مجتبی کلانتری

حوادث ماه های هجری قمری

۶۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجتبی کلانتری» ثبت شده است

آیا باید حلول ماه ربیع الاول را تبریک گفت؟


ربیع الاول اولین ماه بعد از ماه های محرم و صفر است ، محرم و صفر طبق سیره اهل بیت (علیهم السلام) ، علما و عموم شیعیان ماه های عزا و حزن برای اهل بیت (علیهم السلام) هستند و بعد از آن ماه ربیع الاول آغاز می گردد که البته این ماه نیز خود آکنده از ایام شادى و اندوه اهل بیت (علیهم السلام) است.

در اولین روز ماه ربیع الاول اتفاقاتی همچون هجرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) [۱] ، لیلة المبیت  [۲] ، دفن جسم مبارک رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) [۳] ، هجوم اول به خانه وحی (به نقلی) [۴] ، مسمومیت و زهر دادن به امام حسن عسکری(علیه السلام) [۵] و به نقلی شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) [۶] روی داده است و در هشت روز اول این ماه اتفاقاتی همچون سقیفه و ظلم های عظیم به اهل بیت (علیهم السلام) [۷] ، تخریب کعبه توسط یزید [۸] ، وفات حضرت سکینه (علیها السلام) [۹] ، هجوم دوم به خانه وحی [۱۰] و در هشتم ربیع الاول شهادت مظلومانه امام حسن عسکری (علیه السلام) روی داده است.[۱۱]
سوال اینجاست با توجه به اینکه که در هشت روز اول ماه ربیع چنین وقایع غمبار عظیمی روی می دهد چرا بعضی عوام این ماه را در روز اول ربیع الاول و یا حتی شام شهادت امام رضا (علیه السلام) تبریک می گویند ؟
بنا بر استناد بر دو حدیث مردم آغاز ربیع و انتهای صفر را تبریک می گویند ، اول استناد آنها به حدیث «من بشّرنی بخروج صفر بشّرته بالجنّة» است که  این حدیث تنها در یک کتاب [۱۲] بدون سند رجالی ذکر شده است که خود کتاب نیز در اعتبار اسنادی دچار شبهه و تردیدهای جدی است که مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی  (ره) این نقل را دور از عقل معرفی می‌ نماید [۱۳]
دوم استناد آنها به حدیث دیگری با چنین مضمونی است که در کتب معتبر روایی و با سند ذکر شده است ولی هدف از آن ، تضمین یا بشارت بر بهشت در مقابل خبر خروج از ماه نیست، بلکه برای معرفی شخصیت صحابی ارجمند رسول‌خدا(صلی الله و آله) ، جناب ابوذر غفاری است. [۱۴] چنانچه در انتهای همان حدیث آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله ) می فرماید : من خود این را می‌دانستم، منتهی خواستم این جماعت بدانند که تو مردی از اهل بهشت هستی و چگونه چنین نباشد و حال آن‌که بعد از من، تو را به جرم محبّت به اهل‌بیتم ، از حرم من طرد می‌کنند و از آن پس تنها زندگی کرده و غریب و تنها خواهی مرد و جماعتی به واسطه تو سعادت‌مند خواهند شد. آنان کسانی هستند که در تجهیز و تدفین تو سعی خواهند کرد؛ ایشان رفیقان من در بهشت جاوید خواهند بود، همان بهشتی که حق‌تعالی وعده‌اش را به متقین داده است. [۱۵]
ضمنا حتی اگر دو نقل را برای پایان صفر یا ابتدای صفر بپذیریم می توان آن را اشاره ای به این مطلب دانست که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) با این فرمایش در آخرین سال عمر پر برکت خود به این مطلب خبر داده است که هرگز  من پایان صفر را نخواهم دید و قبل از پایان صفر از بین شما خواهم رفت.
با توجه به اینکه استناد به این دو حدیث برای تبریک و شادباش آغاز ربیع الاول (و پایان صفر) رد می شود و هیچ دلیل عقلی و نقلی برای آن موجود نیست ، تبریک ایام شادی ماه ربیع الاول به اولین روز شادی ربیع الاول یعنی روز نهم ربیع الاول [۱۶] موکول می گردد.

پی نوشت :
[۱]. تاریخ طبری ج۲ ص۱۱۰
[۲]. کافی: ج۸ ص۳۳۹
[۳]. مستدرک الوسائل ج۲۲ ص۵۲۱  
[۴]. کتاب سلیم ص۸۲
[۵]. ارشاد ج۲ ص۳۳۶
[۶]. مصباح کفعمى ص ۵۲۳
[۷]. الکامل فی التاریخ،ابن الأثیر،ج۲، ص۱۰
[۸]. فیض العلام ، ص۲۰۳
[۹]. همان ص۲۰۶
[۱۰]. توحید صدوق ، ص ۷۳
[۱۱]. کافى  ج۲ ص۵۶۱
[۱۲]. آثارالبلاد و اخبارالعباد ،محمودالقزوینی
[۱۳]. المراقبات؛ میرزاجواد ملکی تبریزی، ص۳۶
[۱۴]. علل‌الشرایع؛ شیخ صدوق، ج۱ ، ص۱۷۵
[۱۵]. معانی‌الأخبار؛ شیخ صدوق، ص۲۰۴
[۱۶]. کافى  ج۲ ص۵۶۱.
-------------------------------
مطالعه بیشتر در :
وقایع و اعمال ماه ربیع الاوّل

۰ نظر
مجتبی کلانتری

وفات حضرت سکینه (سلام الله علیها)



السلام علیک یا سیدتنا سکینه علیک تحیه والسلام و رحمه الله و برکاته
وفات حضرت سکینه (سلام الله علیها) ، دختر گرامی امام حسین (علیه السلام) و حضرت رباب (سلام الله علیها) تسلیت باد.

