مجتبی کلانتری

حوادث ماه های هجری قمری

۶۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجتبی کلانتری» ثبت شده است

فوت ابراهیم بن محمد (صلی الله علیه و آله)

حضرت ابراهیم بن محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) فرزند گرامی رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و ماریه قبطیه [1] در سن ۱۸ ماهگی یا بنا به نقل دیگر در کمتر از ۲ سالگی [2] در هیجدهم رجب [3]  از دنیا رفت و ایشان را در قبرستان بقیع دفن نمودند [4]
طبق روایات و مستندات تاریخی ، پیامبر گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم)، فقط از دو همسر خود، حضرت خدیجه و ماریه قبطیه (عَلیهِمَا السَّلام) صاحب فرزند شدند و از سایر همسران خود فرزندی نداشتند.
حضرات قاسم، زینب، رقیه، ام کلثوم،  فاطمه زهرا و عبدالله (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) فرزندان ایشان از حضرت خدیجه (سلام الله علیها) [5] و ابراهیم فرزند پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از بانو ماریه قبطیه [6] می باشد که طبق مشیت الهی همه فرزندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به غیر از وجود مبارک حضرت زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در زمان حیات حضرت از دنیا رفتند.
در جریان فوت حضرت ابراهیم، نکات و مضامین اخلاقی و اجتماعی بسیاری نهفته است که به برخی از آنها اشاره می نمائیم :
شیخ عباس قمی (قُدِّسَ سِرُّهُ الشَریف) در منتهی‌الآمال [7] به نقل از ابن شهر آشوب (قدس سره الشریف) روایت می نماید که : «روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) امام حسین (علیه السلام) و ابراهیم را بر دو ران مبارک خود نشانده بود که حضرت جبرئیل نازل گردید و فرمود : ای محمد،  پرورگارت تو را سلام می‌رساند، و می‌فرماید این هر دو را برای تو جمع نخواهم کرد. یکی را فدای دیگری گردان. پس محمد به ابراهیم نگاه کرد و گریست. به حسین نگاه کرد و گریست. پس فرمود: ابراهیم مادرش ماریه است. اگر بمیرد کسی جز من برایش محزون نخواهد شد. مادر حسین فاطمه و پدرش علی می‌باشد، پسر عم من و به منزله جان و خون من است. اگر بمیرد دختر و پسر عمم هر دو برایش اندوهگین خواهند شد. من نیز برای او محزون می‌شوم. پس اختیار می‌کنم حزن خود بر حزن ایشان. ای جبرییل ابراهیم را فدای حسین کردم. پس هر وقت محمد، حسین را می‌دید او را به سینه می‌چسبانید و می‌گفت :فدای تو بشوم. ای کسی که ابراهیم را فدای تو کردم.»[8] و این نشانه اوج محبت و ایثار پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) نسبت به امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) می باشد.

طبق روایت امام صادق (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ)، رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در هنگام فوت ابراهیم به سوگ ایشان گریه نموده و فرمودند : «چشم گریان، و دل محزون و اندوهناک است ولى سخنى که موجب خشم پروردگار گردد بر زبان جارى نخواهم ساخت، اما بدان اى ابراهیم که ما در فقدان و مرگ تو اندوهناک و محزون هستیم.» [9] و در ادامه فرمودند :  «گریه نشانه ترحم و مهربانى است و کسى که دلش به حال دیگران نسوزد و مهر و محبت نداشته باشد مورد رحمت الهى قرار نخواهد گرفت .... (ولی) در سوک و فقدان عزیزان خود فریاد نزنید و صورت خود را مخراشید و گریبان چاک نزنید و از سخنانى که نشانه اعتراض و نارضایتى از خداوند است‏ خوددارى کنید.»[10] و چنین رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در جریان فوت ابراهیم طریقه صحیح عزاداری برای عزیزان را به مسلمانان آموختند.

طبق نقل تاریخ هنگام فوت ابراهیم، به طور طبیعی خورشید گرفتگی صورت گرفت و مردم نیز گفتند: «آفتاب برای مرگ فرزند پیامبر گرفته شده است.» و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وقتی این جمله را شنید، بالای منبر رفت و فرمود: «آفتاب و ماه، دو نشانه ی بزرگ از قدرت بی پایان خدا هستند و سر به فرمان او دارند، هرگز برای مرگ و زندگی کسی نمی گیرند. هر موقع ماه و آفتاب گرفت، نماز آیات بخوانید.» در این لحظه از منبر پائین آمد، و با مردم نماز آیات خواندند [11] و این گونه حضرت در جریان فوت حضرت ابراهیم با گسترش خرافات نیز مبارزه فرمودند.

پی نوشت:
[1]. الطبقات الکبری ج1 ص200
[2]. بحار الانوار ج 22 ص 152
[3]. وقایع الایام ج1 ص 104
[4]. الطبقات الکبری ج1 ص115
[5]. خصال ج 2 ص 37
[6]. الکافی ج5 ص421
[7]. منتهی الآمال ص155
[8]. المناقب، ج4ص81
[9]. فروع کافى ج 1ص 55
[10]. سیره حلبیه ج3ص347
[11]. الکافی ج3 ص 208
-----------------------------------
مطالعه بیشتر در :
ابراهیم فرزند رسول خدا

۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت امام کاظم (علیه السلام)



شهادت مظلومانه امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) تسلیت و تعزیت باد.
ابو الحسن امام موسی بن جعفر (عَلیهِمَا السَّلام) معروف به امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) [1] هفتمین امام و پیشوای ائمه اثنى عشری (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) به دستور «هارون الرّشید» در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجری قمری در  زندان بغداد مسموم و به شهادت رسید. [2]
امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) نیز مانند دیگر ائمه معصوم (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) به سبب داشتن منصب الهی امامت، برترین شخصیت الهی ، علمی ، سیاسی و .... عصر خویش محسوب می گردید، که فضائل و برجستگی های آن حضرت، موقعیت سیاسی و اجتماعى بى نظیرى براى آن حضرت ایجاد نموده بود تا جائی که دوست و دشمن ، موافق و مخالف به عظمت ایشان اعتراف می کردند ؛ «ابن حجر هیتمى» محدث مشهور اهل سنت در مورد امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) مى نویسد : موسى کاظم، وارث علوم و دانشهاى پدر و داراى فضل و کمال او بود، وى در پرتو عفو و گذشت و بردبارى فوق  العاده اى که از خود نشان داد، «کاظم» لقب یافت، و در زمان او هیچ کس در معارف  الهى و دانش و بخشش به پایه او نمى رسید.[3]

