتبی کلانتری

ولادت امام محمد باقر (علیه السلام)



ولادت با سعادت حضرت امام محمد باقر (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) مبارک باد

حضرت امام «محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب » (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) فرزند گرامی امام سجاد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) و حضرت فاطمه بنت حسن بن علی (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) در روز جمعه یکم رجب المرجب سال ۵۷ هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود، [1] البته برخى سوم صفر [2] را نیز ذکر نموده اند که احتمال تولد معصوم (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) در ماه های محرم و صفر (ماه های حزن و عزای اهل البیت علیهم السلام) بعید به نظر می رسد.

از آنجا که پدر و مادر امام محمد باقر (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) فرزندان امام حسین (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) و امام حسن (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) هستند لذا چهارمین امام شیعیان هم از جهت پدری و هم مادری، علوی و فاطمی است [3] از این جهت ایشان امامِ «هاشمیٌ بین هاشمیین»، «علویٌ بین علویین» و «فاطمیٌ بین فاطمیین» بوده اند.[4]

«باقر العلوم»  به معنای شکافنده (ظاهر کننده) علوم، مشهورترین لقب‏ امام محمد باقر (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) است که طبق احادیث، نام (محمد) و لقب (باقرالعلوم) ایشان ده ها سال قبل از تولد حضرت، توسط پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) قرار داده شده است. [5] و از آنجا که طبق فرمایش امام زمان (روحی و ارواحُ العالَمینَ لِترابِ مَقْدَمِهِ الفِداء) : «قُلُوبُنا أَوْعِیَهٌ لِمَشِیَّهِ اللّهِ، فَإِذا شاءَ شِئْنا، وَاللّهُ یَقُولُ: وَما تَشاؤُونَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ؛ دل‌هاى ما (ائمه معصوم علیهم السلام) ظروفى براى خواست خداوند است. اگر خدا چیزى را اراده کند و بخواهد، ما نیز اراده کرده، خواهیم خواست. خداوند متعال مى‌فرماید: «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ» [6] و شما نمى‌خواهید مگر این که خداوند بخواهد.»[7] و احادیث دیگر، اراده معصوم (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) همان اراده خداوند است پس تمام فرمایشات [و همچنان فعل و تقریر] رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم)  [و همه معصومین سَلامُ اللهِ عَلَیهِم] همان اراده خداوند است، پس در نتیجه نام و لقب امام باقر (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) [و همه معصومین سَلامُ اللهِ عَلَیهِم ] توسط خداوند قرار داده شده است.

طبق مستندات تاریخی در عصر امام محمد باقر (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) به دلیل ضعیف‌ شدن دولت بنی امیه و ایجادهای درگیری متعدد، برای در اختیار گرفتن قدرت و کمتر شدن مزاحمت و مخالفت های خلفای ظالم، امام محمد باقر (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) فرصت آن را پیدا کرد که جنبش علمی وسیعی را به وجود آورد، جنبشی که در دوره امامت فرزند گرامیش امام صادق (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) به اوج خود رسید.[8] امام محمد باقر (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) به عنوان یکی از ۱۴ سر چشمه ی علم الهی آنچنان امت اسلامی را از نظر علمی، معرفتی و .... به بالا برد که عظمت ایشان زبان زد خاص و عام است، به گونه ای که حتی مخالفان در برابر عظمت ایشان کرنش می نماید، ابن حجر هَیْثَمی از متعصّبان اهل سنّت درباره امام باقر (علیه‏ السلام) می‏ نویسد:

«لقب باقر برای ابو جعفر محمّد باقر برگرفته از شکافتن زمین و بیرون آوردن گنج‏های پنهان آن است، بدین جهت که او از گنج ‏های پنهان معارف و حقایق احکام آن قدر آشکار ساخت که جز بر افراد بی‏ بصیرت و دل‏های ناپاک پوشیده نیست و از این جاست که وی را شکافنده و جامع دانش و نشر دهنده و بر افرازنده‏ ی علم خویش نامیده ‏اند.» و سپس به شخصیّت امام در بعد عرفان اشاره می‏ کند و می‏ گوید: «و برای او از استواری و ثبات در مراحل سلوک عرفانی منزلتی است که وصف کنندگان از بیان آن عاجزند و در زمینه ی این سلوک و معارف دارای کلمات فراوانی است که فرصت، مجال طرح آن را نمی‏ دهد.»[9]

پی نوشت:
[1]. مصباح المتهجد شیخ طوسی ص557
[2]. بحارالانوار ج46 ص212
[3]. اعلام الورى ج 1ص 498
[4]. المفید، الارشاد، ج2 ص158
[5]. الارشاد شیخ مفید ج2ص159
[6]. تکویر آیه 29
[7]. الغیبه طوسى، ص247
[8]. سیرة الائمه اثنی ج2 ص 208
[9]. الصّواعق المحرقة ص 201
----------------------------------
مطالعه بیشتر در :
امام محمد باقر (علیه السلام)

۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت امام هادی (علیه السلام)



اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا الحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ؛
شهادت مظلومانه امام علی النقی (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) تسلیت باد.

حضرت امام علی بن محمد بن علی بن موسی (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) فرزند گرامی امام جواد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) و حضرت سمانه (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) [1] در سال ۲۱۲ هجری قمری در مدینه النبی (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) دیده به جهان گشود.[2]

امام هادی (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) دهمین پیشوای شیعه در سن ۸ سالگی پس از شهادت پدر بزرگوارش امام جواد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) عهده دار مقام امامت گردید و پس از ۳۳ سال امامت [3] در سال ۲۵۴ هـجری قمری در سامرا به شهادت رسیدند.[4]

مشهورترین لقب ایشان هادی [5] و کنیه حضرت ابوالحسن [6] می باشد و از آنجا که کنیه ابوالحسن متعلق به چند امام شیعه است، در کتب روائی و اسناد تاریخی منظور از «ابوالحسن اول» امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ)،منظور از «ابوالحسن ثانی» امام رضا(صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) ، منظور از «ابوالحسن ثالث» امام هادی(صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) و اگر ابوالحسن مطلق و بدون قید ذکر شود منظور و مقصود حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) است.

امام هادی (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) در زمان حیات مادی خویش هرچند مورد ظلم و حسادت حکام ظالم قرار می گرفت ولیکن ایشان نیز همانند پدران گرامی خویش و انبیای الهی از آنچنان هیبت و نفوذ معنوی برخوردار بود که همگان را وادار به کرنش می نمود و این امر اختصاص به شیعیان نداشت،  بهاءالدین اِربلی (قَدَّسَ اللهُ نَفسَهُ الزَّکیه ) از محدثین و مورخین بزرگ شیعه می فرماید: «امام در سامرا از چنان شخصیت والا و عظمت روحی برخوردار بود که همگان در مقابل وی فروتنی نشان می دادند و ناخواسته در برابرش تواضع کرده و سخت محترمش می داشتند.»[7]و با بررسی کتب اهل سنت نیز در می یابیم، اگرچه اهل سنت کمتر به ایشان پرداخته اند ولیکن با این وجود با مراجعه برخی از کتب اهل سنت متوجه می شویم، ایشان از نظر اهل سنت نیز  سرآمد علمی و عملی محسوب می گردد، ابن صباغ مالکی از بزرگان اهل سنت، امام را چنین معرفی می فرماید : «گنبد فضل ابوالحسن علی هادی بر کهکشانها سر زده شعاع فضائلش تا ستارگان آسمانها امتداد یافته است و هیچ فضیلت و منقبتی نیست مگر این که افتخار آمیزترین آن پیش او است و برای این شایسته این فضیلت است که در جوهر ذات او کرامتی که در ویژگیهای آن یگانه است و سرشتش پاکیزه شده از عیب و نقص، و اخلاقش خوش و شیرین و سیرت و روشش متعادل و افعالش با فضیلت می باشد او در وقار و سکون و طمأنینه و فقه و نزاهت و پرهیزگاری و دانائی و آگاهی مطابق روش پیامبر و خوی و عادت علوی بود و دارای سرشت پاک و همت عالی بود که کسی از مردم به آن حد نمی‌ رسید.»[8]

حاکمان ظالم دوران امام هادی (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) بدلیل اینکه ایشان را خلیفه بر حق مسلمین می دانستند، از عظمت و هیبت ایشان نزد مردم بیم داشتند، پس همواره حضرت و شیعیان ایشان را مورد آزار ، اذیت و کنترل خود قرار می دادند تا آن که معتز که در دشمنی با آل محمد (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و قتل دشمنان معروف بود، به خلافت رسید که آن ملعون وجود نورانی حضرت هادی (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) را برنتابید و دستور داد حضرت را مسموم و به شهادت برسانند. [9]

پی نوشت:
[1]. الارشاد‌ شیخ مفید ج2 ص417
[2]. اعلام الورى ج 2ص 109
[3]. الارشاد‌ شیخ مفید ج2ص327
[4]. مناقب آل ابی طالب ج 4ص 401
[5]. دلائل الامامه ص 411
[6]. مناقب آل ابی طالب ج4ص432
[7]. کشف الغمه اربلی ج2 ص398
[8]. الفصول المهمه فی معرفه الأئمه ج2ص1073
[9]. اعلام الهدایه ص114

 مطالعه بیشتر در:
شهادت امام هادی علیه السلام

۰ نظر
مجتبی کلانتری

لیلة الرغائب چه شبی است؟



«لیلة الرغائب» به اولین شب جمعه ماه رجب المرجب  گویند، که در میان مردم به «شب آرزوها» معروف است، البته با توجه به معنای لغوی لیلة الرغائب، «لیلة» به معنای «شب»[1] و «رغائب» به معنای «عطای بسیار»[2] مناسب ترین ترجمه برای آن «شب عطا و بخشش بسیار »‌ یا با توجه به آثار لیلة الرغائب، «شب استجابت (قبول شدن[3] ) دعا» نیز برای آن مناسب است.

برخی اسناد «لیلة الرغائب» و اعمال آن را ضعیف می دانند که اولین بار[ظاهرا] سید بن طاووس (رِضوانُ الله تعالی علیه) در کتاب «الإقبالُ بالأعمالِ الحَسَنَةِ فیما یُعمَلُ مَرَّةً فی السَّنَةِ» معروف به «اقبال الاعمال» نماز شب لیلة الرغائب را نقل نموده و می فرماید: «من آن را در کتاب‌ های عبادات به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دیده‌ ام و خودم آن را از از برخی کتاب‌ های راویان شیعه امامیّه (رحمهم الله) نقل می‌کنم.»[4] و همچنین علامه مجلسی (قَدَّسَ اللهُ نَفسَهُ الزَّکیه)[5] و سایرین نیز با اسنادی که چندان قابل اعتماد نیست آن را نقل فرموده اند ولیکن حتی اگر حکم به استحباب شرعی اعمال چنین شبی داده نشود، می توان به قصد امید ثواب اعمال آن را انجام داد.[6] (به فتوای مرجع تقلید خویش مراجعه کنید)

رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در وصف این شب بزرگ می فرماید: «از اولین شب جمعه در ماه رجب غافل نشوید؛ زیرا شبی است که فرشتگان آن را، «لَیْلَةُ الرَّغائِب» می نامند. این نام گذاری، بدان سبب است که وقتی یک سوم از شب گذشت، هیچ فرشته ای در آسمان ها و زمین نمی ماند، مگر اینکه در کعبه و اطراف آن جمع می شوند. آن گاه خداوند می فرماید: ای فرشتگانم! هر چه می خواهید از من درخواست کنید. فرشتگان عرض می کنند: حاجت ما این است که از روزه داران رجب درگذری. خداوند می فرماید: این کار را انجام دادم.»[7]

و سپس در اعمال آن فرموند: «روز پنجشنبه پیش از لیلة الرغائب را روزه می گیری و چون شب جمعه فرا رسید، بین نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز به جا می آوری؛ هر دو رکعت به یک سلام و در هر رکعتی سوره فاتحه یک بار، «إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» سه بار و «قُل هُوَ اللّه  اَحَد» را دوازده بار می خوانی و هنگامی که نماز تمام شد، هفتاد بار بگو: اَللّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّدٍ النَّبی الاُمِّی وَ علی آله. سپس سجده می کنی و در سجده هفتاد بار می گویی: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ، سپس سر خود را بلند می کنی و می گویی: «رَبَّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَ تَجاوَزَ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِی الْاَعْظَمُ؛ آن گاه بار دیگر به سجده می روی و در سجده همان  چیزی را می گویی که در سجده اول گفتی. سپس از خداوند، حاجت خود را بخواه که ان شاءاللّه  برآورده خواهد شد.»