حضرت سکینه بنت الحسین بن علی بن ابی طالب (علیهم السلام) دختر گرامی امام حسین (علیه‌السلام) و حضرت رباب (سلام الله علیها) است. [1] نام اصلى ایشان آمنه یا امیمه یا امینه بود که مادرش رباب به سبب آرامش و وقاری که داشت او را سکینه ملقب ساخت.[2]
حضرت سکینه (سلام الله علیها) در سن ده تا سیزده سالگی واقعه کربلاء را درک نمودند [3] و حدود شصت سال بعد در سن هفتاد سالگی وفات نمودند [4] در کتب ، مصادر روایی و رجالی از ایشان به عنوان راویان و محدثان ثقه و مورد اطمینان یاد شده است ، ایشان از راویان احادیث امام حسین (علیه السلام) و حادثه کربلاء به شمار می رود [5]
تاریخ نویسان ایشان از برترین ، باهوش ترین ، و نیکوسرشت ترین زنان عصر خویش دانسته‌اند. ایشان در  فضل و کمال به اندازه‌ای رسیده  بود که امام حسین (علیه السلام) در مورد ایشان می فرماید : غالب (اکثر اوقات) بر سکینه چنین است که با تمام وجود محو جمال ازلی است. ایامش غرق در عبادت و راز و نیاز با پروردگار سپری می گردد.[6]
به دلیل همین فضائل است که امام حسین (علیه السلام) در شعری عاطفی خطاب به ایشان و مادر ارجمندشان می فرماید :
عمرک انّنی لاُحبّ داراً    تکون بها سکینة و الرّباب
أحبّهما و أبذل جلّ مالی  و لیس لعاتب عندی عتاب

به جانت سوگند! من به راستى خانه‌ اى که سکینه و مادرش رباب در آن باشند، دوست دارم. من آن دو را دوست دارم و براى آنان دارایى‌ ام را نثار مى‌ کنم و هیچ ملامت‌ گرى نمى‌ تواند مرا در این کار سرزنش کند.[7]
سرانجام حضرت سکینه (علیه السلام) در پنجم ربیع الاوّل 117 ق بعد از سالها خدمت و دفاع از اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله) و بیان مظلومیت اهل بیت (علیهم السلام) در مدینه یا دمشق وفات نمودند ، آرامگاه ایشان طبق نقلی در قبرستان بقیع (مدینه) است و البته عموم شیعیان آرامگاه ایشان را در مقبره باب الصّغیر (دمشق) می دانند [8]

پی نوشت:
[1]. الکامل فی التاریخ ج4 ص94
[2]. منتهى الآمال ج1 ص462
[3]. حضرت سکینه ، علاّمه مقرّم ص262
[4]. همان ص263
[5]. الطبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۳۲
[6]. اسعاف الراغبین حاشیه نورالابصار ص 202
[7]. منتهى الامال ج1 ص463
[8]. ریاحین الشریعه ج3 ص281.
--------------------------
مطالعه بیشتر در:
یادگار حسینی


ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)




شهادت مظلومانه امام حسن عسکری (علیه السلام) تسلیت و تعزیت باد.
آجرک الله یا مولانا یا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

امام حسن بن علی بن محمد (علیهم السلام) مشهور به امام حسن عسکری (علیه السلام) یازدهمین امام شیعه اثناعشری پدر گرامی آخرین ذخیره الهی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در سال ۲۳۲ هجری قمری [1] متولد گردید
ایشان فرزند امام هادى (علیه السلام) و بانوئى پارسا و فاضله  به نام حُدَیثه است [2] که در برخی منابع نام ایشان را سوسن نیز دانسته اند [3]
از جمله القاب حضرت «نقى» و «زکى» است [4] ولی چرا ایشان به نام عسکری (یا به لفظ محاوره فارسی عسگری) مشهور شده است از آنجاست که حضرت را به دستور خلیفه عباسی در محله ای (زندان و منطقه نظامی) به نام عسکر در سامرا سکونت اجباری داده بودند که به همین دلیل حضرت به عسکری معروف شدند. [5]
امام حسن عسکری (علیه السلام) در محاصره دشمنان بودند و تمام حرکات حضرت زیر نظر بود ولی این خفقان شدید نتوانست فعالیت های حضرت را محدود نماید ایشان برای مقابله با افکار ضد اسلامی که در دوران ایشان بشدت گسترش پیدا کرده بود و ترویج اسلام واقعی نه اسلامی که خلفاء ظالم از اسلام نشان داده بودند تلاش ها و فعالیت فراوانی انجام دادند. کوشش های علمی ، تبیین اندیشه های ناب اسلامی ، ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان جهان در دورترین نقاط و آماده سازی آنان برای دوران غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از جمله فعالیت های مهم امام حسن عسکری (علیه السلام) در این زمینه به شمار می آید [6]
سرانجام معتمد عباسی به دلایل بی شماری از جمله دشمنی که از حضرت به دل داشت و البته محبوبیت و نفوذ معنوى و علمی امام در جامعه و پاسخ ندادن تمام نقشه ها ، زندان و اختناق برای کاهش محبوبیت حضرت تصمیم به قتل حضرت گرفت . معتمد در ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری قمری  دستور داد امام حسن عسکری (علیه السلام) را با زهر مسموم نمایند ، امام در اثر زهر چند روز در بستر بیماری قرار گرفتند و در هشتم ربیع الاول در سن ۲۸ سالگی به شهادت رسیدند. [7]