فضائل و کرامات امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) در نهایت موجب کینه و حسادت دستگاهی حکومتی و هارون رشید نسبت به امام گردید تاجائی که هارون رشید از هیچ اقدامی برای پایین آوردن اعتبار امام نزد مردم دریغ نمی نمود، در تاریخ ثبت شده است که هارون رشید از ساحری خواستند هنگامی امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) کنار سفره غذا نشست، سحری انجام دهد که اهل مجلس به حضرت بخندند و امام را کوچک شمارند، مجلسی آمده شد و سفره ای حاضر گردید، خادم امام دست برد که نان را بردارد و نزد امام بگذارد، نان پرید و هارون و اهل مجلس خندیدند. در این لحظه، امام به تمثال شیری که بر پرده ای در اتاق نقاشی شده بود، اشاره ای کرد و فرمود: «ای شیر خدا، دشمن خدا را بگیر» تمثال به صورت شیر واقعی در آمده و ساحر را پاره پاره کرد و بلعید. هارون و اطرافیانش از دیدن این صحنه از هوش رفتند. چون به هوش آمدند، هارون عرض کرد: «کاری کنید تا ساحر زنده شود» امام فرمودند: «اگر عصای موسی (عَلی نَبیِنا و آلهِ و عَلیهِ السلام) آنچه بلعیده بود، برگرداند، این تمثال شیر نیز چنین خواهد کرد» [4] و این چنین معجزه امام نه تنها حضرت را نزد مردم کوچک نکرد بلکه موجب ریخته شدن آبروی هارون گردید، هارون نیز از آن پس با دیدن فضائل و معجزات متعدد دیگر از حضرت، سختگیری خود را نسبت به ایشان بیشتر نمود تا جائی که در مورد امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) نقل شده است: «لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجن؛ آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد. تا اینکه امام مظلوم به زندان مخوف و تاریک «سِندی بن شاهک» ملعون منتقل شده و تحت شکنجه قرار گرفت»[5] و در همان جا به شهادت رسید.

شهید مطهری (قُدِّسَ سِرُّهُ الشَریف) در مورد طریقه شهادت حضرت می فرماید : «امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) در زندان سندی بن شاهک ، غیر مسلمان به سر می برد که هارون الرشید دستور قتل امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) را صادر نمود و از طرفی می خواست به گونه ای تبلیغ کند که امام به اجل خود از دنیا رفته است پس «یحیی برمکی» زهر خطرناکی را فراهم کرد و در اختیار سندی قرار داد، سندی زهر را در خرما تعبیه و به امام خوراندند و بعد از آن فورا شهود‌ مورد اعتماد مردم و به اصطلاح عدول المؤمنین را حاضر کرد و در جلسه که امام نیز حضور داشت هارون گفت : ایها الناس ببینید این شیعه ها چه  شایعاتی در اطراف موسی بن جعفر رواج می دهند، می گویند: موسی بن جعفر در زندان ناراحت است، موسی بن جعفر چنین و چنان است. ببینید او کاملا سالم است. که امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) فرمودند : دروغ می گوید، همین الان من مسمومم و از عمر من دو سه روزی بیشتر باقی نمانده است.» [6]

پی نوشت:
[1]. الإرشاد ج 2 ص 215
[2]. الکامل ابن اثیر ج6 ص164
[3]. الصواعق  المحرقه ص 203
[4]. منتهی الآمال، ج 2ص 230
[5]. سوگنامه آل محمّد ص96
[6]. سیری در سیره ائمه اطهار ص166
-------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
امام کاظم (علیه السلام)

ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری

وفات حضرت ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ)



عموی بزرگوار رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و پدر امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء ) جناب «عبد مناف بن عبدالمطلب بن هاشم» (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) معروف به «ابوطالب» [1] در سن حدود ۸۴ سالگی [2] در ۲۶ رجب سال دهم بعثت [3] وفات فرمودند.

حضرت ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) و حضرت «عبدالله» (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) فرزندان گرامی حضرت «عبدالمطلب» (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) [4] و «فاطمه بنت عمرو بن عائذ بن عمران» [5] می باشند، پس حضرت ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) عمو تنی حضرت «مُحَمَّد بن عَبدُاللّه بن عَبدُالمُطّلِب» (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) می باشد.

حضرت ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) در طول عمر پر برکت خویش، خدمات بسیاری به رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و دین مبین اسلام ارائه نموده است که می توان به حمایت همه جانبه ایشان از شخص رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) اشاره نمود.

طبق مستندات تاریخی نبی مکرم اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) از کودکی یتیم و از نعمت پدر و مادر محروم شد و ایشان پس از وفات جد بزرگوارش حضرت عبدالمطلب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) در سن ۸ سالگی به وصیت حضرت عبدالمطلب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) تحت سرپرستی و کفالت عموی موحد و دلسوز خود جناب ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) قرار گرفت،[6] و حمایت شجاعانه و همه جانبه جناب ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) از برادر زاده گرامیش تا آخرین لحظه عمر پر برکت ایشان ادامه یافت، تا جائی که رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) پس از وفات ایشان فرمودند : «تا زمانی که ابوطالب ( سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) زنده بود قریش از من واهمه داشت.»[7] و همچنین فرمودند : «ای عمو! در کودکی تربیتم نمودی در یتیمی کفالتم فرمودی و در بزرگی یاریم کردی، خداوند پاداش خیر این همه زحمت که برایم کشیدی به تو مرحمت فرماید.»[8] و هنگام درگذشت جناب ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) ، جبرئیل بر پیامبر نازل گردید و به ایشان گفت: «از مکه خارج شو که یاوری در این شهر نداری»[9]

امیرالمؤمنین امام علی(علیه السّلام علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء ) نیز در مورد پدر بزرگوارش می فرماید : «بخدا قسم هرگز پدرم و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبد مناف عبادت بت نکرده اند.» گفتند: «پس چه را عبادت می کردند؟ فرمودند: «به سوی کعبه نماز می خواندند و بر دین ابراهیم و به آن متمسک بودند.»[10] و همچنین فرمودند:  «آخرین وصی از سلسله اوصیای قبل از پیامبر اکرم ، پدرم (ابوطالب) است.»[11] و همچنان امام باقر ( سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) در وسعت و ژرفای ایمان حضرت ابوطالب فرمودند : «اگر ایمان ابوطالب در یک کفه ترازو قرار داده شود، و ایمان همه خلائق (غیر از معصوم) را در کفه دیگر آن نهاده گردد، ایمان ابوطالب بر ایمان آن  ها برتری می  یابد.»[12]

در مورد ایمان حضرت ابوطالب ( سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) ، شیعیان و بسیاری از علمای اهل سنت [13] بر ایمان ایشان اعتقاد کامل داشته و علمای شیعه بنابر روایات بر آن اجماع نموده اند.[14] و آنچه در مورد [العیاذبالله] کفر جناب ابوطالب ( سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) و حتی کفر حضرت عبدالمطلب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) وارد شده را نمی توان چیزی جز اهداف سیاسی و غرض ورزی مخالفان تفسیر نمود ، در میان عامه نیز ایمان اجداد رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) مشهور است ، کتانى در کتاب خود چنین می نویسد : «احادیثى که دلالت دارد بر این‌که همه پدران و مادران پیامبر بر توحید بوده، و هرگز به کفر، عیب و پلیدى و هر چیزى که اهل جاهلیت بر آن بوده‌اند، مبتلا نگشته‌اند، به حدّ تواتر است»[15] ولی با این وجود متاسفانه گروهی به پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و امیرالمومنین (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء ) اتهام زده و ایمان آباء و اجداد ایشان را زیر سوال می برند و احتمالا دلیل آن چیزی جز عدم ایمان  و حتی ناپاکی بعضی آباء و اجداد افراد مورد علاقه آنها نیست که به خیال خام خود می خواهند ضعف وجودی آنها را با اتهام به حضرات جبران نمایند. والله العالم

پی نوشت:
[1]. أعیان الشیعه ج1ص324
[2]. کامل ابن اثیر ج1 ص507
[3]. المصباح طوسی ص566
[4]. السیرة النبویة ج1ص142
[5]. الطبقات الکبری ج1 ص92
[6]. منتهی الآمال ج1 ص55
[7]. البدایه و النهایه ابن اثیر ج3ص164
[8]. الحجه ص 24
[9]. ایمان ابی طالب شیخ مفید ص24
[10]. کمال الدین ج1 ص174
[11]. الغدیر علامه امینی ج7ص524
[12]. شرح نهج البلاغه ابن‌ابی‌الحدیدج14ص68
[13]. تفسیر المیزان، ج2 ص 308
[14]. التبیان طوسی ج8ص164
[15]. نظم المتناثر من الحدیث المتواتر ص  190
---------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت ابوطالب (علیه السلام)

ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری

مبعث حضرت محمد (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم)



عید بعثت رسول گرامی اسلام، رحمة للعالمین، حضرت محمد مصطفی (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) تبریک و تهنیت باد

مبعث رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) ، در روز دوشنبه ۲۷ رجب سال چهلم عام الفیل (سالی که سپاه ابرهه توسط ابابیل نابود شد) در حالی که سن مبارک ایشان به ۴۰ سال رسیده بود [1] در غار حراء واقع در کوه نور، حوالی مکه مکرمه، با نزول آیات سوره مبارکه علق [2] بر وجود نازنین رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به وقوع پیوست.[3]

«روز بعثت» تحقیقاً بزرگ ترین روز در تاریخ بشریت است و روز ولادت برجسته ترین و شریف ترین مفاهیم و ارزش هاست ... ، آنچه خدای تعالی به وسیله بعثت، در درجه اول به انسان ها می دهد، ذکر و تذکر و به خود آمدن انسان است.[4]

«مبعث» اسم زمان از ریشه «بعث» می باشد و بَعْث در لغت «برانگیختن» و «روانه کردن چیزى» است[5]، مبعث (یا بعثت) در فرهنگ‌ اسلامى‌ به‌ معنای‌ آغاز رسالت و ماموریت از طرف خداوند و برگزیدن‌ شدن پیامبران‌ برای‌ هدایت‌ مردم‌ است.[6] «بعثت» نیز در معنای مبعث مورد استفاده قرار می گیرند ولیکن در قرآن کریم بعثت در معنای حشر مردگان نیز به کار رفته است.[7]

در مورد دین حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) قبل از بعثت اختلاف نظراتی وجود دارد که نظر غالب آن است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تا پیش از بعثت، متدین به دین حضرت ابراهیم (عَلی نَبیِنا و آلهِ و عَلیهِ السلام) بودند و ایشان قبل از مقام رسالت داراى مقام نبوت بوده است، گاه فرشتگان با او سخن مى‏ گفتند، و ایشان صداى آنها را مى‏ شنیدند، و گاه در رؤیاى صادقه به او الهام مى‏ شد، و حضرت بعد از چهل سال به مقام رسالت رسید، و قرآن و اسلام رسما بر او نازل و وحی گردید.[8] امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) می فرمایند: « .... از همان لحظه ای که پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از شیر گرفتند ، خداوند بزرگ ترین فرشته خود را مأمور تربیت آن حضرت کرد تا شب و روز، او را به راههای بزرگواری و راستی و اخلاق نیکو راهنمایی کند.» [9]

در تفاوت مقام نبوت و رسالت باید دانست، «مقام نبوت» به معنای  دریافت وحی از طرف خداوند است، بنا بر این نبی کسی است که غیر مستقیم وحی و الهامات بر او نازل می شود و آنچه را به وسیله وحی دریافت می دارد را می تواند در اختیار افراد خاص و نزدیکان خود قرار دهد؛ و «مقام رسالت» مقام دریافت و ابلاغ وحی، تبلیغ و نشر احکام خداوند و تربیت نفوس از طریق تعلیم و آگاهی بخشیدن برای ایجاد یک انقلاب اعتقادی ، فرهنگی ، فکری و ..... است، امام باقر (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) می فرماید: «رسول، آن کسى است که‏ جبرئیل در برابر او مجسم می شود، و او جبرئیل را می بیند و با او سخن می گوید. نبى، آن کسى است که در خواب می بیند مانند خوابهائى که ابراهیم خلیل می دید و مانند آن خواب هائی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیش از وحى رسالت‏ می دیدند.»[10]

قرآن کریم در آیات متعددی برخی صفات رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) را بیان نموده است، از جمله این صفات بشیر و نذیر بودن حضرت می باشد که در آیات «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً ، وَ داعِیاً إِلَى اللّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً ، وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللّهِ فَضْلاً کَبِیراً ؛ اى پیامبر! ما تو را به عنوان گواه، و بشارت دهنده و انذار کننده فرستادیم! ؛ و تو را دعوت کننده به سوى خدا به فرمان او قراردادیم و چراغى روشنى بخش! ؛ و مؤمنان را بشارت ده که براى آنان از سوى خدا فضل بزرگى است.»[11] به آن اشاره شده است. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در بیان معانی برخی از اسماء و صفات خود می فرماید : «[خداوند] من را «محمد» نامیدند زیرا که ستایش کرده شدم در زمین  و «احمد» نامیدند برای آن که مرا ستایش می کنند در آسمان  «ابوالقاسم» نامیدند برای آن که حق تعالی در قیامت، بهشت و جهنم را به سبب من قسمت می نماید، پس هر که کافر شده است و ایمان به من نیاورده است از گذشتگان و آیندگان به جهنم می فرستد و هر که ایمان آورد به من و اقرار نماید به پیغمبری من، او را داخل بهشت می گرداند، و مرا «داعی» خوانده است برای آن که مردم را دعوت می کنم به دین پروردگار خود و مرا «نذیر» خوانده است برای آن که می ترسانم به آتش هر که را نافرمانی من کند و «بشیر» نامیده است برای آن که بشارت می دهم اطاعت کنندگان خود را به بهشت.»[12]

پی نوشت:
[1]. تاریخ الیعقوبی ج2 ص22
[2]. تاریخ ابن خلدون ج1ص 3855
[3]. تاریخ الیعقوبی ج2 ص15
[4]. بیانات مقام معظم رهبری در 74/09/29
[5]. مفردات الفاظ قرآن ج1ص 132
[6]. موسوعة التاریخ الاسلامى ج‌1ص315
[7]. آیات 52یس، 56بقره، 7حج (بَعَثَنَا، بَعَثْنَاکُمْ، یَبْعَثُ)
[8]. تفسیر نمونه ج‏20 ص507
[9]. نهج البلاغه خطبه 193
[10]. الکافی ج 1 ص 176
[11]. آیات ۴۵ الی ۴۷ سوره مبارکه احزاب
[12]. امالی شیخ صدوق ص 158
------------------------
مطالعه بیشتر در:
مبعث

۰ نظر
مجتبی کلانتری

مجتبی کلانتری

حلول ماه محرم : نام گذاری های روزهای محرم
شب اول محرم : مسلم ابن عقیل (علیهم السلام)
شب دوم محرم : ورود کاروان به کربلا ( ورودیه )
شب سوم محرم : حضرت رقیه (علیها السلام)
شب چهارم محرم : طفلان زینب (علیهما السلام)
شب چهارم محرم : حضرت حر بن یزید ریاحی
شب پنجم محرم : عبدالله ابن الحسن (علیهم السلام)
شب پنجم محرم :  حضرت زهیر بن‏ قین
شب ششم محرم : حضرت قاسم ابن الحسن (علیهم السلام)
شب هفتم محرم : حضرت علی اصغر (علیه السلام)
شب هشتم محرم : حضرت علی اکبر (علیه السلام)
نهم محرم : تاسوعا حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)
دهم محرم : عاشورا حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام)
شب یازدهم محرم : حرکت کاروان از کربلا
دوازدهم محرم : شهادت امام سجاد (علیه السلام)
شب سیزدهم محرم : مصائب حضرت زینب کبری (علیها السلام)
بیست و چهارم محرم : شهادت امام سجاد (علیه السلام) به نقلی
حلول ماه صفر : مصائب شام ، ورود کاروان به شام بلا
پنجم صفر : شهادت حضرت رقیه (سلام الله علیها)
هفتم صفر : شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
بیستم صفر : اربعین حسینی ، رابطه اربعین و ظهور
بیست و هشتم صفر : رحلت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
بیست و هشتم صفر : شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
آخرین روز صفر : شهادت امام رضا (علیه السلام)
حلول ربیع الاول : آیا باید حلول ماه ربیع الاول را تبریک گفت؟
پنجم ربیع الاول : وفات حضرت سکینه (سلام الله علیها)
هشتم ربیع الاول : شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)
نهم ربیع الاول : آغاز ولایت و امامت امام زمان (علیه السلام)
دهم ربیع الاول : سالگرد ازدواج حضرت محمد و خدیجه کبری
دهم ربیع الاول : وفات حضرت عبدالمطلب (علیه السلام)
دوازدهم ربیع الاول : آغاز هفته وحدت اسلامی
هفدهم ربیع الاول : ولادت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
هفدهم ربیع الاول : ولادت امام صادق (علیه السلام)
بیست و ششم ربیع الاول : صلح امام حسن (علیه السلام) با معاویه
حلول ربیع الثانی : قیام توابین با شعار یا لثارت الحسین
چهارم ربیع الثانی : ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)
هشتم ربیع الثانی : ولادت امام حسن عسکری (علیه السلام)
دهم ربیع الثانی : وفات حضرت معصومه (علیها السلام)
حلول جمادی الاول : وقایع ماه جمادی الاول و بررسی جنگ موته
پنجم جمادی الاول : میلاد حضرت زینب کبری (علیها السلام)
پنجم جمادی الاول : روز پرستار (شرایط پرستاری از نظر اسلام)
دهم جمادی الاول : جنگ جمل (فتنه ناکثین)
سیزدهم جمادی الاول : شهادت حضرت فاطمه (روایت ۷۵ روز)
حلول ماه جمادی الثانی : بررسی سریه «زید بن حارثه»
سوم جمادی الثانی : شهادت حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام)
سیزدهم جمادی الثانی : وفات حضرت ام البنین (علیها السلام)
بیستم جمادی الثانی : ولادت با سعادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
بیستم جمادی الثانی : روز مادر
بیستم جمادی الثانی : روز زن
حلول ماه رجب : فضائل و اعمال ماه رجب
یکم رجب : ولادت امام محمد باقر (علیه السلام)
سوم رجب : شهادت امام هادی (علیه السلام)
اولین شب جمعه ماه رجب : لیلة الرغائب
دهم رجب : میلاد امام جواد (علیه السلام)
دهم رجب : میلاد حضرت علی اصغر (علیه السلام)
سیزدهم رجب : ولادت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام)
سیزدهم رجب : روز پدر
سیزدهم رجب : روز مرد
پانزدهم رجب : وفات حضرت زینب (سلام الله علیها)
سیزدهم رجب : فوت ابراهیم بن محمد (صلی الله علیه و آله)
بیست و پنجم رجب : شهادت امام کاظم (علیه السلام)
بیست و ششم رجب : وفات حضرت ابوطالب (علیه السلام)
بیست و هفتم مبعث : عید مبعث

ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری

حلول جمادی الثانی و بررسی سریه «زید بن حارثه»



خدایا، مرا به واسطه‌ى جرمم رها مکن و به واسطه ى خطایم رسوا مساز و مرا دشمن‌شاد مکن و در دنیا و آخرت به خویشتن واگذار مکن.[*]

جمادی الثانی (جمادی الثانیه) یا جُمادی‌الآخر (جمادی الآخرة) ششمین ماه از ماه های هجری قمری است، ماه جمادی الثانی به دلیل اینکه قوی ترین قول شهادت[1] و ولادت[2] اُم أبیها و زوجه الوصی و اُمّ الأئمّه و اُمّ المحسن ؛ حضرت فاطمه زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) بترتیب در سوم[3] و بیستم[4] آن ثبت شده، نزد شیعیان و محبین اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) جایگاه ویژه ای دارد.

از وقایع مهم دیگر این ماه می توان به وفات حضرت ام البنین (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در سیزدهم[6] ازدواج حضرت عبدالله و آمنه (علیهما السلام) در نوزدهم[7] وفات حضرت ام کلثوم (سلام الله علیها) در بیست و یکم[8] شهادت حضرت سلطان علی بن محمد الباقر (علیهم السلام) در بیست و هفتم[10] وفات حضرت ابا جعفر محمد بن علی الهادی (علیهم السلام) در بیست و نهم[11] جمادی الثانی اشاره نمود.

یکی دیگر‌ از وقایع این ماه سریه «زید بن حارثه» در منطقه قرده (یکم جمادی الثانی 3 ه ق) است[12]، جناب زید (رَضِیَ اللهُ عنه) فرزند خوانده رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) بودند و تا حدی رابطه ایشان با حضرت صمیمی و عاطفی بود که مردم زید را فرزند حضرت می نمایدند که آیه «ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ الله پسرخواندگان را به نام پدرشان بخوانید که در نزد خدا منصفانه‏ تر است »[13] نازل و مردم را از چنین کاری منع نمود و البته این آیه در بیان مسئله شرعی[و نشان دهنده عظمت رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم)] است و جناب زید بن حارثه تا آخرین لحظه عمر و شهادت در جنگ موته مورد علاقه رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) بودند.[14]

«سریه» به تعدادی (کمتر از ۵۰۰ نفر) از نیروهای ویژه سپاه رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) گفته می شود که بدون همراهی حضرت عازم ماموریتی به دستور ایشان شوند[15]

جریان سریه زید بن حارثه این بود که عده ای از کفار کالاهای مسلمانان را به غارت می بردند[16] و البته گهگهاه برای قتل رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) نیرو اعزام می کردند[17] که در نهایت رسول اکرم ( صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) به زید بن حارثه دستور داد با آنها برخورد نماید که مسلمانان با پیروزی و قتل فرماندهان آنها، با غنایمی که بدست آورده بودند به مدینه بازگشتند.[18]

پی نوشت:
[*]. اقبال الاعمال، فرازی از دعای اول جمادی الثانی
[1]. دلائل‌الامامه ص45
[2]. اعلام الوری‌ ج1 ص290
[3]. مصباح الکفعمی ج2 ص597
[4]. توضیح المقاصد ص13
[5]. ام البنین سیدة نساء العرب ص84
[6]. فیض العلام ص272
[7]. وقایع الشهور ص110
[8]. روضات الجنات ج4 ص212
[9]. مراقد المعارف ج2 ص262
[10]. روز شمار تاریخ اسلام ج4جمادی الثانی
[11]. احزاب آیه 5
[12]. بلاذری انساب ج1 ص473
[13]. دلائل النبوة ج3ص5
[14]. تاریخ الأمم والملوک ج2 ص643
[15]. تاریخ الیعقوبی ج2 ص71
[16]. سبل الهدی والرشاد ج6 ص99
-----------------------------------
مطالعه بیشتر در:
جمادی الثانی

۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت حضرت فاطمه زهرا (علیهَا السَّلام)







السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ


شهادت مظلومانه ریحانة النبی (صلی الله علیه و آله) حضرت فاطمه زهرا (علیهَا السَّلام) تسلیت باد.

پس رحلت جانگداز رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و سنگینی فراق ایشان برای حضرت زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها)، عده از مسلمانان که بر حسب ظاهر به دست رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) از کفر و جهالت محض به اسلام روی آورده بودند بجای عرض تسلیت خدمت بی بی دو عالم با وجود تصریح و تاکید مکرر رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) بر ولایت امیرالمومین امام علی ( علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء ) بخصوص در واقعه غدیر[1]، در ماجرای سقیفه[2] ولایت امیرالمومین امام علی (علیه السلام) را که از سوی خداوند تعیین[3] شده بود غصب و موجب انحراف امت از مدار ولایت الهی و علوی شدند.

از تلخ ترین آثار این انحراف هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) به جهت بیعت اجباری امیرالمومنین (علیه السلام) با خلیفه اول بود که در پی آن حضرت زهرا (سلام الله علیها) میان در و دیوار قرار گرفت که بر اثر آن حضرت محسن سقط گردید[4] و در ادامه ضربات تازیانه و غلاف شمشیر[5] آن کوه استوار و دریای خروشان را به بستر بیماری کشاند که در نهایت این جنایات منجر به شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) گردید[6]

در مورد اسناد این جنایات در کتب اهل سنت هرچند برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، از بیان واقعیات تاریخی شانه خالی کرده‏ اند تا حدی که سید مرتضی ( قَدَّسَ اللهُ نَفسَهُ الزَّکیه ) در این باب می فرماید : «در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارت هایی که به ساحت دختر پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) وارد شده امتناع نمی‏کردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفه با فشار، درب را بر فاطمه (علیهاالسلام) زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود و قنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا (علیهاالسلام) را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی بردارد ؛ ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد ؛ لذا از نقل آنها خودداری نمودند »[7] ولیکن علما و اکابر فراوانی از اهل سنت از جمله  ابن أبى شیبه[8]، عمر رضا کحاله[9]، مسعودی[10]، ابن قتیبه[11]، طبری[12]، بلاذرى[13]، اسماعیل عمادالدین[14]، ابن عبد ربّه[15]، شهرستانى[16]، ابن ابى الحدید[17] و ..... در کُتب خود به صراحت این جسارات را نقل نموده اند بطور مثال مقاتل بن عطیه در کتاب خود الامامة والخلافة می نویسد : ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهرا (علیهماالسلام) فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید، هنگامی که فاطمه زهرا (علیهاالسلام) پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه (علیهاالسلام) را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ در به سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که از دنیا رفت.»[18]

 پی نوشت:
[1]. الغدیر علامه امینى ج 1ص12
[2]. تاریخ الأمم و الملوک ج3، ص206
[3]. سوره ی مائده، آیه ی 55
[4]. الوافی بالوفیات ج6ص17
[5]. عوالم ج11 ص504        
[6]. المناقب ج2ص206
[7]. تلخیص شافی، ج3، ص76
[8]. المصِّنف جلد7 ص 4322
[9]. أعلام النساء قسمت فاء
[10]. اثبات الوصیه ص 1422
[11]. الامامة و السیاسة ج 1ص 122
[12]. تاریخ الاُمم و الملوک ج 2ص 443
[13]. انساب الأشراف ج 1ص 586
[14]. المختصر فى أخبار البشر ج 1ص 156
[15]. عقد الفرید ج 3ص 644
[16]. الملل و النّحل ج 1ص 57
[17]. شرح نهج البلاغه ج 2ص 56
[18]. الامامة والخلافة ص160
------------------------------
مطالعه بیشتر:
شهادت حضرت زهرا

۰ نظر
مجتبی کلانتری

وفات حضرت ام البنین (سلام الله علیها)



حضرت فاطمه بنت حِزام مشهور به اُمّ البَنین (علیهَا السَّلام) همسر گرامی امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) و مادر علمدار کربلا ابوالفضل العباس (علیه السلام) از والاترین الگوهای ولایتمداری محسوب می گردد.

امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) با توجه به علم امامت و آگاهی از وقایع عاشورا ، تصمیم به ازدواج با بانوئی از خانواده ای دلیر و شجاع گرفت که پسرانی شجاع و دلاور برای حضرت بدنیا آورد ، از این رو به برادر خویش ، عقیل بن ابی طالب (علیه السلام) که در علم انساب و شناخت طوایف عرب متبحر  بود فرمود : «زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.» [1]

جناب عقیل نیز حضرت ام‌ البنین (علیهَا السَّلام) را که دختر ابوالمجْل‌ حزّام‌ بن‌ خالد، از قبیله بنی‌ کلاب[2]‌ و ثمامه‌ دختر سهیل‌ بن‌ عامر بن‌ مالک [3] بود را به حضرت پیشنهاد و به امام عرض کرد : «با او ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست.» [4]

حضرت ام البنین (علیهاالسلام) ، بانویی باشرافت،  پرهیزکار، فاضل و دانشمند از خانواده‌اى  ریشه‌دار و دلاور و از همه مهم تر عارف به مقام امیرالمؤمنین (علیه السلام) و اهل بیت (علیهم السلام) بود که در مؤدت به ایشان مخلص و در یاریشان پابرجا و محکم بود [5] که با بررسی زندگی ایشان می توان به اوج معرفت حضرت نسبت به خاندان نبوت پی برد ، که به بیان چند نمونه از آنها اکتفا می نمائیم :

بعد از ازدواج با امیرالمومنین (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) هنگامی که به درب خانه حضرت رسید ، به فرزندان حضرت عرض نمود : ای سرورانم ، من خدمتکاری هستم که آمده ام تا خدمتگذاری کنم، پس آیا مرا به این شرط می پذیرید؟ که اگر نپذیرد من به خانه خود باز می گردم، پس حسنین (علیهماالسلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها) در مقابل این سخن فرمودند: شما عزیز و بزرگوار هستید و این خانه هم متعلق به شماست.[6] و بعد از آن نیز همواره می فرمود من کنیز فرزندان فاطمه (علیهَا السَّلام) هستم [7]

برای رعایت حال فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) از امام (علیه السلام) درخواست کردند که او را با نامش (فاطمه) صدا نزنند لذا امیرالمؤمنین از آن به بعد ، ایشان را به نام ام البنین یعنی مادر فرزندان و پسران صدا می زدند [8]

پس از شهادت امیراامومنین (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) نه تنها حضرت ام البنین (علیهَا السَّلام) ازدواج نکرد بلکه به «امامه» یکی دیگر از همسران حضرت که خواستگار از طبقه اشراف داشت فرمود : «سزاوار نیست پس از علی، ما در خانه دیگری باشیم و با مرد دیگر پیمان همسری بندیم.» [9]  که نفوذ کلامش موجب می شود هیچکدام از همسران حضرت ازدواج ننمایند.

خداوند چهار پسر به آن حضرت عنایت فرمود : حضرت قمر بنی هاشم عباس، عبدالله، جعفر و عثمان (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) که همه آنها درکربلا شهید شدند و هنگامی که کاروان اسرای کربلا وارد مدینه شد و آمدند که خبر شهادت فرزندانش را به ام البنین بدهند ؛ او تنها و تنها از حسین (علیه السلام) می پرسید و می گفت : «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین می‌ شد و او زنده می‌ ماند.» [10] و وقتی بشیر بن جذلم خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) و فرزندانش را داد ، فرمود: رگ های قلبم را بریدی! فرزندانم و هرآنچه زیر آسمان است به فدای حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)‌ [11]

سرانجام این بانوی عظیم شان در سیزدهم جمادی الثانی سال ۶۴ هجری قمری وفات یافت [12] و آن حضرت را در قبرستان بقیع در کنار سبط رسول خدا، امام حسن(علیه السلام)، و فاطمه بنت اسد و دیگر چهره های درخشان شریعت محمدی (صلی الله علیه و آله) به خاک سپردند.[13]

پی نوشت :

[1]. قمر بنی هاشم، مقرم ص 15
[2]. الطبقات الکبرى ج ‏3 ص 14
[3]. إبصار العین فی أنصار الحسین ص 56
[4]. عمدة الطالب و .. وسردارکربلا ص 34
[5]. قمر بنی هاشم، مقرم ص‌125
[6]. العباس بن علی ، مهاجر، ص 9
[7]. چهره درخشان قمربنی هاشم ص 59
[8]. العباس بن علی، مدرسی ص 23
[9]. بحارالانوار، ج42، ص93.
[10]. ریاحین الشریعه ج3 ص293
[11]. العقیلة والفواطم ص 124
[12]. محدثات شیعه غروی نایینی ص 53
[13].زندگانی قمر بنی هاشم، مومنی ص137

----------------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت ام البنین

۰ نظر
مجتبی کلانتری

ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)





میلاد با سعادت اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل، حضرت فاطمه زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) مبارک باد.

حضرت فاطمه زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) دختر گرامی اشرف مخلوقات و خاتم الانبیاء رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و حضرت خدیجه (علیهَا السَّلام) طبق نظر مشهور شیعه در روز جمعه بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت در مکه مکرمه متولد گردید.[1]

در مورد تولد حضرت صدیقه طاهره (علیهَا السَّلام) چنین ذکر شده است که رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) به فرمان خداوند، چهل شبانه روز از حضرت خدیجه (علیهَا السَّلام) دوری گزید و به عبادت، روزه و قیام و سجود شبانه روزی پرداخت، پس از آن خداوند به فرشتگان مقرب خود چون جبرئیل برترین فرشته مقرب الهی[2]، میکائیل فرشته رزق و روزی[3] و اسرافیل فرشته نفخ صور[4] دستور داد به خدمت رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) شرفیاب شده و تحفه الهی را برای افطار رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) خدمت ایشان ببرند، رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) از تحفه الهی میل فرمودند. بعد از آن، آب نوشید تا سیراب شد. پس اراده فرمود دست های خود را بشوید؛ جبرئیل بر دست هایش آب ریخت، میکائیل آن را شست و شو داد و اسرافیل با دستمالی خشک کرد. آنگاه اضافه غذا را با ظرف آن به طرف آسمان بردند.[5]

پس از آن رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) بلند شد تا برای نماز (مستحبی) آماده شود. جبرئیل او را از نماز خواندن منع نمود و به ایشان فرمود:  اکنون وقت نماز نیست، بلکه باید به خانه خدیجه (علیهَا السَّلام)  روی، خداوند اراده فرموده که امشب از صلب شما فرزندی پاک بیافریند. رسول خدا (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) به دنبال این فرمان الهی، به طرف به طرف خانه خدیجه (علیهَا السَّلام) روان گردید که در آن شب نورانی، نطفه حضرت فاطمه (علیهَا السَّلام) به امر الهی از صلب نبوت به رحم مطهر حضرت خدیجه (علیهَا السَّلام) منتقل و منجر به تولد حضرت فاطمه (علیهَا السَّلام) گردید.[6]

هرچند حضرت فاطمه زهرا (علیهَا السَّلام) در نسب، همسر و اولاد در بالاترین و رفیع ترین درجه قرار دارد که پدر گرامیش والاترین مخلوق هستی[7] و مادر بزرگوارش یکی از  ۴ بانوی برگزیده عالم[8] و همسر والامقامش برترین مخلوق بعد از نبی[9] و اولاد مطهرش ائمه معصوم (علیهم السلام)[10] هستند ولیکن این تنها دلیل شان و منزلت حضرت نیست و شخص حضرت زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) طبق آیات و روایات خود به تنهائی اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل محسوب می شود که به برخی از آنها اشاره می نمائیم:

در تفاسیر قرآن کریم ذکر شده است که سوره کوثر[11] در شان حضرت زهرا (علیهَا السَّلام) نازل و ایشان از مصادیق آیات تطهیر ( آیه ۳۳ سوره مبارکه احزاب)[12] مودّت (آیه ۲۳ سوره مبارکه شوری)[13] مباهله (آیه ۶۱ سوره مبارکه آل عمران)[14] و آیه هفتم از سوره هل‏ اتى[15]  و ..... می باشد و این آیات نشان دهنده جایگاه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نزد پروردگار است، طبق سوره کوثر، حضرت زهرا (سلام الله علیها) منبع و مصداق خیر کثیر و طبق آیه ی تطهیر از هرگونه ناپاکی، منزّه و طبق آیه مباهله حجت الهی بر دشمنان اسلام است.

در احادیث نیز روایات متعددی در عظمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) ذکر شده است، رسول گرامی اسلام (صلی الله و علیه و آله) می فرماید: «مریم (علیهَا السَّلام) سرور زنان زمانه خویش بود، امّا دخترم فاطمه (علیهَا السَّلام)، سرور همۀ زنان جهان، از آغاز و پایان آن است».[16] و همچنین می فرماید: «فاطمه (علیها السلام) عزیزترین مردم در نزد من است.»[17]

امام صادق (علیه السلام) نیز در شان و رتبه حضرت زهرا (سلام الله علیها) می فرماید: «به راستی اگر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فاطمه (علیهَا السَّلام)  را به ازدواج خود در نیاورده بود، تا روز قیامت بر روی زمین از آدم تا پس از آدم برای فاطمه (علیهَا السَّلام)  همتایی نبود.»[18]

پی نوشت:
[1]. اصول کافی ج1 ص457
[2]. مفاتیح الغیب ملّاصدرا ج1ص559
[3]. همان
[4]. همان
[5]. بحارالانوار ج16 ص79
[6]. همان، ج16 ص80
[7]. عیون أخبار الرضا ج1 ص22
[8]. خصال صدوق، ج1 ص 96
[9]. بحارالانوار ج25 ص360
[10]. مثار الهدی بحرانی ص 67
[11]. تفسیر الفخر الرازی ج32 ص124
[12]. جامع اسانید ابو حنیفه، ج1ص305
[13]. جلاء العیون، مجلسی ص 370
[14]. احقاق الحق ج 24ص 14
[15]. تفسیر اثنا عشری ج13 ص 413
[16]. بحارالانوار ج 43 ص24
[17]. الامالی شیخ مفید ص259
[18]. خصال، ج 2 ص 414
---------------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت فاطمه زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها

۰ نظر
مجتبی کلانتری

روز مادر

روز مادر و روز زن بر تمامی پیروان حضرت زهرا (سلام الله علیها) مبارک باد.

از واجبات مورد تاکید اسلام، احسان و نیکی به والدین و رعایت حقوق ایشان است تا حدی که خداوند متعال در آیات «وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا؛ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا؛ و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکی کنید! هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو! و بالهای تواضع خویش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: پروردگارا! همان‌گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!»[1] بعد از نهی از شرک، فرمان به احسان به پدر و مادر می دهد و کوچکترین اهانتی را نسبت به والدین مجاز ندانسته و دستور به برخورد کریمانه با ایشان می دهد به گونه ای که با تواضع و فروتنی به آنها خدمت و برای آنها دعا نیز بنماید، در روایات نیز این امر توسط معصوم (علیهم السلام) مورد تاکید قرار گرفته شده است، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید:«نسبت‏ به پدر و مادر نیکوکار باش تا پاداش تو بهشت‏ باشد ولی اگر عاق آنها شوی جهنمی خواهی بود.» [2] و همچنین در بیان اطاعت از والدین می فرماید: «بنده‏ ای که مطیع پدر و مادر و پروردگارش باشد، روز قیامت در بالاترین جایگاه است.»[3]

در قرآن کریم و روایات اسلامی، مسئله احترام به والدین در اکثر مواقع بصورت جمع (پدر و مادر) بیان شده ولیکن در بعضی موارد احترام به مادر بطور ویژه ذکر شده است، قرآن کریم در آیه «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً ... ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را با ناراحتی حمل می کند و با ناراحتی بر زمین می گذارد و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است»[4] پس از توصیه به نیکی به پدر و مادر، زحمات سی ماهه مادر را می ‏شمارد، که دوران بارداری، زایمان، و دوران شیرخوارگی برای مادر دشوار است.[5] دشواری که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در بیان حق مادر به آن اشاره نموده و می فرماید:«هیهات! هیهات! که بتوانی حق مادر را ادا کنی. هر آینه اگر به اندازه ریگهای بیابان عالج (صحرائی در عربستان) و دانه‌های باران به مادر خدمت کنی و از وی قدردانی کرده و بنده وار در پیش او بایستی، این همه خدمات تو به اندازه زحمات وی در هنگامی که در رحم او بودی و سنگینی تو را تحمل می‌کرد نخواهد بود.» [6] و در تاریخ نیز ثبت شده هنگامی که از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در مورد قدردانی از مادر سوال شد، آن حضرت فرمود:«اى رسول خدا، به چه کسى نیکى کنم ؟ فرمود به مادرت» ، [مجدد] عرض کرد: سپس به چه کسى ؟ فرمود:«به مادرت»، [مجدد] عرض کرد: بعد از او به چه کسى ؟ فرمود:«به مادرت»، [مجدد] عرض کرد: سپس به چه کسى ؟ فرمود: «به پدرت» [7] و در نهایت از عظمت و مقام مادر همان بس که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) بهشت را فدای قدوم مبارک مادر می نماید و می فرماید: «الجَنَّةُ تَحتَ أقدامِ الاُمَّهاتِ؛ بهشت، زیر پاى مادران است.»[8]

پی نوشت:
[1]. اسراء آیه 23 و 24
[2]. اصول کافی، ج 2، ص 348
[3]. کنز العمال ج 16 ص467
[4]. احقاف آیه 15
[5]. زن در آینه جلال، جوادی آملی ص177
[6]. مستدرک الوسائل ج15 ص203
[7]. منتخب میزان الحکمة ص 614
[8]. مستدرک الوسائل ج 15ص 180.
-------------------------
مطالعه بیشتر در:
روز مادر

۰ نظر
مجتبی کلانتری