و سپس فرمودند: «سوگند به کسی که جانم در دست اوست، هیچ بنده ای این نماز را به جا نمی آورد، مگر آنکه خداوند گناهان او را می بخشد، گرچه گناهان او به عدد شن های کره زمین و به وزن کوه ها و به عدد برگ های درختان باشد! در شب اول قبر خداوند ثواب آن را به بهترین صورت، با روی گشاده و خندان و زبان فصیح برای او می فرستد که می گوید: ای محبوب من! مژده بده، از هر سختی نجات پیدا کردی... تو هرگز خیری را از جانب مولایت از دست نخواهی داد.»[8]

پی نوشت:
[1]. لغت‌نامه دهخدا، کلمه لیلة.
[2]. لغت‌نامه دهخدا، کلمه رغائب (رغیبة).
[3]. لغت‌نامه دهخدا، کلمه استجابت.
[4]. الاقبال الاعمال، ج2، ص 632.
[5]. بحار الانوار، ج 95، ص 395.
[6]. جامع المسائل، فاضل لنکرانی، ج2،ص172.
[7]. المراقبات، ص 111.
[8]. همان ص 112.
-------------------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
لیلة الرغائب

۰ نظر
مجتبی کلانتری

میلاد امام محمد تقی، جوادالائمه (علیه السلام)



السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَرَّ التَّقِیَّ الْإِمَامَ الْوَفِیَّ
میلاد با سعادت، امام محمد تقی، جوادالائمه (علیه السلام) مبارک باد.

حضرت امام «محمد بن علی بن موسی» نهمین امام و پیشوای معصوم (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) معروف به «امام جواد» و «امام محمد تقی» [1] فرزند گرامی امام رضا (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) و مادری با فضیلت و منزه به نام «سبکیه» [2] یا «خیزران مصری» و یا «ریحانه» در دهم رجب سال ۱۹۵ ه‍جری قمری [3] در مدینه النبی (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) دیده به جهان گشود.

در تاریخ ولادت امام جواد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) اختلافاتی وجود دارد و برخی بزرگان چون مرحوم کلینی (قَدَّسَ اللهُ نَفسَهُ الزَّکیه) در «اصول کافی» [4] و مرحوم شیخ مفید (قَدَّسَ اللهُ نَفسَهُ الزَّکیه) در «اَلْإرْشاد فی مَعْرفة حُجَجِ الله عَلَی الْعِباد» معروف به «الارشاد» [5] میلاد حضرت را رمضان سال ۱۹۵ ه‍جری قمری بیان نموده اند، ولیکن دعای ماه رجب از ناحیه مقدسه: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فِی رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الثَّانِی وَ ابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَیْکَ خَیْرَ الْقُرَبِ.. ؛ خدایا! از تو درخواست میکنم به حقّ دو مولود ماه رجب، محمّد بن على دوّم (امام جواد علیه السلام) ، و فرزندش على بن محمّد برگزیده (امام هادى علیه السلام) و به وسیله آن دو امام به جانب تو تقرّب میجویم به بهترین تقرّب..» [6] قول دهم رجب را تائید می نماید.

مادر گرامی امام جواد (عَلَیهِ السَّلامُ) از خاندان «ماریه قبطیه» همسر گرامی رسول خدا (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و مادر حضرت ابراهیم [7] است که به فرموده امام رضا (عَلَیهِ السَّلامُ) حضرت سبکیه (علیهَا السَّلام) در آفرینش پاکیزه و منزه و از بانوان با فضیلت بوده [8] و ایشان از نظر فضائل اخلاقی در درجه ی والایی قرار داشتند و برترین زنان زمان خود محسوب می شدند[9]

طبق مستندات تاریخی بر اساس مشیت و آزمایش الهی، امام رضا (عَلَیهِ السَّلامُ) تا سن حدود ۴۷ سالگی فرزندار نشدند، به همین دلیل متاسفانه عده ای موسوم به واقفیه [گروهی از شیعیان که بر امامت امام موسی کاظم (علیه السلام) و یا امام حسن عسکری (علیه السلام) توقف کردند] ، گمراه و امامت امام رضا (عَلَیهِ السَّلامُ) را انکار و به ایشان گفتند: «چگونه ممکن است امام باشى در صورتى که فرزندى ندارى؟!»، امام در پاسخ فرمودند: «از کجا مى دانى که من داراى فرزندى نخواهم بود، سوگند به خدا بیش از چند روز نمى گذرد که خداوند پسرى به من عطا مى کند که حق را از باطل جدا مى کند.» [10] از این‌ رو هنگامی که امام جواد (عَلَیهِ السَّلامُ) به دنیا آمد، امام رضا (عَلَیهِ السَّلامُ) او را مولودی بابرکت برای شیعیان توصیف [11] و فرمود: «هذَا الْمَوْلُودُ الَّذی لَمْ یُولَدْ مُوْلُودٌ اَعْظَمُ بَرَکَةً عَلی شیعَتِنا مِنْهُ ؛ این مولودی (امام جواد علیه السلام) است که با برکت تر از او برای شیعیان ما زاده نشده است.» [12] (حدیث حاضر نشانه بارزی از عظمت امام جواد (علیه السلام) است و درک کامل آن از نفوس قدسیه بر می آید)

پس از شهادت امام رضا (عَلَیهِ السَّلامُ)، امام جواد (علیه السلام) اولین امامی بود که قبل از رسیدن به سن بلوغ به مقام امامت رسید [13] که این مسئله نیز باعث آن شد که عده ای امامت حضرت را انکار نمایند، که امام جواد (علیه السلام) در مواجهه با آنها استدلال های قرآنی و تاریخی فراوانی بیان فرمودند که به ۲ نمونه از آنها اشاره می نمائیم: اول، نبوت حضرت عیسی (عَلی نَبیِنا و آلهِ و عَلیهِ السلام) در زمان شیرخوارگی طبق آیه ۲۹ سوره مبارکه مریم [14] دوم، بنا به داستان جانشینی حضرت سلیمان (عَلی نَبیِنا و آلهِ و عَلیهِ السلام )، که حضرت سلیمان (عَلی نَبیِنا و آلهِ و عَلیهِ السلام) هنگامی که هنوز کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا می‌برد، حضرت داوود (عَلی نَبیِنا و آلهِ و عَلیهِ السلام ) او را جانشین خود کرد و این در حالی بود که علمای بنی اسرائیل این عمل حضرت داوود را انکار می‌کردند. [15]

پی نوشت:
[1]. اصول کافی ج1ص 492
[2]. منتهی الامال ص937
[3]. منتهی الامال، ص 97
[4]. اصول کافی ج1ص 492
[5]. الارشاد مفید ج2 ص273
[6]. اقبال الاعمال ص647
[7]. منتهی الامال، ص937
[8]. بحارالانوار ج50 ص15
[9]. اثبات الوصیه مسعودی ص 209
[10]. اصول کافى ج1 ص 320
[11]. بحارالانوار ج50 ص35
[12]. اصول کافی، ج1 ص321
[13]. اثبات الوصیة ص161
[14]. روضة الواعظین ص203
[15]. اصول کافی ج1ص383
----------------------------------
مطالعه بیشتر در:
ولادت امام جواد (علیه السلام)

۰ نظر
مجتبی کلانتری

میلاد حضرت علی اصغر (علیه السلام)



السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ (عَلیهِمَا السَّلام)
میلاد با سعادت حضرت باب الحوائج، علی اصغر (علیه السلام) مبارک باد.

حضرت «عبدالله بن الحسین» مشهور به «علی اصغر»[1] کوچکترین فرزند امام حسین(صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) و حضرت رباب(صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) [2] در دهم رجب المرجب در مدینه متولد گردید [3]

طبق مستندات تاریخی حضرت على اصغر(روحی له الفداء) بر روى دستان مبارک پدر بزرگوارش امام حسین(صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) جان دادند که در آن لحظه منادی حضرت را دلداری و ندا داد : «دَعْهُ یا حُسَین فَإِنَّ لَهُ مُرْضِعاً فِی الْجَنَّهِ ، او را به خدا بسپار ، زیرا در بهشت شیردهنده اى براى اوست.» [4]

امام باقر (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) می فرماید : «هرگز قطره‌ای از آن خون به زمین نریخت (توسط فرشتگان به آسمان برده شد).».[5] چرا که ملائکه آسمان می‌خواستند خون را به سوی جنت ببرند چنانچه این مطلب در زیارت چهارم تحفه الزائر وارد شده است.[6]

در مورد سن حضرت علی اصغر (روحی له الفداء) در هنگام شهادت اختلافاتی وجود دارد، برخی منابع ایشان را صغیر (کوچک) [7]، برخی نیز بر این باورند که ایشان متولد روز عاشوارست و می نویسند : «قد وَلَدَ له فی تلک الساعه فَاذنَ فی اُذُنه وجعل یحنکه ، بچه در آن ساعت به دنیا آمد پس حضرت در گوش او اذان گفت و کام او را برداشت» [8] و در نهایت مشهور شش ماهه بودن ایشان است. [9]

در زیارت از حضرت علی اصغر (روحی له الفداء) یاد شده ، سید بن طاووس (قُدِّسَ سِرُّهُ الشَریف) در الاقبال بالأعمال در زیارت امام حسین (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) می نویسد : «صَلّی الله عَلَیک وَعَلَیهِمْ وَعَلی وَلَدِک عَلی الاصْغَرِ الّذی‌ فُجِعْتَ بِهِ ؛ درود خدا بر تو و بر ایشان (شهیدان) و بر فرزندت علی اصغر که داغدار او شدی» [10]

و در زیارت دیگر خطاب به ایشان می آید : «السَّلامُ عَلى عَبدِ اللهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ الله ُ رامِیَهُ حَرمَلَهَ بنَ کاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ ؛ سلام بر عبدالله بن الحسین، کودک شیرخواره تیر خورده ضربت خورده به خون تیپده که خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد! خدا لعنت کند حَرمَلَه بن کاهِل اسدى و همراهانش را که به او تیر زدند.»[11]

در مورد عظمت حضرت علی اصغر (روحی له الفداء) همین بس که امام سجاد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) خود روضه خوان برادر عزیزش می گردید و برای ایشان به شدت گریه می نمود [12]، حضرت علی اصغر (روحی له الفداء) را به «باب‌ الحوائج» می‌خوانند، زیرا گرچه شیرخوار بود، ولی مقامش نزد خدا بسیار والا است از این رو کرامات فراوانی از ایشان نقل شده است . [13]

پی نوشت:
[1]. فضائل ائمه اطهار سبزواری ج1ص150
[2] . مقاتل الطالبیین ص 89
[3]. سحاب رحمت ص535
[4]. معالى السبطین ج1ص260
[5] . اللهوف ص 59
[6] . وقایع الایام ص 515
[7]. مقاتل الطالبین ص94
[8]. تاریخ یعقوبی ج2 ص245
[9]. سحاب رحمت ص536
[10]. الاقبال بالأعمال ج3 ص70
[11]. بحارالانوار ج 45 ص 66
[12]. مدینه المعاجز بحرانی ج4 ص216
[13]. فرهنگ عاشورا ج1 ص99
------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت علی اصغر(علیه السلام)

۰ نظر
مجتبی کلانتری

ولادت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام)




خجسته میلاد مولی الموحدین، نور پُرفروغ آسمان امامت و ولایت امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) تبریک و تهنیت باد.