مطالعه بیشتر در :

شهادت امام حسن عسکری علیه السلام

پی نوشت :
[1]. اصول کافى، ج 1، ص 503
[2]. الارشاد، شیخ مفید ، ص 335
[3]. اصول کافى، ج 1، ص 503
[4]. دلائل الامامه، ص 223
[5]. علل الشرایع، صدوق ، ج 1، باب 176
[6]. سیره پیشوایان ، ص 626.
[7]. الارشاد، شیخ مفید ، ص 345.

مطالعه بیشتر :

امام حسن عسکری (علیه السلام)

ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری

آواتار آغاز ولایت و امامت امام زمان (علیه السلام)





نهم ربیع الاول، سالروز آغاز ولایت و امامت بشارت ۱۲۴۰۰۰ پیامبر الهی، منتقم آل محمد (صلی الله علیه و آله) حضرت مهدی موعود(روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) و دیگر اعیاد این ماه تبریک و تهنیت باد.


وجود نازنین امام زمان (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) در سن پنج سالگی به امامت و ولایت رسیدند [1] و یکی از شبهاتی که بوجود می آید این است که آیا ایشان با این سن می تواند امام و حجت خدا بر روی زمین باشد؟
اولین پاسخی که می توان به این شبهه داد مستندی قرآنی است که در مواجه با شبهه مذاهب دیگر اسلامی می توان  استدلال آورد که در سوره مبارکه مریم داریم که حضرت عیسی در نوزادی فرمودند : قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا ؛ من بنده خدایم، به من کتاب داده و مرا پیامبر گردانیده است [2] از این آیه و آیات دیگر بدست می آید که حضرت عیسى (علیه السلام) در کودکى به مقاوت نبوت رسیده و صاحب کتاب نیز بوده است و همچنین حضرت یحیی (علیه السلام) نیز طبق آیه وَ آتَیْناهُ الحُکْمَ صبِی ، ما به یحیی در کودکی فرمان نبوّت دادیم.[3] در دوران کودکی و صغر سن به مقام نبوت رسیده است ، بنابراین هیچ مانعى ندارد که کودکى در سن پنج سالگى با عوالم غیبى ارتباط داشته باشد و به وظیفه سنگین خزانه داراى و ضبط و تبلیغ احکام منصوب گردد و در انجام وظیفه خویش و اداى این امانت بزرگ کاملاً نیرومند و مقتدر باشد [4]
دومین استدلالی که می توان در پاسخ به شیعیان در مورد این شبهه داد تاریخ تشیع است زیرا امام جواد (علیه السلام) در زمان شهادت پدرش ۹ یا ۷ سال داشتند و قبل از بلوغ به امامت رسیدند [5] که اتفاقا امام جواد (علیه السلام) در مواجهه با کسانی که منکر امامت ایشان بودند دو استدلال تاریخی بیان می فرمودند اولا نبوت حضرت عیسی (علیه السلام)  در زمان شیرخوارگی که آن را دلیلی بر ملاک نبودن سن و سال برای چنین جایگاهی می دانستند. [6] ثانیا به داستان جانشینی حضرت سلیمان از حضرت داود (علیهما السلام) اشاره نمودند و فرمودند: حضرت سلیمان هنگامی که هنوز کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا می‌برد، حضرت داود او را جانشین خود کرد و این در حالی بود که علمای بنی اسرائیل این عمل حضرت داود را انکار می‌کردند. [7]

پی نوشت:
[1]. سیره معصومان ص 259
[2]. مریم آیه 29
[3]. مریم آیه 12.
[4]. دادگستر جهان ، ابراهیم امینى ص121
[5].احقاق الحق، شوشتری ،ج4 ص62
[5]. اثبات الوصیة، ص161
[6]. روضة الواعظین، ص203
[7]. الکافی، ج1، ص383.
-----------------------------
مطالعه بیشتر در:
امامت پیش از بلوغ

۰ نظر
مجتبی کلانتری

سالگرد ازدواج حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و خدیجه کبری (سلام الله علیها)



سالگرد ازدواج ملکوتی رحمة للعالمین حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) و ام المومنین حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) تبریک و تهنیت باد


رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)  پانزده سال قبل از بعثت در روز دهم ربیع الاول با حضرت خدیجه (سلام الله علیها) ازدواج نمودند [1]
حضرت خدیجه (سلام الله علیها) به دلیل کمالات و فضائل متعدد خواستگاران پر نفوذ فراوانی داشت ، به دلیل کمالات بی شمار حضرت ، هر شخصی به خود اجازه خواستگاری از ایشان را نمی داد و بزرگان و اشرافی چون ابوجهل، ابوسفیان، عقبه بن ابی معیط، صلت بن ابی یهاب از ایشان خواستگاری می نمودند ، لیکن معیارهای ازدواج حضرت چیزی فراتر از ثروت و قدرت بود [2]
در تاریخ ثبت شده حضرت خدیجه (سلام الله علیها) به علم آموزی علاقه داشتند به همین دلیل از علماء ادیان ابراهیمی دعوت می نمودند که برایش صحبت نمایند ، در یکی از این جلسات جوانی خوش سیما از مقابل خانه خدیجه (سلام الله علیها) گذشت. دانشمند یهودی از خدیجه (سلام الله علیها) خواست که او را به مجلس دعوت کند. پس از پایان مجلس و در هنگام خداحافظی در حالی که شعف از صورت آن عالم یهودی مشهود بود، رو به خدیجه کرد و گفت: «آن چه من در کتاب های آسمانی گذشته خوانده‌ام، نشان می دهد که او پیامبر آخرالزمان است. خوشا به سعادت بانویی که چنین جوانی شوهرش باشد که در این صورت به شرافت، عزت و شکوه دنیا و آخرت نایل آمده است.» [3]
بعد از آن حضرت خدیجه (سلام الله علیها) سرپرستی تجارت خود را به آن جوان سپرد و کمکم از کمالات حضرت یقین نمود سخن آن عالم یهودی صحیح است و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) پیامبر آخرالزمان است پس تصمیم گرفت خود به حضرت پیشنهاد ازدواج دهد ، روز سرنوشت ساز زندگی خدیجه (سلام الله علیها) فرا رسید. پس از سفر تجاری که پیامبر سرپرستی آن را به عهده داشتند ، فرصت ملاقات فراهم شد. خدیجه با حفظ حیا مقابل پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: «ای عموزاده من بر اثر خویشی که میان من و تو برقرار است و عظمت و عزتی که در میان قوم خود داری و امانت و حسن خلقت که شهره همه اهل مکه است، مایلم که با تو ازدواج کنم.» [4] و پیامبر نیز استقبال نمودند.
در مورد سن حضرت در هنگام ازدواج اقوال فراوانی وجود دارد از جمله ۲۵ ، ۲۸ ، ۳۰ ، ۳۵ ، ۴۰ و حتی ۴۵ سال [5] که اکثر علمای تشیع ۲۸ را پذیرفته اند ، در میان اهل سنت نیز ابن‌عماد حنبلی از علمای اهل سنت در شذرات الذهب می‌گوید: «ورجح کثیرون أنها ابنة ثمان وعشرین. بسیاری از مورخین قول ۲۸ سال را برای حضرت خدیجه در زمان ازدواج با پیامبر اکرم  ترجیح داده‌اند.» [6]
در مورد ازدواج حضرت خدیجه (سلام الله علیها) قبل از ازدواج با رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) ابن شهر آشوب  از چهره های برجسته جهان تشیع و تسنن می فرماید : «احمد بلاذری» درکتاب «انساب الاشراف»؛ «ابوالقاسم کوفی» درکتاب «الاستغاثة فی البدع الثلاثة»؛ «سید مرتضی» در کتاب «الشافی فی الامامة»؛ و «شیخ طوسی» در کتاب «التلخیص»؛ روایت کرده است که: «پیامبر اکرم در حالی با خدیجه کبری ازدواج کرد که وی باکره بود»، و می افزاید: «تاکید این مطلب در دو کتاب «الانوار» و «البدع» آمده است که: «رقیه و زینب دختران هاله، خواهر خدیجه بوده اند.» [7]
و اما اینکه بر خلاف نظر اکثر مورخین، چنین القا می کنند که حضرت چند بار ازدواج کرده و سن حضرت در هنگام ازدواج با رسول خدا بالا بوده است ، شاید به دلیل فضیلت سازی برای برخی دیگر از همسران پیامبر باشد. والله اعلم.

پی نوشت:
[1]. فیض العلام، ص۲۱۱
[2]. تاریخ تحلیلی اسلام، محلاتی ، ج۲ص۱۶
[3]. مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۴۱
[4]. تاریخ تحلیلی اسلام، محلاتی ، ج۲، ص۱۹
[5]. الصحیح من السیره ج۱ ص۱۲۶
[6]. شذرات الذهب فی ... ، حنبلی ،ج ۱،ص ۱۴
[7]. مناقب ابی طالب ،ابن شهر آشوب،ج ۱،ص ۱۳۸.
-------------------------------
مطالعه بیشتر در:
بررسی مسئله ازدواج حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

۰ نظر
مجتبی کلانتری

هفته وحدت





آیه «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا»، و همگی به ریسمان خدا [قرآن صامت و ناطق در کنار هم]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! [1] از جمله آیات معروفی است که مسلمانان را به وحدت دعوت می نماید ، البته اینکه وحدت اسلامی به چه معناست باید توضیح داده شود.

