رسیده مولا به سرزمین کربلاء اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَ الْبَلَاءِ
دومین
روز از محرم است و کربلا می رود تا درهای عشق را به سمت بهشت
بگشاید. می رود تا پذیرای کاروانی از نور باشد؛ کاروانی به رنگ خورشید،
کاروانی از تبار آسمان و از طایفه ی پیغمبر ، همان سرزمینی که از مصیبتِ
گِرانِ آن، تنها می توان به خدا شکوه برد و از او یاری طلبید؛ چراکه
مردماناین سرزمین درخواست های «هل من ناصر ینصرنی» را حتی به قیمت رسوایی و
خلوددر نار، بی پاسخ می گذارند.
« اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَ الْبَلَاءِ »
در
روز دوم محرّم کاروان به کربلا رسیدند، امام حسین علیه السّلام پرسید:
«نام این زمین چیست؟» گفته شد: کربلا فرمود: «خدایا من پناه مى برم به
تواز اندوه و بلا». سپس فرمود: «اینجا محل اندوه و بلا است، فرود آیید.»
درهمین جا فرود آیید، سوگند به خدا همین جا جاى پیاده شدن ما و محل ریختن
خون ما و محل قبرهاى ما است. سوگند به خدا در همین جا اهل بیت من به اسیرى
برده شوند. جدّم رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به من چنین خبر
دادهاست. [1]
گویا همین دیروز بود که حسین بن علی(علیهم السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خبر شهادت خویش را در این سرزمین شنیده بود؛ وقت آن است که قافله فرود آید و بار خویش بر زمین گذاشته و آماده عروج الی الله شوند.[2]
... پیکی از دور می رسد که سیاهی فرمانی شوم را همراه خود دارد؛ از ابن زیاد به حر بن زیاد ریاحی«چون نامه من به تو رسید و فرستاده من نزد تو آمد،بر حسین(علیه السلام) سخت گیر، و او را فرود نیاور مگر در بیابان بی حصار وبدون آب! به فرستاده ام دستور داده ام از تو جدا نگردد تا خبر انجام دادن فرمان مرا بیاورد، والسلام».[3]
کسی را به وادی تشنگی ببر که چندی پیش طعم آب و حیات را به پیکرهای بی رمقو عطشان شما چشانده بود؛ آنگاه که «حر» با هزار سوار به سپاه امام حسین(علیه السلام) رسید و آنان جلوی حضرت و اصحاب او را گرفتند، حضرت سید الشهداء(علیه السلام) با مشاهده آثار تشنگی در آنها، به اصحاب و فرزندانش فرمود: به آن ها آب دهید و سیرابشان کنید و به اسب های آن ها نیز آب بدهید.پس اصحاب چنین کردند؛ آنها و اسب های ایشان را سیراب نمودند و اکنون وقت تشکر و قدردانی است اما به رسم مردمان کوفه؛ «آنها را به سرزمینی بی حصار وبدون آب فرود آوردند!» [4]
امام دستور برپایی خیام را صادر می کند؛ ولى زینب (سلام الله علیها) متحیرانه چشم دوخته که چرا در درون دره خیمه ها را بر پا می کنند. او شاهد جنگ های پدر خویش امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مقابل دشمنان دین بود و ازخیمه گاه آن دوران به ذهن خویش تصاویر زنده ای را به یاد دارد؛ در برابر امام خویش ، باکمال متانت و ادب می پرسد: پدرم، همیشه خیمه ها را در مکان بلندى بر پا می کرد. چه شده است که شما خلاف او عمل می کنید؟ امام می فرماید: خواهرم! آن موقع، در جنگ ها فتح و پیروزى وجود داشت ، اما ما می دانیم که این جنگ درنهایت به کشته شدن ما و اسیرى رفتن اهل بیت پیغمبر خدا(صلی الله علیه و آله) می انجامد. خواهرم! اگر قدرى صبر نمایى ، قضایا را خواهى فهمید، ولى باید تحمل و صبر نمایی.[5]
پی نوشت :
[*]. نفس المهموم ص ۲۰۷
[1]. لهوف، سید بن طاووس، ص 133 - 134
[2]. وقایع الایام ، باب محرم ،شیخ عباس قمی
[3]. کشف الغمه ج،2 ص47.
[4]. ارشاد مفید، ج2، ص78.
[5]. عقیل بنى هاشم ، ص 17 و 18.
---------------------------------
مطالعه بیشتر در:
روزشمار ماه محرم
----------------------------------
آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.