حضرت امیرالمومنین امام «علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم» (علیهم السلام) فرزند گرامی حضرت «عبد مناف» یا «عمران» [1] معروف به [کنیه] «ابوطالب» [2] و «فاطمه بنت اسد بن هاشم» [3] در روز جمعه ۱۳ رجب سال ۳۰ عام الفیل در مکه مکرمه درون خانه کعبه متولد گردید .[4]

پدر و مادر گرامی حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) عمو زاده و هاشمی (از نوادگان حضرت هاشم جد بزرگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله) بوده و فضائل متعددی در مورد ایشان نقل شده است، امیرالمؤمنین امام علی(علیه السّلام) می فرماید : «آخرین وصی از سلسله اوصیای قبل از پیامبر اکرم ، پدرم (ابوطالب) است.»[5] و همچنان امام باقر (علیه السلام) در وسعت و ژرفای ایمان حضرت ابوطالب می فرماید : «اگر ایمان ابوطالب در یک کفه ترازو قرار داده شود، و ایمان همه خلائق (غیر از معصوم) را در کفه دیگر آن نهاده گردد، ایمان ابوطالب بر ایمان آن  ها برتری می  یابد.»[6]

«فاطمه بنت­ اسد» (علیهما السلام) مادر گرامی امیرالمؤمنین نیز نخستین بانوئی بود که بعد از حضرت خدیجه (علیها السلام) به پیامبر اکرم ایمان و در مکه با ایشان بیعت نمود[7]، ایشان طبق فرمایش امام صادق (علیه السلام) نیکوکارترین مردم به رسول خدا بودند[8] تا حدی که رسول اکرم ایشان را مادر خطاب می نمود [9]

برای حضرت امیرالمومنین ، اسماء، القاب و کنیه های متعددی ذکر شده است که به چند نمونه از آنها و وجه نام گذاری آن، اشاره می نمائیم.

در مورد نام حضرت، رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید : «حق تعالى من و امیرالمومنین را از یک نور خلق کرده، و براى ما دو نام از نام هاى خود اشتقاق کرد،… پس خداوند صاحب عرش، محمود است و من محمّد هستم و حق تعالى؛ علىّ اعلى است و او على است».[10]

«ابوتراب»، از معروف ترین کنیه های امیرالمومنین است، کنیه ابو تراب (پدر خاک) را پیامبر اکرم به ایشان عطا فرمودند زیرا حضرت در روى زمین، بعد از رسول خدا ، حجت پروردگار است و بقا و سکون زمین به خاطر او است.[11]

معروف ترین لقب [نام] حضرت «امیرالمومنین» به معنای «فرمانروا و سرور مؤمنان» است، طبق آموزهای شیعه این لقب از القاب اختصاصی ایشان می باشد و اطلاق آن بر دیگران حتی سایر امامان معصوم (علیهم السلام) نیز جایز نمی باشد.[12] امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «این اسم (لقبی) است که خداوند متعال تنها علی (علیه السلام) را به آن نامیده است، نه قبل از او کسی به این لقب نامیده شده و نه پس از او، مگر کافر.»[13] و مراد از کافر در حدیث آن است که اهل کفر، این لقب را غاصبانه برای خود استفاده می نمایند‌.

طبق فرمایش ائمه معصوم (علیهم السلام) درک و شناخت و حتی شمارش فضائل و کرامات امیرالمومنین جز برای خداوند و رسول گرامی اسلام که از لحاظ مقام از امیرالمومنین بالاتر است [14] ممکن نیست، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «امام على چنان منزلت و مرتبتى دارد که جز خدا و رسول، کسى را یاراى شناختن او نیست» [14] و همچنان خطاب به حضرت می فرماید : «اگر دریاها مرکب، [درختان] بهشت قلم، انسانها نویسنده و جن‎ها شمارشگر باشند، هرگز نمی‎توانند فضائل تو را بشمارند» [15] و هر آنچه در فضیلت مولا ذکر می شود از باب فرمایش رسول اکرم است که فرمودند : «یاد کنید در مجالس و گردهمائی های خود فضائل علی بن ابیطالب را زیرا یاد کردن از علی  یاد از من است و یاد کردن از من یاد خداست.»[16]

در فضیلت امیرالمومنین (علیه السلام) همین بس که دین و شریعت ۱۲۴۰۰۰ پیامبر الهی طبق آیه ۳ سوره مائده پس از اعلام ولایت ایشان در غدیر خم کامل گردید و اکمال دین در گرو اعلام ولایت حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می باشد. [17]

پی نوشت:
[1]. أعیان الشیعه ج1ص324
[2]. همان
[3]. الارشاد ج1ص2
[4]. همان ص5
[5]. الغدیر علامه امینی ج7ص524
[6]. شرح نهج البلاغه ابن‌ابی‌الحدیدج14ص68
[7]. تذکره الخواص ص20
[8]. المناقب ص277
[9]. کافی ج1ص453
[10]. معانی الأخبار ص56
[11]. بحار الأنوار ج35ص51
[12]. إعلام الوری بأعلام الهدى ج1ص307
[13]. موسوعه الإمام أمیرالمؤمنین ج1ص47
[14]. تفسیر صافی،فیض کاشانی،ج 3، ص 198
[15]. مناقب آل ابى‌طالب ج3ص310
[16]. احقاق الحق شوشتری ج15ص610
[17]. عین الحیوة ص548
[18]. کافی ج1ص199
------------------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
ولادت امام علی (علیه السلام)

۰ نظر
مجتبی کلانتری

روز پدر




«پدر» در فرهنگ اسلامی، دارای شأن و مقامی عظیم و والا است، پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) در بیان مقام و عظمت پدر می فرماید : «بزرگ ترین حق برگردن مرد (شخص) .. ، حق پدر بر گردن اوست.»[4]و همچنان می فرماید : «خشنودى خداوند در خشنودى پدر است و خشم خدا در ناخشنودى پدر است.»[5] و همچنین می فرماید : «دعای پدر از موانع اجابت دعا می گذرد.»[6]

امام رضا (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) در باب چگونگی رفتار با پدر می فرماید : «بر تو باد که از پدر، فرمانبرداری کنی، به او نیکی کنی، نسبت به او فروتنی و کرنش و بزرگداشت و احترام داشته باشی، و در حضور او صدایت را پایین آوری» [7]

با توجه به مقام پدر، که در روایات به آن اشاره شد، باید بدانیم به چه اشخاصی لفظ «پدر» : «أَب» صدق می نماید؟ در معنای «أب» آمده : «هر کسی که سبب پیدایش، اصلاح یا پیرایش و ظهور چیزى شود آن‌ را پدر می‌گویند.».[8] پس در نتیجه افزون بر پدر نسبی ، افراد دیگری که در زندگی انسان نقش موثر و مفیدی داشته اند نیز شامل واژه «أب» می‎شوند که در روایات به آنها اشاره شده است، رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید : «الآباءُ ثلاثه: أبٌ وَلَّدَکَ وَ أبٌ زَوَّجَکَ و أبٌ عَلَّمَکَ ؛ پدران سه نفرند: پدری که از ناحیه او متولد شده ای [پدر نسبی] و پدری که به تو همسر داده است [پدر همسر] و پدری که به تو آموزش داده است [پدر علمی]» [9]

با توجه به حدیث حاضر پدر همسر و پدرعلمی (استاد) نیز بدلیل فوایدی که برای انسان دارند در کنار پدر مادی که موجب حیات و علت مادی فرزند است، قرار می گیرند، پس در نتیجه قطعا معصوم (عَلَیهِمُ السَّلامُ) که طبق روایات سبب پیدایش عالم خلقت [10] و منشاء هدایت تشریعی، تکوینی و رساندن انسان به بالاترین درجه است [11] نیز شامل لفظ پدر می گردد همچنان که در روایات به آن تصریح شده و امام رضا(علیه ‏السلام) می فرماید : «الْإِمَامُ الْأَمِینُ الرَّفِیقُ وَ الوَالِدُ الشَّفِیق؛ امام ، امینی همراه، و پدری مهربان است» [12]

البته در این زمینه برخی نیز شبه وارد نموده اند که چگونه پیامبر پدر امت اسلام محسوب می شود در حالی که در آیه «مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ ، ا.»[13] چنین چیزی نفی شده است؟ با مراجعه به تاریخ و تفاسیر اسلامی در می یابیم، هنگامی که پیامبراکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) طبق فرمان الهی با همسر سابق (مطلقه) پسر خوانده اش (زید بن حارثه) ازدواج کرد، منافقان جوسازی کردند که حضرت با زن پسرش و به عبارت دیگر با عروسش ازدواج کرده است که به دنبال آن آیه حاضر نازل گردید. [14] پس منظور از «پدر» در این آیه پدر جسمانی و نسبی است نه پدر معنوی که در احادیث متواتر چون «أنا وَ عَلِیٌ أبَوَا هذِهِ الاُمَّۀ؛ من (پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و علی (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) پدران این امّت هستیم»[15] به آن اشاره شده است و البته باید دانست حق ایشان بسیار فراتر از حق پدر نسبی است، امیرالمومنین امام علی ( علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء ) می فرماید : شنیدم از رسول خدا (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) که فرمود: من و علی دو پدر این امّت هستیم و حقّ ما بر این امّت، از حقّ پدر نسبی شان بیشتر است؛ زیرا اگر از ما اطاعت نمایند، آنان را از آتش نجات می دهیم و به بهشت رهنمون می شویم و از راه بندگی خدای متعال، آنان را به برگزیدگان آزاده ملحق می نماییم.»[16]

پی نوشت:
[1]. اسراء آیه 23
[2]. اصول کافی ج 2ص 348
[3]. کنز العمال ج 16 ص467
[4]. وسائل الشیعه ج14ص112
[5]. منتخب میزان الحکمة ص614
[6]. مشکات الانوار ص272 ‌ ‌
[7]. فقه الرضا علیه السلام ص334
[8]. المفردات راغب اصفهانی ص57
[9]. تحریر المواعظ العددیه ص247
[10]. بحار الأنوار ج‏16 ص‏406
[11]. المیزان ج1 ص 272
[12]. بحار الأنوار ج‏53 ص‏175
[13]. احزاب آیه 40
[14]. تفسیر نمونه ج ‏17ص 336
[15]. کمال الدین ص261
[16]. تفسیر امام حسن عسکری ص330
-------------------------
مطالعه بیشتر در:
پدر

۰ نظر
مجتبی کلانتری

روز مرد



قرآن کریم در آیه «وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ نَقیراً [1] ؛ و کسی که چیزی از اعمال صالح را انجام دهد ، خواه مرد باشد یا زن ، در حالی که ایمان داشته باشد ، چنان کسانی داخل بهشت می شوند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.»[2] و آیات دیگر [3] خط بطلانی بر تفکر جاهلیت که مردان را برتر از زنان می دانستند کشیده و اعلام می دارد، زن و مرد در برابر خداوند از جایگاه مساوی برخوردار هستند و در آیه « یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ [4]؛ ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید ( اینها ملاک امتیاز نیست) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!»[5] ملاک برتری انسانها را رعایت تقوا اعلام می دارد.