سید عبدالحسین شرف‌الدین (ره) می فرماید : «سیاست سبب جدایی شیعه و سنی شد، همان (سیاست) نیز باید سبب اتحاد شیعه و سنی شود». [2] آری منظور از وحدت اسلامی ، وحدت اعتقادی نیست که پیروان مذاهب مختلف از اعتقادات خود دست بردارند بلکه منظور وحدت سیاسی است ، سیاست استعمارگران به منظور سلطه و نفوذ بر مسلمانان ایجاد اختلاف و جدائی بین مسلمانان است و از طرفی دیگر سیاست اسلام وحدت مسلمانان بر جلوگیری از سلطه دشمنان و پیشرفت روز افزون مسلمانان است ، وحدتی که مولا امیرالمومنین (علیه السلام) از آن به عنوان نعمت یاد کرده است و می فرماید : نعمتی که هیچ کس نمی تواند بهای آن را تعیین نماید؛ زیرا از هر ارزشی برتر و از هر کرامتی والاتر است. [3]
وحدت اسلامی به معنای یکی شدن مذاهب نیست ، بلکه به معنای کنار گذاشتن اختلاف ها و تمسک جستن به نقاط مشترک است ، وحدت یعنی اتحاد و هم بستگی پیروان مذاهب مختلف اسلام با تکیه بر مشترکاتی که در قرآن از ِآن به حبل الله تعبیر شده ، مسلمانان باید اولا به وسیله وحدت در برابر دشمنان اسلام صف واحدی را تشکیل و بدین وسیله از نفوذ و تسلط دشمنان جلوگیری کرده و ثانیا در پرتو حبل الله از اختلافات داخلی خود صرف نظر کرده و اگر اختلافات علمی و تاریخی نیز وجود دارد در مباحث علمی به آن بپردازند . حبل الله در احادیث و تفاسیر قرآن شیعه و اهل سنت به معانی مختلفی ترجمه و تفسیر شده که می شود آنها را باهم جمع نمود.
سلیمان بن ابراهیم قندوزی از علمای اهل سنت به سندش از ابن عباس نقل کرده که گفت: ما نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) بودیم که مردى اعرابى وارد شد و عرض کرد : اى رسول خدا! از شما شنیدم که فرمودید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ»، ریسمان خدا که باید به آن چنگ بزنیم چیست؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این هنگام دستش را بر دست على(علیه السلام) زد و فرمود: به این مرد تمسّک جویید که او ریسمان محکم خدا است.»[4]
شیخ طوسى(رحمه الله) به سندش از امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه  «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَلا تَفَرَّقُوا» نقل کرده که فرمود: «ما (اهل بیت) ریسمان خداییم.»[5]
سید هاشم بحرانی (ره) در تفسیرش روایتی از پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) آورده که حضرت می فرماید: از خواری و ذلت نجات پیدا نمی کنند، مگر با تمسک به ریسمان الهی و ریسمانی از مردم»، تفسیر کرده است و فرموده است: حبل الله کتاب خدا و حبل الناس وصی من است. [6]
با جمع این روایات می توان نتیجه گرفت منظور از ریسمان الهى هرگونه وسیله ارتباط با ذات پاک خداوند است، خواه این وسیله اسلام باشد یا قرآن یا پیامبر (صلی الله علیه و آله) و یا اهل بیت (علیهم السلام).[7]

پی نوشت:
[1]. آل عمران، آیه 103
[2]. اجتهاد در مقابل نص،ترجمه دوانی، ص8
[3]. نهج البلاغه ،ترجمه دشتی ،خطبه192
[4]. ینابیع المودة، ص 119، باب 39.
[5]. صواعق المحرقة، ص 90
[6]. البرهان، بحرانی، ج1،ص669
[7]. تفسیر نمونه، ج 3، ص 29.
---------------------------------
مطالعه بیشتر در:
ویژه نامه برادری و وحدت

۰ نظر
مجتبی کلانتری

ولادت با سعادت حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله)




ولادت با سعادت رحمة للعالمین حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) تبریک و تهنیت باد.

حضرت محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم (علیهم السلام) در عام الفیل (سالی که سپاه ابرهه توسط ابابیل نابود شد [1] ) روز هفدهم ربیع الاول (طبق نظر مشهور شیعه) متولد گردید [2]

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرزند گرامی حضرت عبدالله (علیه السلام) و حضرت آمنه (سلام الله علیها) می باشد ، علمای تشیع بر ایمان عبدالله و آمنه دختر وهب و اجداد رسول خدا تا حضرت آدم (علیه السلام) اجماع دارند. [3] و برخی از عامه نیر بر این اعتقاد هستند [4]

علامه طباطبائی(رحمة‌الله‌علیه) در این زمینه می فرماید : اجداد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) همچنان موحد و به دین حضرت ابراهیم (علیه السلام) باقی ماندند، و بدین ترتیب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز تا پیش از بعثت متدین به دین حضرت ابراهیم (علیه السلام) بودند. [5]