هرچند احکام، تکالیف و حقوق زن و مرد در اسلام با هم تفاوت های دارد ولیکن این عدم تشابه بدین معنا نیست که نزد خداوند یکی بر دیگری برتری دارد و آنچه در آیه: « الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ ؛ مردان ، سرپرست و نگهبان زنانند ، بخاطر برتریهایی که خداوند ( از نظر نظام اجتماع ) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است ، و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان ( در مورد زنان ) می کنند»[6] از آن سخن به میان آمده، برتری جایگاه مردان نزد خداوند نیست، بلکه قرآن کریم با بیان نقش مردان در محیط خانواده به تبیین وظایف و مسئولیت­های ویژه آنان پرداخته است.

همان گونه که خداوند متعال زن را در خانواده با توجه به خصوصیات عاطفی زنان، عهده­ دار مدیریت منزل، انسان سازی و تربیت فرزند نموده است، مرد را نیز با توجه به خصوصیات روحی، عهده دار مراقبت ، محافظت و خدمت گزاری به خانواده نموده است و طبق روایات کمال مرد را در خدمت به خانواده می داند، رسول گرامی اسلام (صلى الله علیه و آله) در این باب می فرماید: «ای على! به خانواده خود خدمت نمى کند مگر صدّیق یا شهید یا مردى که خداوند خیر دنیا و آخرت را براى او مى خواهد.»[7] و همچنان می فرماید: «بهترین مردان امت من، آن کسانی هستند که نسبت به خانواده خود خشن و متکبر نباشند و بر آنان ترحم و نوازش کنند و به آنان آزار نرساند.»[8] پس در نتیجه مرد برای رسیدن به کمال باید به خانواده خود خدمت و از آنها مراقبت و به هیچ وجه به آنان آزار نرسانده و البته در مورد آنها غیرت داشته و در معصیت خداوند از آنان اطاعت نکند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این باره می فرماید: «کسی که از زنش اطاعت نماید، خداوند او را به صورت در آتش می‌اندازد. پرسیده شد: آن اطاعت چیست؟ فرمودند: اینکه زن درخواست رفتن به حمام­‌ها و عروسی­‌ها و مراسم عید و جشن­‌ها و نوحه سرایی­‌ها با پوشیدن لباس­‌های نازک و بدن نما را داشته باشد و شوهرش از او اطاعت بکند.»[9]

در روایات به صراحت مردانی که در معصیت از زنان اطاعت کرده بی غیرت نامیده و عذابی عظیم برای آنها پیش بینی شده است، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «هر مردی که راضی است همسرش خود را بیاراید و از خانه بیرون رود، آن مرد، دیوث(بی غیرت) است و هر که او را دیوث بنامد، گناهی نکرده است. هرگاه زن آرایش­‌کنان و عطرزنان از خانه اش خارج شود و شوهرش به این کار او راضی باشد، به ازای هر قدمی که بر می­‌دارد، برای شوهر او خانه­‌ای در جهنم است.» [10]

در مورد غیرت باید دانست، غیرتی که برای مرد ضروری دانسته شده در حقیقت  وسیله ای برای کسب رضایت خداوند است همچنان که امیرالمومنین امام على (علیه السلام) می فرماید: «غیرت مؤمن به خاطر خداوند سبحان است.» [11] پس در نتیجه غیرت نباید موجب زیر پا قرار دادن دیگر دستورات الهی شود و موجب آزار و اذیت خانواده گردد، غیرت بی جا از نظر اسلام مردود و باید از آن پرهیز نمود، امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) در این باب می فرماید: از غیرت بیجا بپرهیزید، زیرا این کار سبب مى‌شود که افراد صحیح و درستکار از آنان، گرفتار آلودگى و بیمارى شوند و افراد بى‌گناه در معرض تهمت قرار گیرند.[12]

پی نوشت:
[1]. نساء 124
[2]. ترجمه آیت الله العظمی مکارم
[3]. آل عمران 195 ، غافر 40.
[4]. الحجرات 13
[5]. ترجمه آیت الله العظمی مکارم
[6]. نساء 34
[7]. جامع الاخبار ص103
[8]. مکارم الاخلاق ص216
[9]. وسائل الشیعه ج20 ص181
[10]. بحار الانوار،ج103ص249
[11]. تصنیف غررالحکم ص 91
[12]. بحار الأنوار، ج100ص252
--------------------
مطالعه بیشتر در:
۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت حضرت زینب (سلام الله علیها)





حضرت زینب بنت علی بن ابیطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) دختر ارشد امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) و حضرت زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در پنجم جمادی الاول سال پنجم یا ششم هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشود [1] و سرانجام بعد از سالها عبادت، بندگی، ایثار و خدمت موثر به ائمه معصوم (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) و اسلام در یکشنبه ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری قمری درگذشت.[2]

در برخی منابع ذکر شده است ، پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) در هنگام تولد حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) به شدت گریه نمود و فرمودند : «این دختر به بلاها مبتلا می شود و مصیبت های مختلفی بر وی وارد می شود، به درستی که هر کس بر او و بر مصیبت های او گریه کند، ثوابش همانند ثواب گریه بر برادرانش می باشد.» سپس ایشان را «زینب» نامید.[3]

تاریخ گواه گویایی است که حضرت زینب کبری (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) چگونه با انواع مصیبتها و سختیها روبرو و همواره در برابر طوفان حوادث صبر و شکیبایی نمودند و لحظه ای از راه بندگی و ولایت مداری خارج نشدند، امام سجاد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) می فرماید : «عمّه‏ ام ، زینب ، با وجود همه مصیبت‏ها و رنج‏هایی که در مسیرمان به سوی شام به او روی آورد ، حتّی یک شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت.»[4]

در بیان برخی از مصائب حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در تاریخ ثبت شده که در حدود ۵ سالگی فقدان و رحلت جانگداز جدّ بزرگوارش رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) را درک نمود [5] و بعد از منافقان در ماجرای سقیفه [6] ولایت پدر گرامی ایشان را که از سوی خداوند تعیین [7] شده بود غصب و موجب انحراف امت از مدار ولایت الهی و علوی شدند.

چند ماهی نگذشت که بر اثر این انحراف، به خانه وحی یورش بردند و در پی آن مادر گرامی زینب کبری (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) بر اثر ضربه در و دیوار مجروح و حضرت محسن سقط گردید [8] و در ادامه ضربات تازیانه و غلاف شمشیر [9] آن کوه استوار و دریای خروشان را به بستر بیماری کشید و در نهایت این صدمات به شهادت حضرت زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) منتهی شد.[10] و تمامی این جنایات در حضور حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) روی داد. [11]

حدود سی و پنج سال داشت که نوبت داغ پدر فرا رسید، امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء)بر اثر ضربت شمشیر زهرآلود ابن ملجم در بستر بیماری در جلوی دیدگان حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) به شهادت رسید.[12]

بعد از شهادت پدر در حدود چهل و پنج سالگی نوبت به برادرش امام حسن (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) رسید ، حضرت با چشمان خود دید که خائنان به اسلام و رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) چگونه برادر گرامی اش را تنها گذاشته و با خیانت و جسارت بسیار امام را مجبور به صلح با معاویه نمودند[13]  و در نهایت با توطئه و نیرنگ معاویه و سمّ جعده، امام را در حالی که آن روز، روزه گرفته بود، به هنگام افطار مسموم کردند و به شهادت رساندند.[14] اما این انتهای مصیبت نبود بلکه حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) شاهد توطئه ننگین دیگری بود که با تحریک عایشه و مروان بدن مطهر برادرش آماج تیرهای کینه توزانه قرار گرفت به گونه ای که هفتاد تیر تابوت را به بدن دوخته بود.[15]

و در نهایت در حدود ۵۵ سالگی اوج مصائب بر حضرت زینب کبری (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) نازل و شاهد شهادت و بریده شدن سر برادر عزیزش امام حسین ( صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) [16] و بسیاری از محارم خویش از جمله فرزندان ، برادران ، برادرزادگان و ...... بودند.

از عظیم ترین مصائب دیگر ایشان به اسارت رفتن حضرت و فرزندان رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و وقایع دیگر شام بود، اوج مصائب آنگاه مشخص می شود که شخصی از امام سجاد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) پرسید، در این سفر کجا از همه بیشتر به شما سخت گذشت و امام در پاسخ می فرماید : «الشام ، الشام ، الشام»[17]

عظمت حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در جائی مشهود می گردد که حضرت تمامی مصائب را جز خیر و پیروزی و زیبائی نمی بینند، در تاریخ ثبت شده هنگامی که حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) را پس از حادثه کربلا به اسارت نزد عبیدالله بن زیاد بردند، عبیدالله به حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) رو کرد و گفت: «خدا را شکر می کنیم که او شما را رسوا کرد و تکذیب نمود.» حضرت در پاسخ، این جمله معروف خود را بیان نمودند و فرمودند : « والله ما رأیت الا جمیلاً ؛ آن چه برای ما اتفاق افتاد رسوایی نبود بلکه همه زیبا بود» و در ادامه هم فرمودند: «شهدای کربلا کسانی بودند که خداوند، شهادت را برای آنها انتخاب کرده بود، و در روز قیامت، تو را به همراه آن ها در یک جا جمع کند تا هر کدام دلیل خود را بیاورید، و آن وقت خواهی دید که چه کسی پیروز است.»[18] و این فرمایش حضرت، نشانه اوج معرفت و تسلیم حضرت زینب کبری (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در برابر خداوند متعال است.

پی نوشت:
[1].  أعلام النساء، ج2، ص91.
[2]. زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص591.
[3]. ریاحین الشریعه، ج3، ص38.
[4]. وفیات الأئمه، ص441.
[5]. تهذیب الاحکام، ج6، ص2.
[5]. تاریخ الأمم و الملوک، ج3، ص206.
[7]. سوره ی مائده، آیه ی 55.
[8]. الوافی بالوفیات، ج6، ص17.
[9]. عوالم، ج11، ص504.
[10]. المناقب، ج2، ص206.
[11]. بحار الانوار، ج 43، ص170.
[12]. بحارالانوار، ج 42، ص 290.
[13]. ابن اعثم، الفتوح، ج4، ص290.
[14]. تاج الموالید، ص 82.
[15]. منتهی الآمال، ج1، ص440.
[16]. مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص 37.
[17]. ناسخ التواریخ، ص304.
[18]. بحارالانوار، ج 45، ص 116.
------------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت زینب بنت علی بن ابیطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم)

۰ نظر
مجتبی کلانتری

فوت ابراهیم بن محمد (صلی الله علیه و آله)

حضرت ابراهیم بن محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) فرزند گرامی رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و ماریه قبطیه [1] در سن ۱۸ ماهگی یا بنا به نقل دیگر در کمتر از ۲ سالگی [2] در هیجدهم رجب [3]  از دنیا رفت و ایشان را در قبرستان بقیع دفن نمودند [4]
طبق روایات و مستندات تاریخی ، پیامبر گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم)، فقط از دو همسر خود، حضرت خدیجه و ماریه قبطیه (عَلیهِمَا السَّلام) صاحب فرزند شدند و از سایر همسران خود فرزندی نداشتند.
حضرات قاسم، زینب، رقیه، ام کلثوم،  فاطمه زهرا و عبدالله (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) فرزندان ایشان از حضرت خدیجه (سلام الله علیها) [5] و ابراهیم فرزند پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از بانو ماریه قبطیه [6] می باشد که طبق مشیت الهی همه فرزندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به غیر از وجود مبارک حضرت زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در زمان حیات حضرت از دنیا رفتند.
در جریان فوت حضرت ابراهیم، نکات و مضامین اخلاقی و اجتماعی بسیاری نهفته است که به برخی از آنها اشاره می نمائیم :
شیخ عباس قمی (قُدِّسَ سِرُّهُ الشَریف) در منتهی‌الآمال [7] به نقل از ابن شهر آشوب (قدس سره الشریف) روایت می نماید که : «روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) امام حسین (علیه السلام) و ابراهیم را بر دو ران مبارک خود نشانده بود که حضرت جبرئیل نازل گردید و فرمود : ای محمد،  پرورگارت تو را سلام می‌رساند، و می‌فرماید این هر دو را برای تو جمع نخواهم کرد. یکی را فدای دیگری گردان. پس محمد به ابراهیم نگاه کرد و گریست. به حسین نگاه کرد و گریست. پس فرمود: ابراهیم مادرش ماریه است. اگر بمیرد کسی جز من برایش محزون نخواهد شد. مادر حسین فاطمه و پدرش علی می‌باشد، پسر عم من و به منزله جان و خون من است. اگر بمیرد دختر و پسر عمم هر دو برایش اندوهگین خواهند شد. من نیز برای او محزون می‌شوم. پس اختیار می‌کنم حزن خود بر حزن ایشان. ای جبرییل ابراهیم را فدای حسین کردم. پس هر وقت محمد، حسین را می‌دید او را به سینه می‌چسبانید و می‌گفت :فدای تو بشوم. ای کسی که ابراهیم را فدای تو کردم.»[8] و این نشانه اوج محبت و ایثار پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) نسبت به امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) می باشد.

طبق روایت امام صادق (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ)، رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در هنگام فوت ابراهیم به سوگ ایشان گریه نموده و فرمودند : «چشم گریان، و دل محزون و اندوهناک است ولى سخنى که موجب خشم پروردگار گردد بر زبان جارى نخواهم ساخت، اما بدان اى ابراهیم که ما در فقدان و مرگ تو اندوهناک و محزون هستیم.» [9] و در ادامه فرمودند :  «گریه نشانه ترحم و مهربانى است و کسى که دلش به حال دیگران نسوزد و مهر و محبت نداشته باشد مورد رحمت الهى قرار نخواهد گرفت .... (ولی) در سوک و فقدان عزیزان خود فریاد نزنید و صورت خود را مخراشید و گریبان چاک نزنید و از سخنانى که نشانه اعتراض و نارضایتى از خداوند است‏ خوددارى کنید.»[10] و چنین رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در جریان فوت ابراهیم طریقه صحیح عزاداری برای عزیزان را به مسلمانان آموختند.

طبق نقل تاریخ هنگام فوت ابراهیم، به طور طبیعی خورشید گرفتگی صورت گرفت و مردم نیز گفتند: «آفتاب برای مرگ فرزند پیامبر گرفته شده است.» و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وقتی این جمله را شنید، بالای منبر رفت و فرمود: «آفتاب و ماه، دو نشانه ی بزرگ از قدرت بی پایان خدا هستند و سر به فرمان او دارند، هرگز برای مرگ و زندگی کسی نمی گیرند. هر موقع ماه و آفتاب گرفت، نماز آیات بخوانید.» در این لحظه از منبر پائین آمد، و با مردم نماز آیات خواندند [11] و این گونه حضرت در جریان فوت حضرت ابراهیم با گسترش خرافات نیز مبارزه فرمودند.

پی نوشت:
[1]. الطبقات الکبری ج1 ص200
[2]. بحار الانوار ج 22 ص 152
[3]. وقایع الایام ج1 ص 104
[4]. الطبقات الکبری ج1 ص115
[5]. خصال ج 2 ص 37
[6]. الکافی ج5 ص421
[7]. منتهی الآمال ص155
[8]. المناقب، ج4ص81
[9]. فروع کافى ج 1ص 55
[10]. سیره حلبیه ج3ص347
[11]. الکافی ج3 ص 208
-----------------------------------
مطالعه بیشتر در :
ابراهیم فرزند رسول خدا

۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت امام کاظم (علیه السلام)



شهادت مظلومانه امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) تسلیت و تعزیت باد.
ابو الحسن امام موسی بن جعفر (عَلیهِمَا السَّلام) معروف به امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) [1] هفتمین امام و پیشوای ائمه اثنى عشری (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) به دستور «هارون الرّشید» در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجری قمری در  زندان بغداد مسموم و به شهادت رسید. [2]
امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) نیز مانند دیگر ائمه معصوم (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) به سبب داشتن منصب الهی امامت، برترین شخصیت الهی ، علمی ، سیاسی و .... عصر خویش محسوب می گردید، که فضائل و برجستگی های آن حضرت، موقعیت سیاسی و اجتماعى بى نظیرى براى آن حضرت ایجاد نموده بود تا جائی که دوست و دشمن ، موافق و مخالف به عظمت ایشان اعتراف می کردند ؛ «ابن حجر هیتمى» محدث مشهور اهل سنت در مورد امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) مى نویسد : موسى کاظم، وارث علوم و دانشهاى پدر و داراى فضل و کمال او بود، وى در پرتو عفو و گذشت و بردبارى فوق  العاده اى که از خود نشان داد، «کاظم» لقب یافت، و در زمان او هیچ کس در معارف  الهى و دانش و بخشش به پایه او نمى رسید.[3]

فضائل و کرامات امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) در نهایت موجب کینه و حسادت دستگاهی حکومتی و هارون رشید نسبت به امام گردید تاجائی که هارون رشید از هیچ اقدامی برای پایین آوردن اعتبار امام نزد مردم دریغ نمی نمود، در تاریخ ثبت شده است که هارون رشید از ساحری خواستند هنگامی امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) کنار سفره غذا نشست، سحری انجام دهد که اهل مجلس به حضرت بخندند و امام را کوچک شمارند، مجلسی آمده شد و سفره ای حاضر گردید، خادم امام دست برد که نان را بردارد و نزد امام بگذارد، نان پرید و هارون و اهل مجلس خندیدند. در این لحظه، امام به تمثال شیری که بر پرده ای در اتاق نقاشی شده بود، اشاره ای کرد و فرمود: «ای شیر خدا، دشمن خدا را بگیر» تمثال به صورت شیر واقعی در آمده و ساحر را پاره پاره کرد و بلعید. هارون و اطرافیانش از دیدن این صحنه از هوش رفتند. چون به هوش آمدند، هارون عرض کرد: «کاری کنید تا ساحر زنده شود» امام فرمودند: «اگر عصای موسی (عَلی نَبیِنا و آلهِ و عَلیهِ السلام) آنچه بلعیده بود، برگرداند، این تمثال شیر نیز چنین خواهد کرد» [4] و این چنین معجزه امام نه تنها حضرت را نزد مردم کوچک نکرد بلکه موجب ریخته شدن آبروی هارون گردید، هارون نیز از آن پس با دیدن فضائل و معجزات متعدد دیگر از حضرت، سختگیری خود را نسبت به ایشان بیشتر نمود تا جائی که در مورد امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) نقل شده است: «لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجن؛ آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد. تا اینکه امام مظلوم به زندان مخوف و تاریک «سِندی بن شاهک» ملعون منتقل شده و تحت شکنجه قرار گرفت»[5] و در همان جا به شهادت رسید.

شهید مطهری (قُدِّسَ سِرُّهُ الشَریف) در مورد طریقه شهادت حضرت می فرماید : «امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) در زندان سندی بن شاهک ، غیر مسلمان به سر می برد که هارون الرشید دستور قتل امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) را صادر نمود و از طرفی می خواست به گونه ای تبلیغ کند که امام به اجل خود از دنیا رفته است پس «یحیی برمکی» زهر خطرناکی را فراهم کرد و در اختیار سندی قرار داد، سندی زهر را در خرما تعبیه و به امام خوراندند و بعد از آن فورا شهود‌ مورد اعتماد مردم و به اصطلاح عدول المؤمنین را حاضر کرد و در جلسه که امام نیز حضور داشت هارون گفت : ایها الناس ببینید این شیعه ها چه  شایعاتی در اطراف موسی بن جعفر رواج می دهند، می گویند: موسی بن جعفر در زندان ناراحت است، موسی بن جعفر چنین و چنان است. ببینید او کاملا سالم است. که امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) فرمودند : دروغ می گوید، همین الان من مسمومم و از عمر من دو سه روزی بیشتر باقی نمانده است.» [6]

پی نوشت:
[1]. الإرشاد ج 2 ص 215
[2]. الکامل ابن اثیر ج6 ص164
[3]. الصواعق  المحرقه ص 203
[4]. منتهی الآمال، ج 2ص 230
[5]. سوگنامه آل محمّد ص96
[6]. سیری در سیره ائمه اطهار ص166
-------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
امام کاظم (علیه السلام)

ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری

وفات حضرت ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ)



عموی بزرگوار رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و پدر امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء ) جناب «عبد مناف بن عبدالمطلب بن هاشم» (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) معروف به «ابوطالب» [1] در سن حدود ۸۴ سالگی [2] در ۲۶ رجب سال دهم بعثت [3] وفات فرمودند.

حضرت ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) و حضرت «عبدالله» (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) فرزندان گرامی حضرت «عبدالمطلب» (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) [4] و «فاطمه بنت عمرو بن عائذ بن عمران» [5] می باشند، پس حضرت ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) عمو تنی حضرت «مُحَمَّد بن عَبدُاللّه بن عَبدُالمُطّلِب» (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) می باشد.

حضرت ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) در طول عمر پر برکت خویش، خدمات بسیاری به رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و دین مبین اسلام ارائه نموده است که می توان به حمایت همه جانبه ایشان از شخص رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) اشاره نمود.

طبق مستندات تاریخی نبی مکرم اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) از کودکی یتیم و از نعمت پدر و مادر محروم شد و ایشان پس از وفات جد بزرگوارش حضرت عبدالمطلب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) در سن ۸ سالگی به وصیت حضرت عبدالمطلب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) تحت سرپرستی و کفالت عموی موحد و دلسوز خود جناب ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) قرار گرفت،[6] و حمایت شجاعانه و همه جانبه جناب ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) از برادر زاده گرامیش تا آخرین لحظه عمر پر برکت ایشان ادامه یافت، تا جائی که رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) پس از وفات ایشان فرمودند : «تا زمانی که ابوطالب ( سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) زنده بود قریش از من واهمه داشت.»[7] و همچنین فرمودند : «ای عمو! در کودکی تربیتم نمودی در یتیمی کفالتم فرمودی و در بزرگی یاریم کردی، خداوند پاداش خیر این همه زحمت که برایم کشیدی به تو مرحمت فرماید.»[8] و هنگام درگذشت جناب ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) ، جبرئیل بر پیامبر نازل گردید و به ایشان گفت: «از مکه خارج شو که یاوری در این شهر نداری»[9]

امیرالمؤمنین امام علی(علیه السّلام علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء ) نیز در مورد پدر بزرگوارش می فرماید : «بخدا قسم هرگز پدرم و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبد مناف عبادت بت نکرده اند.» گفتند: «پس چه را عبادت می کردند؟ فرمودند: «به سوی کعبه نماز می خواندند و بر دین ابراهیم و به آن متمسک بودند.»[10] و همچنین فرمودند:  «آخرین وصی از سلسله اوصیای قبل از پیامبر اکرم ، پدرم (ابوطالب) است.»[11] و همچنان امام باقر ( سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) در وسعت و ژرفای ایمان حضرت ابوطالب فرمودند : «اگر ایمان ابوطالب در یک کفه ترازو قرار داده شود، و ایمان همه خلائق (غیر از معصوم) را در کفه دیگر آن نهاده گردد، ایمان ابوطالب بر ایمان آن  ها برتری می  یابد.»[12]