در مورد دین حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) قبل از بعثت نیز در بین شیعه اختلاف نظراتی وجود دارد ، در تفسیر نمونه چنین آمده که علامه مجلسى (رحمة‌الله‌علیه) شخصا معتقد است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) قبل از مقام رسالت داراى مقام نبوت بوده، گاه فرشتگان با او سخن مى‏ گفتند، و صداى آنها را مى‏ شنید، و گاه در رؤیاى صادقه به او الهام الهى مى‏ شد، و بعد از چهل سال به مقام رسالت رسید، و قرآن و اسلام رسما بر او نازل گردید . [6]

از ویژگی های ممتاز رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) طبق قرآن خاتم الانبیاء [7] بودن ایشان است و طبق آیه «تلک الرّسل فضّلنا بعضهم علی بعض» آن پیامبران، برخی را نسبت به برخی برتری دادیم [8]  در مقام برتری رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از تمامی انبیاء و مخلوقات بالاتر است که ایشان می فرماید : خدای متعال، پیامبران مرسل خویش را بر فرشتگان مقرّبش برتری داد و مرا بر تمامی پیامبران و مرسلان ... [9]

و البته از آنجا که ۱۴ معصوم (علیهم السلام) طبق نظر و احادیث شیعه نور واحد هستند [10] بعد از رسول گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله) سایر ائمه  (علیهم السلام) بالاترین خلق خداوند هستند ،  امام صادق (علیه السلام) می فرماید : همانا نزد ما سری از اسرار خداوند و علمی از علم الهی است که نه ملک مقرب و نه نبی مرسل و نه مومن آزموده شده به ایمان توان دریافت آن را ندارد و خداوند کسی را بدان مکلف نکرده است و احدی غیر ما خداوند را به واسطه این علم پرستش ننموده است.[11]

پی نوشت :

[1]. سوره مبارکه فیل
[2]. منتهى الامال، ج 1، ص 13
[3]. تفسیر مجمع البیان، ج4ص90
[4]. مسالک الحنفاء، سیوطی ،ص۷۳
[5]. 665 سوال از علامه طباطبائی(ره)،ص97
[6]. تفسیر نمونه، ج‏20، ص507
[7]. احزاب آیه 40
[8]. اسراء آیه 55
[9]. تفسیر صافی،فیض کاشانی،ج 3، ص 198
[10]. بحارالأنوار، ج36، ص223
[11]. الکافی، ج1، ص 402


مطالعه بیشتر :

ویژه نامه ویژه نامه خاتم الانبیاء(صلی الله علیه وآله وسلم)

۰ نظر
مجتبی کلانتری

ولادت با سعادت امام جعفر صادق (علیه السلام)

السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الإِمَامُ الصَّادِق (علیه السلام)

ولادت با سعادت امام جعفر صادق (علیه السلام) مبارک باد.

حضرت جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب (علیهم السلام) ششمین امام شیعه بنا به معروف در هفدهم ربیع الاول سال هشتاد و سه هجری قمری [1] متولد گردید .

ایشان فرزند گرامی امام محمد باقر (علیه السلام) و بانوی فاضله و جلیله ای به نام فاطمه [2] ( ام فروه ) [3] است. مشهورترین کنیه حضرت ابوعبدالله و مشهورترین لقب ایشان صادق است. [4]

در مورد اینکه چرا ایشان به لقب «صادق» معروف شده اند دلائل مختلفی بیان شده ولی مهم ترین آن حدیثی از رسول گرامی (صلی الله علیه و آله) است که می فرماید : چون فرزندم، جعفر بن محمد بن علی بن الحسین ابن علی بن ابی‏طالب زاده شد، او را صادق بنامند [5] بنابراین این لقب از طرف رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) برای ایشان انتخاب شده است.

امام صادق (علیه السلام) را رئیس مکتب (یا مذهب) تشیع نیز می نامند ؛ امام صادق (علیه السلام) با توجه به درگیری امویان و عباسیان ، بر خلاف سایر ائمه (علیهم السلام) که دائم تحت فشار طاغوت بودند ، فرصت آن را پیدا نمودند که در حد وسیعی به توسعه اعتقادات مذهب تشیع بپردازند و اکثر احادیث در اصول و فروع دین از ایشان صادر گردیده است والا طبق تاریخ در صدر اسلام، پیروان و دوستان امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) توسط شخص رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) شیعه نامیده شدند. [6] و نمی توان از نام گذاری رئیس مکتب تشیع به این نتیجه رسید که شیعه از زمان امام جعفر صادق (علیه السلام) تاسیس شده است و نام گذاری حضرت به رئیس مکتب تشیع بدین جهت است که فقه شیعه نیز  عمدتاً بر روایات به‌جای مانده از امام صادق (علیه السلام) مبتنی‌ است ، به همین جهت مکتب فقهی شیعیان دوازده امامی را مذهب جعفری نیز می‌نامند. [7]