در مورد ایمان حضرت ابوطالب ( سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) ، شیعیان و بسیاری از علمای اهل سنت [13] بر ایمان ایشان اعتقاد کامل داشته و علمای شیعه بنابر روایات بر آن اجماع نموده اند.[14] و آنچه در مورد [العیاذبالله] کفر جناب ابوطالب ( سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) و حتی کفر حضرت عبدالمطلب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) وارد شده را نمی توان چیزی جز اهداف سیاسی و غرض ورزی مخالفان تفسیر نمود ، در میان عامه نیز ایمان اجداد رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) مشهور است ، کتانى در کتاب خود چنین می نویسد : «احادیثى که دلالت دارد بر این‌که همه پدران و مادران پیامبر بر توحید بوده، و هرگز به کفر، عیب و پلیدى و هر چیزى که اهل جاهلیت بر آن بوده‌اند، مبتلا نگشته‌اند، به حدّ تواتر است»[15] ولی با این وجود متاسفانه گروهی به پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و امیرالمومنین (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء ) اتهام زده و ایمان آباء و اجداد ایشان را زیر سوال می برند و احتمالا دلیل آن چیزی جز عدم ایمان  و حتی ناپاکی بعضی آباء و اجداد افراد مورد علاقه آنها نیست که به خیال خام خود می خواهند ضعف وجودی آنها را با اتهام به حضرات جبران نمایند. والله العالم

پی نوشت:
[1]. أعیان الشیعه ج1ص324
[2]. کامل ابن اثیر ج1 ص507
[3]. المصباح طوسی ص566
[4]. السیرة النبویة ج1ص142
[5]. الطبقات الکبری ج1 ص92
[6]. منتهی الآمال ج1 ص55
[7]. البدایه و النهایه ابن اثیر ج3ص164
[8]. الحجه ص 24
[9]. ایمان ابی طالب شیخ مفید ص24
[10]. کمال الدین ج1 ص174
[11]. الغدیر علامه امینی ج7ص524
[12]. شرح نهج البلاغه ابن‌ابی‌الحدیدج14ص68
[13]. تفسیر المیزان، ج2 ص 308
[14]. التبیان طوسی ج8ص164
[15]. نظم المتناثر من الحدیث المتواتر ص  190
---------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت ابوطالب (علیه السلام)

ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری

مبعث حضرت محمد (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم)



عید بعثت رسول گرامی اسلام، رحمة للعالمین، حضرت محمد مصطفی (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) تبریک و تهنیت باد

مبعث رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) ، در روز دوشنبه ۲۷ رجب سال چهلم عام الفیل (سالی که سپاه ابرهه توسط ابابیل نابود شد) در حالی که سن مبارک ایشان به ۴۰ سال رسیده بود [1] در غار حراء واقع در کوه نور، حوالی مکه مکرمه، با نزول آیات سوره مبارکه علق [2] بر وجود نازنین رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به وقوع پیوست.[3]

«روز بعثت» تحقیقاً بزرگ ترین روز در تاریخ بشریت است و روز ولادت برجسته ترین و شریف ترین مفاهیم و ارزش هاست ... ، آنچه خدای تعالی به وسیله بعثت، در درجه اول به انسان ها می دهد، ذکر و تذکر و به خود آمدن انسان است.[4]

«مبعث» اسم زمان از ریشه «بعث» می باشد و بَعْث در لغت «برانگیختن» و «روانه کردن چیزى» است[5]، مبعث (یا بعثت) در فرهنگ‌ اسلامى‌ به‌ معنای‌ آغاز رسالت و ماموریت از طرف خداوند و برگزیدن‌ شدن پیامبران‌ برای‌ هدایت‌ مردم‌ است.[6] «بعثت» نیز در معنای مبعث مورد استفاده قرار می گیرند ولیکن در قرآن کریم بعثت در معنای حشر مردگان نیز به کار رفته است.[7]

در مورد دین حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) قبل از بعثت اختلاف نظراتی وجود دارد که نظر غالب آن است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تا پیش از بعثت، متدین به دین حضرت ابراهیم (عَلی نَبیِنا و آلهِ و عَلیهِ السلام) بودند و ایشان قبل از مقام رسالت داراى مقام نبوت بوده است، گاه فرشتگان با او سخن مى‏ گفتند، و ایشان صداى آنها را مى‏ شنیدند، و گاه در رؤیاى صادقه به او الهام مى‏ شد، و حضرت بعد از چهل سال به مقام رسالت رسید، و قرآن و اسلام رسما بر او نازل و وحی گردید.[8] امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) می فرمایند: « .... از همان لحظه ای که پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از شیر گرفتند ، خداوند بزرگ ترین فرشته خود را مأمور تربیت آن حضرت کرد تا شب و روز، او را به راههای بزرگواری و راستی و اخلاق نیکو راهنمایی کند.» [9]

در تفاوت مقام نبوت و رسالت باید دانست، «مقام نبوت» به معنای  دریافت وحی از طرف خداوند است، بنا بر این نبی کسی است که غیر مستقیم وحی و الهامات بر او نازل می شود و آنچه را به وسیله وحی دریافت می دارد را می تواند در اختیار افراد خاص و نزدیکان خود قرار دهد؛ و «مقام رسالت» مقام دریافت و ابلاغ وحی، تبلیغ و نشر احکام خداوند و تربیت نفوس از طریق تعلیم و آگاهی بخشیدن برای ایجاد یک انقلاب اعتقادی ، فرهنگی ، فکری و ..... است، امام باقر (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) می فرماید: «رسول، آن کسى است که‏ جبرئیل در برابر او مجسم می شود، و او جبرئیل را می بیند و با او سخن می گوید. نبى، آن کسى است که در خواب می بیند مانند خوابهائى که ابراهیم خلیل می دید و مانند آن خواب هائی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیش از وحى رسالت‏ می دیدند.»[10]

قرآن کریم در آیات متعددی برخی صفات رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) را بیان نموده است، از جمله این صفات بشیر و نذیر بودن حضرت می باشد که در آیات «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً ، وَ داعِیاً إِلَى اللّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً ، وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللّهِ فَضْلاً کَبِیراً ؛ اى پیامبر! ما تو را به عنوان گواه، و بشارت دهنده و انذار کننده فرستادیم! ؛ و تو را دعوت کننده به سوى خدا به فرمان او قراردادیم و چراغى روشنى بخش! ؛ و مؤمنان را بشارت ده که براى آنان از سوى خدا فضل بزرگى است.»[11] به آن اشاره شده است. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در بیان معانی برخی از اسماء و صفات خود می فرماید : «[خداوند] من را «محمد» نامیدند زیرا که ستایش کرده شدم در زمین  و «احمد» نامیدند برای آن که مرا ستایش می کنند در آسمان  «ابوالقاسم» نامیدند برای آن که حق تعالی در قیامت، بهشت و جهنم را به سبب من قسمت می نماید، پس هر که کافر شده است و ایمان به من نیاورده است از گذشتگان و آیندگان به جهنم می فرستد و هر که ایمان آورد به من و اقرار نماید به پیغمبری من، او را داخل بهشت می گرداند، و مرا «داعی» خوانده است برای آن که مردم را دعوت می کنم به دین پروردگار خود و مرا «نذیر» خوانده است برای آن که می ترسانم به آتش هر که را نافرمانی من کند و «بشیر» نامیده است برای آن که بشارت می دهم اطاعت کنندگان خود را به بهشت.»[12]

پی نوشت:
[1]. تاریخ الیعقوبی ج2 ص22
[2]. تاریخ ابن خلدون ج1ص 3855
[3]. تاریخ الیعقوبی ج2 ص15
[4]. بیانات مقام معظم رهبری در 74/09/29
[5]. مفردات الفاظ قرآن ج1ص 132
[6]. موسوعة التاریخ الاسلامى ج‌1ص315
[7]. آیات 52یس، 56بقره، 7حج (بَعَثَنَا، بَعَثْنَاکُمْ، یَبْعَثُ)
[8]. تفسیر نمونه ج‏20 ص507
[9]. نهج البلاغه خطبه 193
[10]. الکافی ج 1 ص 176
[11]. آیات ۴۵ الی ۴۷ سوره مبارکه احزاب
[12]. امالی شیخ صدوق ص 158
------------------------
مطالعه بیشتر در:
مبعث

۰ نظر
مجتبی کلانتری

مجتبی کلانتری

حلول ماه محرم : نام گذاری های روزهای محرم
شب اول محرم : مسلم ابن عقیل (علیهم السلام)
شب دوم محرم : ورود کاروان به کربلا ( ورودیه )
شب سوم محرم : حضرت رقیه (علیها السلام)
شب چهارم محرم : طفلان زینب (علیهما السلام)
شب چهارم محرم : حضرت حر بن یزید ریاحی
شب پنجم محرم : عبدالله ابن الحسن (علیهم السلام)
شب پنجم محرم :  حضرت زهیر بن‏ قین
شب ششم محرم : حضرت قاسم ابن الحسن (علیهم السلام)
شب هفتم محرم : حضرت علی اصغر (علیه السلام)
شب هشتم محرم : حضرت علی اکبر (علیه السلام)
نهم محرم : تاسوعا حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)
دهم محرم : عاشورا حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام)
شب یازدهم محرم : حرکت کاروان از کربلا
دوازدهم محرم : شهادت امام سجاد (علیه السلام)
شب سیزدهم محرم : مصائب حضرت زینب کبری (علیها السلام)
بیست و چهارم محرم : شهادت امام سجاد (علیه السلام) به نقلی
حلول ماه صفر : مصائب شام ، ورود کاروان به شام بلا
پنجم صفر : شهادت حضرت رقیه (سلام الله علیها)
هفتم صفر : شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
بیستم صفر : اربعین حسینی ، رابطه اربعین و ظهور
بیست و هشتم صفر : رحلت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
بیست و هشتم صفر : شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
آخرین روز صفر : شهادت امام رضا (علیه السلام)
حلول ربیع الاول : آیا باید حلول ماه ربیع الاول را تبریک گفت؟
پنجم ربیع الاول : وفات حضرت سکینه (سلام الله علیها)
هشتم ربیع الاول : شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)
نهم ربیع الاول : آغاز ولایت و امامت امام زمان (علیه السلام)
دهم ربیع الاول : سالگرد ازدواج حضرت محمد و خدیجه کبری
دهم ربیع الاول : وفات حضرت عبدالمطلب (علیه السلام)
دوازدهم ربیع الاول : آغاز هفته وحدت اسلامی
هفدهم ربیع الاول : ولادت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
هفدهم ربیع الاول : ولادت امام صادق (علیه السلام)
بیست و ششم ربیع الاول : صلح امام حسن (علیه السلام) با معاویه
حلول ربیع الثانی : قیام توابین با شعار یا لثارت الحسین
چهارم ربیع الثانی : ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)
هشتم ربیع الثانی : ولادت امام حسن عسکری (علیه السلام)
دهم ربیع الثانی : وفات حضرت معصومه (علیها السلام)
حلول جمادی الاول : وقایع ماه جمادی الاول و بررسی جنگ موته
پنجم جمادی الاول : میلاد حضرت زینب کبری (علیها السلام)
پنجم جمادی الاول : روز پرستار (شرایط پرستاری از نظر اسلام)
دهم جمادی الاول : جنگ جمل (فتنه ناکثین)
سیزدهم جمادی الاول : شهادت حضرت فاطمه (روایت ۷۵ روز)
حلول ماه جمادی الثانی : بررسی سریه «زید بن حارثه»
سوم جمادی الثانی : شهادت حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام)
سیزدهم جمادی الثانی : وفات حضرت ام البنین (علیها السلام)
بیستم جمادی الثانی : ولادت با سعادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
بیستم جمادی الثانی : روز مادر
بیستم جمادی الثانی : روز زن
حلول ماه رجب : فضائل و اعمال ماه رجب
یکم رجب : ولادت امام محمد باقر (علیه السلام)
سوم رجب : شهادت امام هادی (علیه السلام)
اولین شب جمعه ماه رجب : لیلة الرغائب
دهم رجب : میلاد امام جواد (علیه السلام)
دهم رجب : میلاد حضرت علی اصغر (علیه السلام)
سیزدهم رجب : ولادت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام)
سیزدهم رجب : روز پدر
سیزدهم رجب : روز مرد
پانزدهم رجب : وفات حضرت زینب (سلام الله علیها)
سیزدهم رجب : فوت ابراهیم بن محمد (صلی الله علیه و آله)
بیست و پنجم رجب : شهادت امام کاظم (علیه السلام)
بیست و ششم رجب : وفات حضرت ابوطالب (علیه السلام)
بیست و هفتم مبعث : عید مبعث

ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری

حلول جمادی الثانی و بررسی سریه «زید بن حارثه»



خدایا، مرا به واسطه‌ى جرمم رها مکن و به واسطه ى خطایم رسوا مساز و مرا دشمن‌شاد مکن و در دنیا و آخرت به خویشتن واگذار مکن.[*]

جمادی الثانی (جمادی الثانیه) یا جُمادی‌الآخر (جمادی الآخرة) ششمین ماه از ماه های هجری قمری است، ماه جمادی الثانی به دلیل اینکه قوی ترین قول شهادت[1] و ولادت[2] اُم أبیها و زوجه الوصی و اُمّ الأئمّه و اُمّ المحسن ؛ حضرت فاطمه زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) بترتیب در سوم[3] و بیستم[4] آن ثبت شده، نزد شیعیان و محبین اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) جایگاه ویژه ای دارد.

از وقایع مهم دیگر این ماه می توان به وفات حضرت ام البنین (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در سیزدهم[6] ازدواج حضرت عبدالله و آمنه (علیهما السلام) در نوزدهم[7] وفات حضرت ام کلثوم (سلام الله علیها) در بیست و یکم[8] شهادت حضرت سلطان علی بن محمد الباقر (علیهم السلام) در بیست و هفتم[10] وفات حضرت ابا جعفر محمد بن علی الهادی (علیهم السلام) در بیست و نهم[11] جمادی الثانی اشاره نمود.

یکی دیگر‌ از وقایع این ماه سریه «زید بن حارثه» در منطقه قرده (یکم جمادی الثانی 3 ه ق) است[12]، جناب زید (رَضِیَ اللهُ عنه) فرزند خوانده رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) بودند و تا حدی رابطه ایشان با حضرت صمیمی و عاطفی بود که مردم زید را فرزند حضرت می نمایدند که آیه «ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ الله پسرخواندگان را به نام پدرشان بخوانید که در نزد خدا منصفانه‏ تر است »[13] نازل و مردم را از چنین کاری منع نمود و البته این آیه در بیان مسئله شرعی[و نشان دهنده عظمت رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم)] است و جناب زید بن حارثه تا آخرین لحظه عمر و شهادت در جنگ موته مورد علاقه رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) بودند.[14]

«سریه» به تعدادی (کمتر از ۵۰۰ نفر) از نیروهای ویژه سپاه رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) گفته می شود که بدون همراهی حضرت عازم ماموریتی به دستور ایشان شوند[15]

جریان سریه زید بن حارثه این بود که عده ای از کفار کالاهای مسلمانان را به غارت می بردند[16] و البته گهگهاه برای قتل رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) نیرو اعزام می کردند[17] که در نهایت رسول اکرم ( صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) به زید بن حارثه دستور داد با آنها برخورد نماید که مسلمانان با پیروزی و قتل فرماندهان آنها، با غنایمی که بدست آورده بودند به مدینه بازگشتند.[18]

پی نوشت:
[*]. اقبال الاعمال، فرازی از دعای اول جمادی الثانی
[1]. دلائل‌الامامه ص45
[2]. اعلام الوری‌ ج1 ص290
[3]. مصباح الکفعمی ج2 ص597
[4]. توضیح المقاصد ص13
[5]. ام البنین سیدة نساء العرب ص84
[6]. فیض العلام ص272
[7]. وقایع الشهور ص110
[8]. روضات الجنات ج4 ص212
[9]. مراقد المعارف ج2 ص262
[10]. روز شمار تاریخ اسلام ج4جمادی الثانی
[11]. احزاب آیه 5
[12]. بلاذری انساب ج1 ص473
[13]. دلائل النبوة ج3ص5
[14]. تاریخ الأمم والملوک ج2 ص643
[15]. تاریخ الیعقوبی ج2 ص71
[16]. سبل الهدی والرشاد ج6 ص99
-----------------------------------
مطالعه بیشتر در:
جمادی الثانی

۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت حضرت فاطمه زهرا (علیهَا السَّلام)







السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ


شهادت مظلومانه ریحانة النبی (صلی الله علیه و آله) حضرت فاطمه زهرا (علیهَا السَّلام) تسلیت باد.

پس رحلت جانگداز رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و سنگینی فراق ایشان برای حضرت زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها)، عده از مسلمانان که بر حسب ظاهر به دست رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) از کفر و جهالت محض به اسلام روی آورده بودند بجای عرض تسلیت خدمت بی بی دو عالم با وجود تصریح و تاکید مکرر رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) بر ولایت امیرالمومین امام علی ( علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء ) بخصوص در واقعه غدیر[1]، در ماجرای سقیفه[2] ولایت امیرالمومین امام علی (علیه السلام) را که از سوی خداوند تعیین[3] شده بود غصب و موجب انحراف امت از مدار ولایت الهی و علوی شدند.

از تلخ ترین آثار این انحراف هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) به جهت بیعت اجباری امیرالمومنین (علیه السلام) با خلیفه اول بود که در پی آن حضرت زهرا (سلام الله علیها) میان در و دیوار قرار گرفت که بر اثر آن حضرت محسن سقط گردید[4] و در ادامه ضربات تازیانه و غلاف شمشیر[5] آن کوه استوار و دریای خروشان را به بستر بیماری کشاند که در نهایت این جنایات منجر به شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) گردید[6]

در مورد اسناد این جنایات در کتب اهل سنت هرچند برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، از بیان واقعیات تاریخی شانه خالی کرده‏ اند تا حدی که سید مرتضی ( قَدَّسَ اللهُ نَفسَهُ الزَّکیه ) در این باب می فرماید : «در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارت هایی که به ساحت دختر پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) وارد شده امتناع نمی‏کردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفه با فشار، درب را بر فاطمه (علیهاالسلام) زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود و قنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا (علیهاالسلام) را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی بردارد ؛ ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد ؛ لذا از نقل آنها خودداری نمودند »[7] ولیکن علما و اکابر فراوانی از اهل سنت از جمله  ابن أبى شیبه[8]، عمر رضا کحاله[9]، مسعودی[10]، ابن قتیبه[11]، طبری[12]، بلاذرى[13]، اسماعیل عمادالدین[14]، ابن عبد ربّه[15]، شهرستانى[16]، ابن ابى الحدید[17] و ..... در کُتب خود به صراحت این جسارات را نقل نموده اند بطور مثال مقاتل بن عطیه در کتاب خود الامامة والخلافة می نویسد : ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهرا (علیهماالسلام) فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید، هنگامی که فاطمه زهرا (علیهاالسلام) پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه (علیهاالسلام) را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ در به سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که از دنیا رفت.»[18]

 پی نوشت:
[1]. الغدیر علامه امینى ج 1ص12
[2]. تاریخ الأمم و الملوک ج3، ص206
[3]. سوره ی مائده، آیه ی 55
[4]. الوافی بالوفیات ج6ص17
[5]. عوالم ج11 ص504        
[6]. المناقب ج2ص206
[7]. تلخیص شافی، ج3، ص76
[8]. المصِّنف جلد7 ص 4322
[9]. أعلام النساء قسمت فاء
[10]. اثبات الوصیه ص 1422
[11]. الامامة و السیاسة ج 1ص 122
[12]. تاریخ الاُمم و الملوک ج 2ص 443
[13]. انساب الأشراف ج 1ص 586
[14]. المختصر فى أخبار البشر ج 1ص 156
[15]. عقد الفرید ج 3ص 644
[16]. الملل و النّحل ج 1ص 57
[17]. شرح نهج البلاغه ج 2ص 56
[18]. الامامة والخلافة ص160
------------------------------
مطالعه بیشتر:
شهادت حضرت زهرا

۰ نظر
مجتبی کلانتری

وفات حضرت ام البنین (سلام الله علیها)



حضرت فاطمه بنت حِزام مشهور به اُمّ البَنین (علیهَا السَّلام) همسر گرامی امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) و مادر علمدار کربلا ابوالفضل العباس (علیه السلام) از والاترین الگوهای ولایتمداری محسوب می گردد.

امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) با توجه به علم امامت و آگاهی از وقایع عاشورا ، تصمیم به ازدواج با بانوئی از خانواده ای دلیر و شجاع گرفت که پسرانی شجاع و دلاور برای حضرت بدنیا آورد ، از این رو به برادر خویش ، عقیل بن ابی طالب (علیه السلام) که در علم انساب و شناخت طوایف عرب متبحر  بود فرمود : «زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.» [1]

جناب عقیل نیز حضرت ام‌ البنین (علیهَا السَّلام) را که دختر ابوالمجْل‌ حزّام‌ بن‌ خالد، از قبیله بنی‌ کلاب[2]‌ و ثمامه‌ دختر سهیل‌ بن‌ عامر بن‌ مالک [3] بود را به حضرت پیشنهاد و به امام عرض کرد : «با او ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست.» [4]

حضرت ام البنین (علیهاالسلام) ، بانویی باشرافت،  پرهیزکار، فاضل و دانشمند از خانواده‌اى  ریشه‌دار و دلاور و از همه مهم تر عارف به مقام امیرالمؤمنین (علیه السلام) و اهل بیت (علیهم السلام) بود که در مؤدت به ایشان مخلص و در یاریشان پابرجا و محکم بود [5] که با بررسی زندگی ایشان می توان به اوج معرفت حضرت نسبت به خاندان نبوت پی برد ، که به بیان چند نمونه از آنها اکتفا می نمائیم :

بعد از ازدواج با امیرالمومنین (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) هنگامی که به درب خانه حضرت رسید ، به فرزندان حضرت عرض نمود : ای سرورانم ، من خدمتکاری هستم که آمده ام تا خدمتگذاری کنم، پس آیا مرا به این شرط می پذیرید؟ که اگر نپذیرد من به خانه خود باز می گردم، پس حسنین (علیهماالسلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها) در مقابل این سخن فرمودند: شما عزیز و بزرگوار هستید و این خانه هم متعلق به شماست.[6] و بعد از آن نیز همواره می فرمود من کنیز فرزندان فاطمه (علیهَا السَّلام) هستم [7]

برای رعایت حال فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) از امام (علیه السلام) درخواست کردند که او را با نامش (فاطمه) صدا نزنند لذا امیرالمؤمنین از آن به بعد ، ایشان را به نام ام البنین یعنی مادر فرزندان و پسران صدا می زدند [8]

پس از شهادت امیراامومنین (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) نه تنها حضرت ام البنین (علیهَا السَّلام) ازدواج نکرد بلکه به «امامه» یکی دیگر از همسران حضرت که خواستگار از طبقه اشراف داشت فرمود : «سزاوار نیست پس از علی، ما در خانه دیگری باشیم و با مرد دیگر پیمان همسری بندیم.» [9]  که نفوذ کلامش موجب می شود هیچکدام از همسران حضرت ازدواج ننمایند.

خداوند چهار پسر به آن حضرت عنایت فرمود : حضرت قمر بنی هاشم عباس، عبدالله، جعفر و عثمان (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) که همه آنها درکربلا شهید شدند و هنگامی که کاروان اسرای کربلا وارد مدینه شد و آمدند که خبر شهادت فرزندانش را به ام البنین بدهند ؛ او تنها و تنها از حسین (علیه السلام) می پرسید و می گفت : «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین می‌ شد و او زنده می‌ ماند.» [10] و وقتی بشیر بن جذلم خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) و فرزندانش را داد ، فرمود: رگ های قلبم را بریدی! فرزندانم و هرآنچه زیر آسمان است به فدای حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)‌ [11]

سرانجام این بانوی عظیم شان در سیزدهم جمادی الثانی سال ۶۴ هجری قمری وفات یافت [12] و آن حضرت را در قبرستان بقیع در کنار سبط رسول خدا، امام حسن(علیه السلام)، و فاطمه بنت اسد و دیگر چهره های درخشان شریعت محمدی (صلی الله علیه و آله) به خاک سپردند.[13]

پی نوشت :

[1]. قمر بنی هاشم، مقرم ص 15
[2]. الطبقات الکبرى ج ‏3 ص 14
[3]. إبصار العین فی أنصار الحسین ص 56
[4]. عمدة الطالب و .. وسردارکربلا ص 34
[5]. قمر بنی هاشم، مقرم ص‌125
[6]. العباس بن علی ، مهاجر، ص 9
[7]. چهره درخشان قمربنی هاشم ص 59
[8]. العباس بن علی، مدرسی ص 23
[9]. بحارالانوار، ج42، ص93.
[10]. ریاحین الشریعه ج3 ص293
[11]. العقیلة والفواطم ص 124
[12]. محدثات شیعه غروی نایینی ص 53
[13].زندگانی قمر بنی هاشم، مومنی ص137

----------------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت ام البنین

۰ نظر
مجتبی کلانتری

ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)





میلاد با سعادت اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل، حضرت فاطمه زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) مبارک باد.

حضرت فاطمه زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) دختر گرامی اشرف مخلوقات و خاتم الانبیاء رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و حضرت خدیجه (علیهَا السَّلام) طبق نظر مشهور شیعه در روز جمعه بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت در مکه مکرمه متولد گردید.[1]

در مورد تولد حضرت صدیقه طاهره (علیهَا السَّلام) چنین ذکر شده است که رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) به فرمان خداوند، چهل شبانه روز از حضرت خدیجه (علیهَا السَّلام) دوری گزید و به عبادت، روزه و قیام و سجود شبانه روزی پرداخت، پس از آن خداوند به فرشتگان مقرب خود چون جبرئیل برترین فرشته مقرب الهی[2]، میکائیل فرشته رزق و روزی[3] و اسرافیل فرشته نفخ صور[4] دستور داد به خدمت رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) شرفیاب شده و تحفه الهی را برای افطار رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) خدمت ایشان ببرند، رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) از تحفه الهی میل فرمودند. بعد از آن، آب نوشید تا سیراب شد. پس اراده فرمود دست های خود را بشوید؛ جبرئیل بر دست هایش آب ریخت، میکائیل آن را شست و شو داد و اسرافیل با دستمالی خشک کرد. آنگاه اضافه غذا را با ظرف آن به طرف آسمان بردند.[5]

پس از آن رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) بلند شد تا برای نماز (مستحبی) آماده شود. جبرئیل او را از نماز خواندن منع نمود و به ایشان فرمود:  اکنون وقت نماز نیست، بلکه باید به خانه خدیجه (علیهَا السَّلام)  روی، خداوند اراده فرموده که امشب از صلب شما فرزندی پاک بیافریند. رسول خدا (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) به دنبال این فرمان الهی، به طرف به طرف خانه خدیجه (علیهَا السَّلام) روان گردید که در آن شب نورانی، نطفه حضرت فاطمه (علیهَا السَّلام) به امر الهی از صلب نبوت به رحم مطهر حضرت خدیجه (علیهَا السَّلام) منتقل و منجر به تولد حضرت فاطمه (علیهَا السَّلام) گردید.[6]

هرچند حضرت فاطمه زهرا (علیهَا السَّلام) در نسب، همسر و اولاد در بالاترین و رفیع ترین درجه قرار دارد که پدر گرامیش والاترین مخلوق هستی[7] و مادر بزرگوارش یکی از  ۴ بانوی برگزیده عالم[8] و همسر والامقامش برترین مخلوق بعد از نبی[9] و اولاد مطهرش ائمه معصوم (علیهم السلام)[10] هستند ولیکن این تنها دلیل شان و منزلت حضرت نیست و شخص حضرت زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) طبق آیات و روایات خود به تنهائی اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل محسوب می شود که به برخی از آنها اشاره می نمائیم:

در تفاسیر قرآن کریم ذکر شده است که سوره کوثر[11] در شان حضرت زهرا (علیهَا السَّلام) نازل و ایشان از مصادیق آیات تطهیر ( آیه ۳۳ سوره مبارکه احزاب)[12] مودّت (آیه ۲۳ سوره مبارکه شوری)[13] مباهله (آیه ۶۱ سوره مبارکه آل عمران)[14] و آیه هفتم از سوره هل‏ اتى[15]  و ..... می باشد و این آیات نشان دهنده جایگاه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نزد پروردگار است، طبق سوره کوثر، حضرت زهرا (سلام الله علیها) منبع و مصداق خیر کثیر و طبق آیه ی تطهیر از هرگونه ناپاکی، منزّه و طبق آیه مباهله حجت الهی بر دشمنان اسلام است.

در احادیث نیز روایات متعددی در عظمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) ذکر شده است، رسول گرامی اسلام (صلی الله و علیه و آله) می فرماید: «مریم (علیهَا السَّلام) سرور زنان زمانه خویش بود، امّا دخترم فاطمه (علیهَا السَّلام)، سرور همۀ زنان جهان، از آغاز و پایان آن است».[16] و همچنین می فرماید: «فاطمه (علیها السلام) عزیزترین مردم در نزد من است.»[17]

امام صادق (علیه السلام) نیز در شان و رتبه حضرت زهرا (سلام الله علیها) می فرماید: «به راستی اگر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فاطمه (علیهَا السَّلام)  را به ازدواج خود در نیاورده بود، تا روز قیامت بر روی زمین از آدم تا پس از آدم برای فاطمه (علیهَا السَّلام)  همتایی نبود.»[18]

پی نوشت:
[1]. اصول کافی ج1 ص457
[2]. مفاتیح الغیب ملّاصدرا ج1ص559
[3]. همان
[4]. همان
[5]. بحارالانوار ج16 ص79
[6]. همان، ج16 ص80
[7]. عیون أخبار الرضا ج1 ص22
[8]. خصال صدوق، ج1 ص 96
[9]. بحارالانوار ج25 ص360
[10]. مثار الهدی بحرانی ص 67
[11]. تفسیر الفخر الرازی ج32 ص124
[12]. جامع اسانید ابو حنیفه، ج1ص305
[13]. جلاء العیون، مجلسی ص 370
[14]. احقاق الحق ج 24ص 14
[15]. تفسیر اثنا عشری ج13 ص 413
[16]. بحارالانوار ج 43 ص24
[17]. الامالی شیخ مفید ص259
[18]. خصال، ج 2 ص 414
---------------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت فاطمه زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها

۰ نظر
مجتبی کلانتری

روز مادر

روز مادر و روز زن بر تمامی پیروان حضرت زهرا (سلام الله علیها) مبارک باد.

از واجبات مورد تاکید اسلام، احسان و نیکی به والدین و رعایت حقوق ایشان است تا حدی که خداوند متعال در آیات «وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا؛ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا؛ و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکی کنید! هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو! و بالهای تواضع خویش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: پروردگارا! همان‌گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!»[1] بعد از نهی از شرک، فرمان به احسان به پدر و مادر می دهد و کوچکترین اهانتی را نسبت به والدین مجاز ندانسته و دستور به برخورد کریمانه با ایشان می دهد به گونه ای که با تواضع و فروتنی به آنها خدمت و برای آنها دعا نیز بنماید، در روایات نیز این امر توسط معصوم (علیهم السلام) مورد تاکید قرار گرفته شده است، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید:«نسبت‏ به پدر و مادر نیکوکار باش تا پاداش تو بهشت‏ باشد ولی اگر عاق آنها شوی جهنمی خواهی بود.» [2] و همچنین در بیان اطاعت از والدین می فرماید: «بنده‏ ای که مطیع پدر و مادر و پروردگارش باشد، روز قیامت در بالاترین جایگاه است.»[3]

در قرآن کریم و روایات اسلامی، مسئله احترام به والدین در اکثر مواقع بصورت جمع (پدر و مادر) بیان شده ولیکن در بعضی موارد احترام به مادر بطور ویژه ذکر شده است، قرآن کریم در آیه «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً ... ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را با ناراحتی حمل می کند و با ناراحتی بر زمین می گذارد و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است»[4] پس از توصیه به نیکی به پدر و مادر، زحمات سی ماهه مادر را می ‏شمارد، که دوران بارداری، زایمان، و دوران شیرخوارگی برای مادر دشوار است.[5] دشواری که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در بیان حق مادر به آن اشاره نموده و می فرماید:«هیهات! هیهات! که بتوانی حق مادر را ادا کنی. هر آینه اگر به اندازه ریگهای بیابان عالج (صحرائی در عربستان) و دانه‌های باران به مادر خدمت کنی و از وی قدردانی کرده و بنده وار در پیش او بایستی، این همه خدمات تو به اندازه زحمات وی در هنگامی که در رحم او بودی و سنگینی تو را تحمل می‌کرد نخواهد بود.» [6] و در تاریخ نیز ثبت شده هنگامی که از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در مورد قدردانی از مادر سوال شد، آن حضرت فرمود:«اى رسول خدا، به چه کسى نیکى کنم ؟ فرمود به مادرت» ، [مجدد] عرض کرد: سپس به چه کسى ؟ فرمود:«به مادرت»، [مجدد] عرض کرد: بعد از او به چه کسى ؟ فرمود:«به مادرت»، [مجدد] عرض کرد: سپس به چه کسى ؟ فرمود: «به پدرت» [7] و در نهایت از عظمت و مقام مادر همان بس که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) بهشت را فدای قدوم مبارک مادر می نماید و می فرماید: «الجَنَّةُ تَحتَ أقدامِ الاُمَّهاتِ؛ بهشت، زیر پاى مادران است.»[8]

پی نوشت:
[1]. اسراء آیه 23 و 24
[2]. اصول کافی، ج 2، ص 348
[3]. کنز العمال ج 16 ص467
[4]. احقاف آیه 15
[5]. زن در آینه جلال، جوادی آملی ص177
[6]. مستدرک الوسائل ج15 ص203
[7]. منتخب میزان الحکمة ص 614
[8]. مستدرک الوسائل ج 15ص 180.
-------------------------
مطالعه بیشتر در:
روز مادر

۰ نظر
مجتبی کلانتری