طبق شواهد تاریخی تعداد شاگردان امام صادق از ۴۰۰۰ نفر می گذشت [8] و این شاگردان محدود به شیعیان نبودند بلکه افراد زیادى همچون «ابوحنیفه» رئیس مذهب حنفى [9] ، «مالک ابن انس» [10] رئیس مذهب مالکى نیز شاگرد حضرت بوده اند و به این شاگردی افتخار می کردند ، ابوحنیفه بارها مى گفت: «اگر آن دو سال که نزد امام صادق (علیه السلام) درس خواندم نبود، من هلاک مى  شدم.» [11] و البته شافعی و احمد بن حنبل نیز از شاگردان شاگردان امام بودند بنابرین پیشوایان مذاهب اهل سنت مستقیم یا غیر مستقیم شاگرد حضرت بوده اند بطوری که عبد الحلیم الجندی، محقق بزرگ معاصر اهل سنت می نویسد : این ها امامان چهارگانه اهل سنت هستند که دانش آموخته گان مستقیم و غیر مستقیم امام صادق [سلام الله علیه] بودند.[12]


پی نوشت :

[1]. جلالعیون ، ص870
[2]. بحارالانوار، ج 47، ص 1
[3]. اصول کافی، ج۱، ص۴۷۲
[4]. مناقب آل ابی طالب ،ابن شهر آشوب،ج3 ص400
[5]. علل الشرایع، محمد بن بابویه، ج 1، ص 223.
[6]. الأمالی، شیخ صدوق ،ص 361
[7]. فضایل ۱۴ معصوم، حسن‌زاده آملی،ص354
[8]. الإرشاد، شیخ مفید ،ص271
[9]. امام الصادق و المذاهب الاربعه،حیدر اسد،ج1،ص70
[10]. همان، ج 1، ص 53
[11]. سیر اعلام النبلاء،ذهبى، ج 6، ص 257
[12]. الإمام جعفر الصادق ،الجندی ،ص3 ، دار المعارف مصر - قاهره


مطالعه بیشتر :

امام صادق علیه السلام

۰ نظر
مجتبی کلانتری

صلح نامه امام حسن مجتبی علیه السلام






امام حسن (علیه السلام) : «به خدا سوگند، من از آن جهت کار را به او سپردم که یاوری نداشتم، اگر یاوری می داشتم، شبانه روز با معاویه می جنگیدم تا خداوند میان ما و او حکم کند.» [*]

صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام) با معاویه برگی دیگر از مظلومیت ائمه معصوم (علیهم السلام) می باشد ، پس از شهادت امیرالمومنین امام علی ( صلوات الله و سلامه علیه) ، مردم با امام حسن مجتبی (علیه السلام)  به عنوان خلیفه مسلمین بیعت نمودند[1] امام حسن (علیه السلام) پس از خلافت تمام سعی خود را نمود تا کاری که پدر خویش در واپسین روزهای حیاتش در تدارک انجام آن بود را به انجام برسانند و آن سرکوب کردن معاویه بود لذا در میان مردم اعلان بسیج عمومى نمودند و سپاهیان را براى دفع تهاجم دشمن فراخواندند. همه چیز تا هنگامی که خواص و سران خیانت نکرده بودند درست انجام می شد ، ولی متاسفانه خیانت بزرگانی از جمله عبیدالله بن عباس فرمانده کل سپاهیان کوفه ، امام را تنها و غریب گذاشت [2] عبید الله به همراه هشت هزار  نفر از سپاهیان ، اردوگاه امام حسن (علیه السلام) را ترک نمود و به قرارگاه سپاه شام پیوست.[3]

در چنین شرایطی که اولا شکست امام حسن (علیه السلام) در جنگ نظامی قطعی بود ثانیا معاویه با حیله و عوام فریبی چهره موجهه ای از خود نشان داده بود و جنگ و شهادت امام حسن (علیه السلام) موجب نمی گشت که چهره واقعی معاویه آشکار گردد ، امام مجبور گردید با صلح نامه [4] و نقض قابل پیشبینی مفاد آن توسط معاویه زمینه ساز قیام و نابودی بنی امیه را فراهم آورد و البته از شهادت شیعیان در جنگی بی فایده جلوگیری نمود ، از این رو امام حسن (علیه السلام) یکی از علل صلح خود را حفظ شیعیان دانسته و  فرمود : «نگه داری و حفظ شیعه، مرا ناگزیر بر صلح نمود. سپس مناسب دیدم جنگ به روز دیگر (عاشورا) محوّل گردد... .» [5]

امام مظلوم (علیه السلام) پس از صلح از خیانت و عدم همراهی مسلمانان گلایه و علت صلح را چنین بیان فرمودند : من به این علت حکومت و زمامدارى را به معاویه واگذار کردم که اعوان و یارانى براى جنگ با وى نداشتم . اگر یارانى داشتم شبانه روز با او مى‏ جنگیدم تا کار یکسره شود. من کوفیان را خوب مى ‏شناسم و بارها آنها را امتحان کرده ‏ام. آنها مردمان فاسدى هستند که اصلاح نخواهند شد، نه وفا دارند، نه به تعهدات و پیمان هاى خود پایبندند و نه دو نفر با هم موافقند. بر حسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه مى‏ کنند، ولى عملاً با دشمنان ما همراهند.[6]

مفاد صلح نامه امام حسن علیه السلام: 1- متعرض امام حسن علیه السلام نشود.
2- در میان مردم طبق کتاب خدا و سنت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و خلفای شایسته  عمل نماید.
3- بعد ار خود کسی را جانشین خود ننماید.
4- مردم در هر کجای عالم باشند از قبیل: شام، عراق، حجاز و یمن از شر او در امان باشند.
5- اصحاب علی بن ابیطالب و شیعیان آن حضرت بر جان و مال و زن و فرزند خود در امان  باشند.
6- نسبت به امام حسن ، امام حسین و سایر اهل بیت و خویشان پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم حیله ورزی نکند در خلوت و جلوت ضرری به آنان نرساند  احدی از ایشان را در هیچ نقطه ای از نقاط زمین نترساند.
7- به امیرالمومنین علی علیه السلام ناسزا نگوید و در قنوت نماز به آ ن حضرت توهین ننماید.  در حالی که این عمل را انجام می دادند.
اما معاویه لعنة الله علیه به هیچ کدام از شرایط صلح نامه عمل نکرد این صلح نامه فقط مقدار کمی از مظلومیت، غریبی و تنهایی امام حسن علیه السلام را برای ما مشخص می کند.

پی نوشت :

[*]. بحارالانوار، ج 46، ص 147
[1]. اعیان الشیعة، ج1، ص207
[2]. حیاة الإمام الحسن بن على ،ج2،ص92
[3]. تاریخ الیعقوبی، ج ‏2، ص 214
[4]. تاریخ خلفا، جعفریان ،ص392
[5]. حیاة الامام الحسن، قرشی ، ج2، ص280
[6]. احتجاج، طبرسی، ص 157
.............................................................................
مطالعه بیشتر در :
دلایل صلح و تنهایی امام حسن علیه السلام


۰ نظر
مجتبی کلانتری

ماه صفر و مصائب شام

از عظیم ترین مصائب رنج آور حادثه عاشورا، اسارت اهل بیت رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) خصوصا اسارت امام سجاد(علیه السلام) و حضرت زینب(سلام الله علیها) است. عبیدالله بن زیاد ملعون با دستور یزید بن معاویه کاروان کربلاء را روانه شام نمود، او دستور داد زنان و کودکان امام حسین(علیه السلام) را آماده کنند و دستور داد طوق آهنین به گردن علی بن حسین(علیهما السلام) نهادند. سپس آن ها را با شمر بن ذی الجوشن ملعون روانه شام نمود.[1]
امام سجاد علیه السلام در روایتی می فرماید:« در شام هفت مصیبت بر ما وارد شد که از آغاز اسارت تا آخر نظیرشان را ندیدیم:
۱. سربازان یزید ما را با شمشیرهای برهنه و نیزه ها احاطه کرده بودند و به ما سرنیزه می زدند.
۲. سرهای شهدا را در میان زن ها گذاشتند. سر پدرم و عمویم، عباس، را در برابر چشم عمه هایم، زینب و ام کلثوم، قرار دادند و سر برادرم، علی اکبر، و پسر عمویم، قاسم، را در برابر چشم سکینه و فاطمه(علیهم السلام). سربازان با سرها بازی می کردند؛ گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم شتران می رفت.
۳. زنان شامی از بالای بام ها آب و آتش به سوی ما می ریختند. یک بار آتش به عمامه ام افتاد و چون دست هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. آتش عمامه و سرم را سوزاند.
۴. از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در کوچه و بازار، ما را با ساز و آواز در برابر چشم مردم گردش دادند و گفتند:« ای مردم، اینها را بکشید که در اسلام هیچ احترامی ندارند.»
۵. ما را به ریسمانی بستند و از مقابل خانه های یهود و نصاری عبور دادند و به آنها گفتند:«اینها همان هایی هستند که پدرشان پدران شما را(در جنگ های خیبر و...) کشته و خانه های آنها را ویران کرده اند. امروز انتقام آنها را از اینها بگیرید. آنها هم هر چه خواستند خاک و سنگ و چوب به سوی ما پرت کردند، و پیرزنی یهودی به سر امام حسین علیه السلام سنگ زد.
۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی تقدیر خداوند چیز دیگری بود.
۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت. روزها از گرما و شب ها از سرما در امان نبودیم و همواره از تشنگی و گرسنگی و ترس از مرگ در اضطراب به سر می بردیم.[2]
امام سجاد(علیه السلام) عمق ستم و جنایات لشکریان بنی امیه را این چنین بیان نمودند: به خدا سوگند اگر پیامبر در عوض سفارشهایی که در حق ما نمودند دستور جنگ با ما را صادر می نمود این قوم بیشتر از این جنایت نمی توانستند مرتکب شوند[3]
اوج مصائب آنگاه مشخص می شود که شخصی از امام سجاد(علیه السلام) می پرسد در این سفر کجا از همه بیشتر به شما سخت گذشت و امام در پاسخ می فرماید: الشام، الشام، الشام.[4]


پی نوشت:
[1]. تاریخ الطبری، ج7، ص 3072.
[2]. تذکرةالشهداء، ص412
[3]. لهوف، سید بن طاووس ص272
[4]. ناسخ التواریخ، ص۳۰۴.
-------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
جریان ورود اهل بیت علیهم السلام به شام

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری