مجتبی کلانتری

حوادث ماه های هجری قمری

۴۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تشکن» ثبت شده است

حلول ماه رجب



ماه «رَجَب» یا «رجب المُرَجَّب» هفتمین ماه هجری قمری و از جمله ماه های حرام است. رجب به معنای بزرگ داشتن و عظیم شمردن است [1] و نام گذاریش بدلیل عظمت آن است ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد ماه رجب می فرماید : «ماه رجب، شهرالله الأصم است و بدان سبب آن را «اصمّ» نامیدند که هیچ ماهى به پایه عظمت و فضیلت آن نمى رسد.»[2] و همچنان می فرماید : «رجب ماه بارش رحمت الهى است. خداوند در این ماه رحمت خود را بربندگانش فرو مى ریزد.»[3] و در حدیث قدسى چنین آمده که خداوند متعال می فرماید : «الشَّهرُ شَهری و العَبدُ عَبدی و الرَّحمَةُ رَحمَتی فَمَن دَعانی فی هذَا الشَّهرِ أجَبتُهُ و مَن سَألَنی أعطَیتُهُ ؛ ماه (رجب) ، ماه من ، بنده ، بنده من ، و رحمت ، رحمت من است ؛ هر که در این ماه مرا بخواند ، اجابتش کنم و هر که حاجت آورَد ، عطایش کنم.»[4]

در روایات ذکر شده است که در صحرای محشر منادی ندا سر می دهد : «أین‏ الرجبیون؟ ؛ اهل ماه رجب کجایید؟»

جمعی بر می‏ خیزند که چهره‏ هایشان چون قرص تمام ماه درخشان است، صفوف پریشان و متحیر اهل محشر را می شکافند و در پیشگاه حقیقت هستی و مالک این روز می ایستند. منادی، ندا سر می‏دهد که بهشت بر شما گوارا باد و ایشان با آرامشی رشک برانگیز به سمت مامن الهی حرکت می نمایند که زمزمه ای برمی خیزد که: «اینها چه کسانی بودند که چنین با احترام و آسان از صراط گذشتند؟»

پاسخ می دهند : «ما رجبیون هستیم، زنان و مردانی که وقتی ماه رجب با تمام رحمتش بر ما سایه افکند با روی گشاده به استقبالش رفتیم، روزهایی از آن را روزه گرفتیم و شبهایش را به عبادت صاحبش گذراندیم»[5]

در این ماه عظیم شان وقایع مهمی روی داده که می توان  به ولادت امام محمد باقر (علیه السلام) در یکم [6]  شهادت امام علی النقی (علیه السلام) در سوم (به قولی) [7] ولادت امام محمد تقی (علیه السلام) در دهم [8] ولادت امیرمومنان علی بن ابی طالب (عَلیهِمَا السَّلام) در سیزدهم [9] وفات حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) در پانزدهم [10] شهادت امام موسی بن جعفر (عَلیهِمَا السَّلام) در بیست و پنجم [11] بعثت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) در بیست و هفتم [12] ماه رجب اشاره نمود.

پی نوشت:
[1]. مجمع البحرین ج2 ص67
[2]. وسائل الشیعه ج10ص475
[3]. عیون اخبارالرضا ج2ص71
[4]. إقبال الأعمال ج3 ص 174
[5]. ثمرات الحیات ص 451
[6]. إعلام الورى، طبرسی، ج‏1ص498
[7]. مصباح کفعمی ص512
[8]. اعلام الوری ج2 ص91
[9]. الارشاد، شیخ مفید ج1ص5
[10]. معالی السبطین ج2ص225
[11]. اعلام الوری ج2 ص6
[12]. مسار الشیعه ص37
-------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
ماه رجب

۰ نظر
مجتبی کلانتری

لیلة الرغائب چه شبی است؟



«لیلة الرغائب» به اولین شب جمعه ماه رجب المرجب  گویند، که در میان مردم به «شب آرزوها» معروف است، البته با توجه به معنای لغوی لیلة الرغائب، «لیلة» به معنای «شب»[1] و «رغائب» به معنای «عطای بسیار»[2] مناسب ترین ترجمه برای آن «شب عطا و بخشش بسیار »‌ یا با توجه به آثار لیلة الرغائب، «شب استجابت (قبول شدن[3] ) دعا» نیز برای آن مناسب است.

برخی اسناد «لیلة الرغائب» و اعمال آن را ضعیف می دانند که اولین بار[ظاهرا] سید بن طاووس (رِضوانُ الله تعالی علیه) در کتاب «الإقبالُ بالأعمالِ الحَسَنَةِ فیما یُعمَلُ مَرَّةً فی السَّنَةِ» معروف به «اقبال الاعمال» نماز شب لیلة الرغائب را نقل نموده و می فرماید: «من آن را در کتاب‌ های عبادات به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دیده‌ ام و خودم آن را از از برخی کتاب‌ های راویان شیعه امامیّه (رحمهم الله) نقل می‌کنم.»[4] و همچنین علامه مجلسی (قَدَّسَ اللهُ نَفسَهُ الزَّکیه)[5] و سایرین نیز با اسنادی که چندان قابل اعتماد نیست آن را نقل فرموده اند ولیکن حتی اگر حکم به استحباب شرعی اعمال چنین شبی داده نشود، می توان به قصد امید ثواب اعمال آن را انجام داد.[6] (به فتوای مرجع تقلید خویش مراجعه کنید)

رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در وصف این شب بزرگ می فرماید: «از اولین شب جمعه در ماه رجب غافل نشوید؛ زیرا شبی است که فرشتگان آن را، «لَیْلَةُ الرَّغائِب» می نامند. این نام گذاری، بدان سبب است که وقتی یک سوم از شب گذشت، هیچ فرشته ای در آسمان ها و زمین نمی ماند، مگر اینکه در کعبه و اطراف آن جمع می شوند. آن گاه خداوند می فرماید: ای فرشتگانم! هر چه می خواهید از من درخواست کنید. فرشتگان عرض می کنند: حاجت ما این است که از روزه داران رجب درگذری. خداوند می فرماید: این کار را انجام دادم.»[7]

و سپس در اعمال آن فرموند: «روز پنجشنبه پیش از لیلة الرغائب را روزه می گیری و چون شب جمعه فرا رسید، بین نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز به جا می آوری؛ هر دو رکعت به یک سلام و در هر رکعتی سوره فاتحه یک بار، «إِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» سه بار و «قُل هُوَ اللّه  اَحَد» را دوازده بار می خوانی و هنگامی که نماز تمام شد، هفتاد بار بگو: اَللّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّدٍ النَّبی الاُمِّی وَ علی آله. سپس سجده می کنی و در سجده هفتاد بار می گویی: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ، سپس سر خود را بلند می کنی و می گویی: «رَبَّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَ تَجاوَزَ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ الْعَلِی الْاَعْظَمُ؛ آن گاه بار دیگر به سجده می روی و در سجده همان  چیزی را می گویی که در سجده اول گفتی. سپس از خداوند، حاجت خود را بخواه که ان شاءاللّه  برآورده خواهد شد.»

و سپس فرمودند: «سوگند به کسی که جانم در دست اوست، هیچ بنده ای این نماز را به جا نمی آورد، مگر آنکه خداوند گناهان او را می بخشد، گرچه گناهان او به عدد شن های کره زمین و به وزن کوه ها و به عدد برگ های درختان باشد! در شب اول قبر خداوند ثواب آن را به بهترین صورت، با روی گشاده و خندان و زبان فصیح برای او می فرستد که می گوید: ای محبوب من! مژده بده، از هر سختی نجات پیدا کردی... تو هرگز خیری را از جانب مولایت از دست نخواهی داد.»[8]

پی نوشت:
[1]. لغت‌نامه دهخدا، کلمه لیلة.
[2]. لغت‌نامه دهخدا، کلمه رغائب (رغیبة).
[3]. لغت‌نامه دهخدا، کلمه استجابت.
[4]. الاقبال الاعمال، ج2، ص 632.
[5]. بحار الانوار، ج 95، ص 395.
[6]. جامع المسائل، فاضل لنکرانی، ج2،ص172.
[7]. المراقبات، ص 111.
[8]. همان ص 112.
-------------------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
لیلة الرغائب

۰ نظر
مجتبی کلانتری

میلاد حضرت علی اصغر (علیه السلام)



السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ (عَلیهِمَا السَّلام)
میلاد با سعادت حضرت باب الحوائج، علی اصغر (علیه السلام) مبارک باد.

حضرت «عبدالله بن الحسین» مشهور به «علی اصغر»[1] کوچکترین فرزند امام حسین(صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) و حضرت رباب(صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) [2] در دهم رجب المرجب در مدینه متولد گردید [3]

طبق مستندات تاریخی حضرت على اصغر(روحی له الفداء) بر روى دستان مبارک پدر بزرگوارش امام حسین(صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) جان دادند که در آن لحظه منادی حضرت را دلداری و ندا داد : «دَعْهُ یا حُسَین فَإِنَّ لَهُ مُرْضِعاً فِی الْجَنَّهِ ، او را به خدا بسپار ، زیرا در بهشت شیردهنده اى براى اوست.» [4]

امام باقر (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) می فرماید : «هرگز قطره‌ای از آن خون به زمین نریخت (توسط فرشتگان به آسمان برده شد).».[5] چرا که ملائکه آسمان می‌خواستند خون را به سوی جنت ببرند چنانچه این مطلب در زیارت چهارم تحفه الزائر وارد شده است.[6]

در مورد سن حضرت علی اصغر (روحی له الفداء) در هنگام شهادت اختلافاتی وجود دارد، برخی منابع ایشان را صغیر (کوچک) [7]، برخی نیز بر این باورند که ایشان متولد روز عاشوارست و می نویسند : «قد وَلَدَ له فی تلک الساعه فَاذنَ فی اُذُنه وجعل یحنکه ، بچه در آن ساعت به دنیا آمد پس حضرت در گوش او اذان گفت و کام او را برداشت» [8] و در نهایت مشهور شش ماهه بودن ایشان است. [9]

در زیارت از حضرت علی اصغر (روحی له الفداء) یاد شده ، سید بن طاووس (قُدِّسَ سِرُّهُ الشَریف) در الاقبال بالأعمال در زیارت امام حسین (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) می نویسد : «صَلّی الله عَلَیک وَعَلَیهِمْ وَعَلی وَلَدِک عَلی الاصْغَرِ الّذی‌ فُجِعْتَ بِهِ ؛ درود خدا بر تو و بر ایشان (شهیدان) و بر فرزندت علی اصغر که داغدار او شدی» [10]

و در زیارت دیگر خطاب به ایشان می آید : «السَّلامُ عَلى عَبدِ اللهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ الله ُ رامِیَهُ حَرمَلَهَ بنَ کاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ ؛ سلام بر عبدالله بن الحسین، کودک شیرخواره تیر خورده ضربت خورده به خون تیپده که خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد! خدا لعنت کند حَرمَلَه بن کاهِل اسدى و همراهانش را که به او تیر زدند.»[11]

در مورد عظمت حضرت علی اصغر (روحی له الفداء) همین بس که امام سجاد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) خود روضه خوان برادر عزیزش می گردید و برای ایشان به شدت گریه می نمود [12]، حضرت علی اصغر (روحی له الفداء) را به «باب‌ الحوائج» می‌خوانند، زیرا گرچه شیرخوار بود، ولی مقامش نزد خدا بسیار والا است از این رو کرامات فراوانی از ایشان نقل شده است . [13]

پی نوشت:
[1]. فضائل ائمه اطهار سبزواری ج1ص150
[2] . مقاتل الطالبیین ص 89
[3]. سحاب رحمت ص535
[4]. معالى السبطین ج1ص260
[5] . اللهوف ص 59
[6] . وقایع الایام ص 515
[7]. مقاتل الطالبین ص94
[8]. تاریخ یعقوبی ج2 ص245
[9]. سحاب رحمت ص536
[10]. الاقبال بالأعمال ج3 ص70
[11]. بحارالانوار ج 45 ص 66
[12]. مدینه المعاجز بحرانی ج4 ص216
[13]. فرهنگ عاشورا ج1 ص99
------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت علی اصغر(علیه السلام)

۰ نظر
مجتبی کلانتری

ولادت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام)




خجسته میلاد مولی الموحدین، نور پُرفروغ آسمان امامت و ولایت امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) تبریک و تهنیت باد.

حضرت امیرالمومنین امام «علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم» (علیهم السلام) فرزند گرامی حضرت «عبد مناف» یا «عمران» [1] معروف به [کنیه] «ابوطالب» [2] و «فاطمه بنت اسد بن هاشم» [3] در روز جمعه ۱۳ رجب سال ۳۰ عام الفیل در مکه مکرمه درون خانه کعبه متولد گردید .[4]

پدر و مادر گرامی حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) عمو زاده و هاشمی (از نوادگان حضرت هاشم جد بزرگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله) بوده و فضائل متعددی در مورد ایشان نقل شده است، امیرالمؤمنین امام علی(علیه السّلام) می فرماید : «آخرین وصی از سلسله اوصیای قبل از پیامبر اکرم ، پدرم (ابوطالب) است.»[5] و همچنان امام باقر (علیه السلام) در وسعت و ژرفای ایمان حضرت ابوطالب می فرماید : «اگر ایمان ابوطالب در یک کفه ترازو قرار داده شود، و ایمان همه خلائق (غیر از معصوم) را در کفه دیگر آن نهاده گردد، ایمان ابوطالب بر ایمان آن  ها برتری می  یابد.»[6]

«فاطمه بنت­ اسد» (علیهما السلام) مادر گرامی امیرالمؤمنین نیز نخستین بانوئی بود که بعد از حضرت خدیجه (علیها السلام) به پیامبر اکرم ایمان و در مکه با ایشان بیعت نمود[7]، ایشان طبق فرمایش امام صادق (علیه السلام) نیکوکارترین مردم به رسول خدا بودند[8] تا حدی که رسول اکرم ایشان را مادر خطاب می نمود [9]

برای حضرت امیرالمومنین ، اسماء، القاب و کنیه های متعددی ذکر شده است که به چند نمونه از آنها و وجه نام گذاری آن، اشاره می نمائیم.

در مورد نام حضرت، رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید : «حق تعالى من و امیرالمومنین را از یک نور خلق کرده، و براى ما دو نام از نام هاى خود اشتقاق کرد،… پس خداوند صاحب عرش، محمود است و من محمّد هستم و حق تعالى؛ علىّ اعلى است و او على است».[10]

«ابوتراب»، از معروف ترین کنیه های امیرالمومنین است، کنیه ابو تراب (پدر خاک) را پیامبر اکرم به ایشان عطا فرمودند زیرا حضرت در روى زمین، بعد از رسول خدا ، حجت پروردگار است و بقا و سکون زمین به خاطر او است.[11]

معروف ترین لقب [نام] حضرت «امیرالمومنین» به معنای «فرمانروا و سرور مؤمنان» است، طبق آموزهای شیعه این لقب از القاب اختصاصی ایشان می باشد و اطلاق آن بر دیگران حتی سایر امامان معصوم (علیهم السلام) نیز جایز نمی باشد.[12] امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «این اسم (لقبی) است که خداوند متعال تنها علی (علیه السلام) را به آن نامیده است، نه قبل از او کسی به این لقب نامیده شده و نه پس از او، مگر کافر.»[13] و مراد از کافر در حدیث آن است که اهل کفر، این لقب را غاصبانه برای خود استفاده می نمایند‌.

طبق فرمایش ائمه معصوم (علیهم السلام) درک و شناخت و حتی شمارش فضائل و کرامات امیرالمومنین جز برای خداوند و رسول گرامی اسلام که از لحاظ مقام از امیرالمومنین بالاتر است [14] ممکن نیست، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «امام على چنان منزلت و مرتبتى دارد که جز خدا و رسول، کسى را یاراى شناختن او نیست» [14] و همچنان خطاب به حضرت می فرماید : «اگر دریاها مرکب، [درختان] بهشت قلم، انسانها نویسنده و جن‎ها شمارشگر باشند، هرگز نمی‎توانند فضائل تو را بشمارند» [15] و هر آنچه در فضیلت مولا ذکر می شود از باب فرمایش رسول اکرم است که فرمودند : «یاد کنید در مجالس و گردهمائی های خود فضائل علی بن ابیطالب را زیرا یاد کردن از علی  یاد از من است و یاد کردن از من یاد خداست.»[16]

در فضیلت امیرالمومنین (علیه السلام) همین بس که دین و شریعت ۱۲۴۰۰۰ پیامبر الهی طبق آیه ۳ سوره مائده پس از اعلام ولایت ایشان در غدیر خم کامل گردید و اکمال دین در گرو اعلام ولایت حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) می باشد. [17]

پی نوشت:
[1]. أعیان الشیعه ج1ص324
[2]. همان
[3]. الارشاد ج1ص2
[4]. همان ص5
[5]. الغدیر علامه امینی ج7ص524
[6]. شرح نهج البلاغه ابن‌ابی‌الحدیدج14ص68
[7]. تذکره الخواص ص20
[8]. المناقب ص277
[9]. کافی ج1ص453
[10]. معانی الأخبار ص56
[11]. بحار الأنوار ج35ص51
[12]. إعلام الوری بأعلام الهدى ج1ص307
[13]. موسوعه الإمام أمیرالمؤمنین ج1ص47
[14]. تفسیر صافی،فیض کاشانی،ج 3، ص 198
[15]. مناقب آل ابى‌طالب ج3ص310
[16]. احقاق الحق شوشتری ج15ص610
[17]. عین الحیوة ص548
[18]. کافی ج1ص199
------------------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
ولادت امام علی (علیه السلام)

۰ نظر
مجتبی کلانتری

روز پدر




«پدر» در فرهنگ اسلامی، دارای شأن و مقامی عظیم و والا است، پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) در بیان مقام و عظمت پدر می فرماید : «بزرگ ترین حق برگردن مرد (شخص) .. ، حق پدر بر گردن اوست.»[4]و همچنان می فرماید : «خشنودى خداوند در خشنودى پدر است و خشم خدا در ناخشنودى پدر است.»[5] و همچنین می فرماید : «دعای پدر از موانع اجابت دعا می گذرد.»[6]

امام رضا (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) در باب چگونگی رفتار با پدر می فرماید : «بر تو باد که از پدر، فرمانبرداری کنی، به او نیکی کنی، نسبت به او فروتنی و کرنش و بزرگداشت و احترام داشته باشی، و در حضور او صدایت را پایین آوری» [7]

با توجه به مقام پدر، که در روایات به آن اشاره شد، باید بدانیم به چه اشخاصی لفظ «پدر» : «أَب» صدق می نماید؟ در معنای «أب» آمده : «هر کسی که سبب پیدایش، اصلاح یا پیرایش و ظهور چیزى شود آن‌ را پدر می‌گویند.».[8] پس در نتیجه افزون بر پدر نسبی ، افراد دیگری که در زندگی انسان نقش موثر و مفیدی داشته اند نیز شامل واژه «أب» می‎شوند که در روایات به آنها اشاره شده است، رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید : «الآباءُ ثلاثه: أبٌ وَلَّدَکَ وَ أبٌ زَوَّجَکَ و أبٌ عَلَّمَکَ ؛ پدران سه نفرند: پدری که از ناحیه او متولد شده ای [پدر نسبی] و پدری که به تو همسر داده است [پدر همسر] و پدری که به تو آموزش داده است [پدر علمی]» [9]

با توجه به حدیث حاضر پدر همسر و پدرعلمی (استاد) نیز بدلیل فوایدی که برای انسان دارند در کنار پدر مادی که موجب حیات و علت مادی فرزند است، قرار می گیرند، پس در نتیجه قطعا معصوم (عَلَیهِمُ السَّلامُ) که طبق روایات سبب پیدایش عالم خلقت [10] و منشاء هدایت تشریعی، تکوینی و رساندن انسان به بالاترین درجه است [11] نیز شامل لفظ پدر می گردد همچنان که در روایات به آن تصریح شده و امام رضا(علیه ‏السلام) می فرماید : «الْإِمَامُ الْأَمِینُ الرَّفِیقُ وَ الوَالِدُ الشَّفِیق؛ امام ، امینی همراه، و پدری مهربان است» [12]

البته در این زمینه برخی نیز شبه وارد نموده اند که چگونه پیامبر پدر امت اسلام محسوب می شود در حالی که در آیه «مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ ، ا.»[13] چنین چیزی نفی شده است؟ با مراجعه به تاریخ و تفاسیر اسلامی در می یابیم، هنگامی که پیامبراکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) طبق فرمان الهی با همسر سابق (مطلقه) پسر خوانده اش (زید بن حارثه) ازدواج کرد، منافقان جوسازی کردند که حضرت با زن پسرش و به عبارت دیگر با عروسش ازدواج کرده است که به دنبال آن آیه حاضر نازل گردید. [14] پس منظور از «پدر» در این آیه پدر جسمانی و نسبی است نه پدر معنوی که در احادیث متواتر چون «أنا وَ عَلِیٌ أبَوَا هذِهِ الاُمَّۀ؛ من (پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و علی (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) پدران این امّت هستیم»[15] به آن اشاره شده است و البته باید دانست حق ایشان بسیار فراتر از حق پدر نسبی است، امیرالمومنین امام علی ( علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء ) می فرماید : شنیدم از رسول خدا (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) که فرمود: من و علی دو پدر این امّت هستیم و حقّ ما بر این امّت، از حقّ پدر نسبی شان بیشتر است؛ زیرا اگر از ما اطاعت نمایند، آنان را از آتش نجات می دهیم و به بهشت رهنمون می شویم و از راه بندگی خدای متعال، آنان را به برگزیدگان آزاده ملحق می نماییم.»[16]

پی نوشت:
[1]. اسراء آیه 23
[2]. اصول کافی ج 2ص 348
[3]. کنز العمال ج 16 ص467
[4]. وسائل الشیعه ج14ص112
[5]. منتخب میزان الحکمة ص614
[6]. مشکات الانوار ص272 ‌ ‌
[7]. فقه الرضا علیه السلام ص334
[8]. المفردات راغب اصفهانی ص57
[9]. تحریر المواعظ العددیه ص247
[10]. بحار الأنوار ج‏16 ص‏406
[11]. المیزان ج1 ص 272
[12]. بحار الأنوار ج‏53 ص‏175
[13]. احزاب آیه 40
[14]. تفسیر نمونه ج ‏17ص 336
[15]. کمال الدین ص261
[16]. تفسیر امام حسن عسکری ص330
-------------------------
مطالعه بیشتر در:
پدر

۰ نظر
مجتبی کلانتری

روز مرد



قرآن کریم در آیه «وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ نَقیراً [1] ؛ و کسی که چیزی از اعمال صالح را انجام دهد ، خواه مرد باشد یا زن ، در حالی که ایمان داشته باشد ، چنان کسانی داخل بهشت می شوند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.»[2] و آیات دیگر [3] خط بطلانی بر تفکر جاهلیت که مردان را برتر از زنان می دانستند کشیده و اعلام می دارد، زن و مرد در برابر خداوند از جایگاه مساوی برخوردار هستند و در آیه « یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ [4]؛ ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید ( اینها ملاک امتیاز نیست) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!»[5] ملاک برتری انسانها را رعایت تقوا اعلام می دارد.

هرچند احکام، تکالیف و حقوق زن و مرد در اسلام با هم تفاوت های دارد ولیکن این عدم تشابه بدین معنا نیست که نزد خداوند یکی بر دیگری برتری دارد و آنچه در آیه: « الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ ؛ مردان ، سرپرست و نگهبان زنانند ، بخاطر برتریهایی که خداوند ( از نظر نظام اجتماع ) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است ، و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان ( در مورد زنان ) می کنند»[6] از آن سخن به میان آمده، برتری جایگاه مردان نزد خداوند نیست، بلکه قرآن کریم با بیان نقش مردان در محیط خانواده به تبیین وظایف و مسئولیت­های ویژه آنان پرداخته است.

همان گونه که خداوند متعال زن را در خانواده با توجه به خصوصیات عاطفی زنان، عهده­ دار مدیریت منزل، انسان سازی و تربیت فرزند نموده است، مرد را نیز با توجه به خصوصیات روحی، عهده دار مراقبت ، محافظت و خدمت گزاری به خانواده نموده است و طبق روایات کمال مرد را در خدمت به خانواده می داند، رسول گرامی اسلام (صلى الله علیه و آله) در این باب می فرماید: «ای على! به خانواده خود خدمت نمى کند مگر صدّیق یا شهید یا مردى که خداوند خیر دنیا و آخرت را براى او مى خواهد.»[7] و همچنان می فرماید: «بهترین مردان امت من، آن کسانی هستند که نسبت به خانواده خود خشن و متکبر نباشند و بر آنان ترحم و نوازش کنند و به آنان آزار نرساند.»[8] پس در نتیجه مرد برای رسیدن به کمال باید به خانواده خود خدمت و از آنها مراقبت و به هیچ وجه به آنان آزار نرسانده و البته در مورد آنها غیرت داشته و در معصیت خداوند از آنان اطاعت نکند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این باره می فرماید: «کسی که از زنش اطاعت نماید، خداوند او را به صورت در آتش می‌اندازد. پرسیده شد: آن اطاعت چیست؟ فرمودند: اینکه زن درخواست رفتن به حمام­‌ها و عروسی­‌ها و مراسم عید و جشن­‌ها و نوحه سرایی­‌ها با پوشیدن لباس­‌های نازک و بدن نما را داشته باشد و شوهرش از او اطاعت بکند.»[9]

در روایات به صراحت مردانی که در معصیت از زنان اطاعت کرده بی غیرت نامیده و عذابی عظیم برای آنها پیش بینی شده است، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «هر مردی که راضی است همسرش خود را بیاراید و از خانه بیرون رود، آن مرد، دیوث(بی غیرت) است و هر که او را دیوث بنامد، گناهی نکرده است. هرگاه زن آرایش­‌کنان و عطرزنان از خانه اش خارج شود و شوهرش به این کار او راضی باشد، به ازای هر قدمی که بر می­‌دارد، برای شوهر او خانه­‌ای در جهنم است.» [10]

در مورد غیرت باید دانست، غیرتی که برای مرد ضروری دانسته شده در حقیقت  وسیله ای برای کسب رضایت خداوند است همچنان که امیرالمومنین امام على (علیه السلام) می فرماید: «غیرت مؤمن به خاطر خداوند سبحان است.» [11] پس در نتیجه غیرت نباید موجب زیر پا قرار دادن دیگر دستورات الهی شود و موجب آزار و اذیت خانواده گردد، غیرت بی جا از نظر اسلام مردود و باید از آن پرهیز نمود، امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) در این باب می فرماید: از غیرت بیجا بپرهیزید، زیرا این کار سبب مى‌شود که افراد صحیح و درستکار از آنان، گرفتار آلودگى و بیمارى شوند و افراد بى‌گناه در معرض تهمت قرار گیرند.[12]

پی نوشت:
[1]. نساء 124
[2]. ترجمه آیت الله العظمی مکارم
[3]. آل عمران 195 ، غافر 40.
[4]. الحجرات 13
[5]. ترجمه آیت الله العظمی مکارم
[6]. نساء 34
[7]. جامع الاخبار ص103
[8]. مکارم الاخلاق ص216
[9]. وسائل الشیعه ج20 ص181
[10]. بحار الانوار،ج103ص249
[11]. تصنیف غررالحکم ص 91
[12]. بحار الأنوار، ج100ص252
--------------------
مطالعه بیشتر در:
۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت حضرت زینب (سلام الله علیها)





حضرت زینب بنت علی بن ابیطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) دختر ارشد امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) و حضرت زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در پنجم جمادی الاول سال پنجم یا ششم هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشود [1] و سرانجام بعد از سالها عبادت، بندگی، ایثار و خدمت موثر به ائمه معصوم (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) و اسلام در یکشنبه ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری قمری درگذشت.[2]

در برخی منابع ذکر شده است ، پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) در هنگام تولد حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) به شدت گریه نمود و فرمودند : «این دختر به بلاها مبتلا می شود و مصیبت های مختلفی بر وی وارد می شود، به درستی که هر کس بر او و بر مصیبت های او گریه کند، ثوابش همانند ثواب گریه بر برادرانش می باشد.» سپس ایشان را «زینب» نامید.[3]

تاریخ گواه گویایی است که حضرت زینب کبری (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) چگونه با انواع مصیبتها و سختیها روبرو و همواره در برابر طوفان حوادث صبر و شکیبایی نمودند و لحظه ای از راه بندگی و ولایت مداری خارج نشدند، امام سجاد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) می فرماید : «عمّه‏ ام ، زینب ، با وجود همه مصیبت‏ها و رنج‏هایی که در مسیرمان به سوی شام به او روی آورد ، حتّی یک شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت.»[4]

در بیان برخی از مصائب حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در تاریخ ثبت شده که در حدود ۵ سالگی فقدان و رحلت جانگداز جدّ بزرگوارش رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) را درک نمود [5] و بعد از منافقان در ماجرای سقیفه [6] ولایت پدر گرامی ایشان را که از سوی خداوند تعیین [7] شده بود غصب و موجب انحراف امت از مدار ولایت الهی و علوی شدند.

چند ماهی نگذشت که بر اثر این انحراف، به خانه وحی یورش بردند و در پی آن مادر گرامی زینب کبری (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) بر اثر ضربه در و دیوار مجروح و حضرت محسن سقط گردید [8] و در ادامه ضربات تازیانه و غلاف شمشیر [9] آن کوه استوار و دریای خروشان را به بستر بیماری کشید و در نهایت این صدمات به شهادت حضرت زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) منتهی شد.[10] و تمامی این جنایات در حضور حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) روی داد. [11]

حدود سی و پنج سال داشت که نوبت داغ پدر فرا رسید، امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء)بر اثر ضربت شمشیر زهرآلود ابن ملجم در بستر بیماری در جلوی دیدگان حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) به شهادت رسید.[12]

بعد از شهادت پدر در حدود چهل و پنج سالگی نوبت به برادرش امام حسن (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) رسید ، حضرت با چشمان خود دید که خائنان به اسلام و رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) چگونه برادر گرامی اش را تنها گذاشته و با خیانت و جسارت بسیار امام را مجبور به صلح با معاویه نمودند[13]  و در نهایت با توطئه و نیرنگ معاویه و سمّ جعده، امام را در حالی که آن روز، روزه گرفته بود، به هنگام افطار مسموم کردند و به شهادت رساندند.[14] اما این انتهای مصیبت نبود بلکه حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) شاهد توطئه ننگین دیگری بود که با تحریک عایشه و مروان بدن مطهر برادرش آماج تیرهای کینه توزانه قرار گرفت به گونه ای که هفتاد تیر تابوت را به بدن دوخته بود.[15]

و در نهایت در حدود ۵۵ سالگی اوج مصائب بر حضرت زینب کبری (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) نازل و شاهد شهادت و بریده شدن سر برادر عزیزش امام حسین ( صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) [16] و بسیاری از محارم خویش از جمله فرزندان ، برادران ، برادرزادگان و ...... بودند.

از عظیم ترین مصائب دیگر ایشان به اسارت رفتن حضرت و فرزندان رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و وقایع دیگر شام بود، اوج مصائب آنگاه مشخص می شود که شخصی از امام سجاد (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) پرسید، در این سفر کجا از همه بیشتر به شما سخت گذشت و امام در پاسخ می فرماید : «الشام ، الشام ، الشام»[17]

عظمت حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در جائی مشهود می گردد که حضرت تمامی مصائب را جز خیر و پیروزی و زیبائی نمی بینند، در تاریخ ثبت شده هنگامی که حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) را پس از حادثه کربلا به اسارت نزد عبیدالله بن زیاد بردند، عبیدالله به حضرت زینب (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) رو کرد و گفت: «خدا را شکر می کنیم که او شما را رسوا کرد و تکذیب نمود.» حضرت در پاسخ، این جمله معروف خود را بیان نمودند و فرمودند : « والله ما رأیت الا جمیلاً ؛ آن چه برای ما اتفاق افتاد رسوایی نبود بلکه همه زیبا بود» و در ادامه هم فرمودند: «شهدای کربلا کسانی بودند که خداوند، شهادت را برای آنها انتخاب کرده بود، و در روز قیامت، تو را به همراه آن ها در یک جا جمع کند تا هر کدام دلیل خود را بیاورید، و آن وقت خواهی دید که چه کسی پیروز است.»[18] و این فرمایش حضرت، نشانه اوج معرفت و تسلیم حضرت زینب کبری (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در برابر خداوند متعال است.

پی نوشت:
[1].  أعلام النساء، ج2، ص91.
[2]. زینب الکبری من المهد الی اللحد، ص591.
[3]. ریاحین الشریعه، ج3، ص38.
[4]. وفیات الأئمه، ص441.
[5]. تهذیب الاحکام، ج6، ص2.
[5]. تاریخ الأمم و الملوک، ج3، ص206.
[7]. سوره ی مائده، آیه ی 55.
[8]. الوافی بالوفیات، ج6، ص17.
[9]. عوالم، ج11، ص504.
[10]. المناقب، ج2، ص206.
[11]. بحار الانوار، ج 43، ص170.
[12]. بحارالانوار، ج 42، ص 290.
[13]. ابن اعثم، الفتوح، ج4، ص290.
[14]. تاج الموالید، ص 82.
[15]. منتهی الآمال، ج1، ص440.
[16]. مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص 37.
[17]. ناسخ التواریخ، ص304.
[18]. بحارالانوار، ج 45، ص 116.
------------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت زینب بنت علی بن ابیطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم)

۰ نظر
مجتبی کلانتری

فوت ابراهیم بن محمد (صلی الله علیه و آله)

حضرت ابراهیم بن محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) فرزند گرامی رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و ماریه قبطیه [1] در سن ۱۸ ماهگی یا بنا به نقل دیگر در کمتر از ۲ سالگی [2] در هیجدهم رجب [3]  از دنیا رفت و ایشان را در قبرستان بقیع دفن نمودند [4]
طبق روایات و مستندات تاریخی ، پیامبر گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم)، فقط از دو همسر خود، حضرت خدیجه و ماریه قبطیه (عَلیهِمَا السَّلام) صاحب فرزند شدند و از سایر همسران خود فرزندی نداشتند.
حضرات قاسم، زینب، رقیه، ام کلثوم،  فاطمه زهرا و عبدالله (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) فرزندان ایشان از حضرت خدیجه (سلام الله علیها) [5] و ابراهیم فرزند پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از بانو ماریه قبطیه [6] می باشد که طبق مشیت الهی همه فرزندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به غیر از وجود مبارک حضرت زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) در زمان حیات حضرت از دنیا رفتند.
در جریان فوت حضرت ابراهیم، نکات و مضامین اخلاقی و اجتماعی بسیاری نهفته است که به برخی از آنها اشاره می نمائیم :
شیخ عباس قمی (قُدِّسَ سِرُّهُ الشَریف) در منتهی‌الآمال [7] به نقل از ابن شهر آشوب (قدس سره الشریف) روایت می نماید که : «روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) امام حسین (علیه السلام) و ابراهیم را بر دو ران مبارک خود نشانده بود که حضرت جبرئیل نازل گردید و فرمود : ای محمد،  پرورگارت تو را سلام می‌رساند، و می‌فرماید این هر دو را برای تو جمع نخواهم کرد. یکی را فدای دیگری گردان. پس محمد به ابراهیم نگاه کرد و گریست. به حسین نگاه کرد و گریست. پس فرمود: ابراهیم مادرش ماریه است. اگر بمیرد کسی جز من برایش محزون نخواهد شد. مادر حسین فاطمه و پدرش علی می‌باشد، پسر عم من و به منزله جان و خون من است. اگر بمیرد دختر و پسر عمم هر دو برایش اندوهگین خواهند شد. من نیز برای او محزون می‌شوم. پس اختیار می‌کنم حزن خود بر حزن ایشان. ای جبرییل ابراهیم را فدای حسین کردم. پس هر وقت محمد، حسین را می‌دید او را به سینه می‌چسبانید و می‌گفت :فدای تو بشوم. ای کسی که ابراهیم را فدای تو کردم.»[8] و این نشانه اوج محبت و ایثار پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) نسبت به امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) می باشد.

طبق روایت امام صادق (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ)، رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در هنگام فوت ابراهیم به سوگ ایشان گریه نموده و فرمودند : «چشم گریان، و دل محزون و اندوهناک است ولى سخنى که موجب خشم پروردگار گردد بر زبان جارى نخواهم ساخت، اما بدان اى ابراهیم که ما در فقدان و مرگ تو اندوهناک و محزون هستیم.» [9] و در ادامه فرمودند :  «گریه نشانه ترحم و مهربانى است و کسى که دلش به حال دیگران نسوزد و مهر و محبت نداشته باشد مورد رحمت الهى قرار نخواهد گرفت .... (ولی) در سوک و فقدان عزیزان خود فریاد نزنید و صورت خود را مخراشید و گریبان چاک نزنید و از سخنانى که نشانه اعتراض و نارضایتى از خداوند است‏ خوددارى کنید.»[10] و چنین رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در جریان فوت ابراهیم طریقه صحیح عزاداری برای عزیزان را به مسلمانان آموختند.

طبق نقل تاریخ هنگام فوت ابراهیم، به طور طبیعی خورشید گرفتگی صورت گرفت و مردم نیز گفتند: «آفتاب برای مرگ فرزند پیامبر گرفته شده است.» و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وقتی این جمله را شنید، بالای منبر رفت و فرمود: «آفتاب و ماه، دو نشانه ی بزرگ از قدرت بی پایان خدا هستند و سر به فرمان او دارند، هرگز برای مرگ و زندگی کسی نمی گیرند. هر موقع ماه و آفتاب گرفت، نماز آیات بخوانید.» در این لحظه از منبر پائین آمد، و با مردم نماز آیات خواندند [11] و این گونه حضرت در جریان فوت حضرت ابراهیم با گسترش خرافات نیز مبارزه فرمودند.

پی نوشت:
[1]. الطبقات الکبری ج1 ص200
[2]. بحار الانوار ج 22 ص 152
[3]. وقایع الایام ج1 ص 104
[4]. الطبقات الکبری ج1 ص115
[5]. خصال ج 2 ص 37
[6]. الکافی ج5 ص421
[7]. منتهی الآمال ص155
[8]. المناقب، ج4ص81
[9]. فروع کافى ج 1ص 55
[10]. سیره حلبیه ج3ص347
[11]. الکافی ج3 ص 208
-----------------------------------
مطالعه بیشتر در :
ابراهیم فرزند رسول خدا

۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت امام کاظم (علیه السلام)



شهادت مظلومانه امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) تسلیت و تعزیت باد.
ابو الحسن امام موسی بن جعفر (عَلیهِمَا السَّلام) معروف به امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) [1] هفتمین امام و پیشوای ائمه اثنى عشری (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) به دستور «هارون الرّشید» در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجری قمری در  زندان بغداد مسموم و به شهادت رسید. [2]
امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) نیز مانند دیگر ائمه معصوم (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) به سبب داشتن منصب الهی امامت، برترین شخصیت الهی ، علمی ، سیاسی و .... عصر خویش محسوب می گردید، که فضائل و برجستگی های آن حضرت، موقعیت سیاسی و اجتماعى بى نظیرى براى آن حضرت ایجاد نموده بود تا جائی که دوست و دشمن ، موافق و مخالف به عظمت ایشان اعتراف می کردند ؛ «ابن حجر هیتمى» محدث مشهور اهل سنت در مورد امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) مى نویسد : موسى کاظم، وارث علوم و دانشهاى پدر و داراى فضل و کمال او بود، وى در پرتو عفو و گذشت و بردبارى فوق  العاده اى که از خود نشان داد، «کاظم» لقب یافت، و در زمان او هیچ کس در معارف  الهى و دانش و بخشش به پایه او نمى رسید.[3]

فضائل و کرامات امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) در نهایت موجب کینه و حسادت دستگاهی حکومتی و هارون رشید نسبت به امام گردید تاجائی که هارون رشید از هیچ اقدامی برای پایین آوردن اعتبار امام نزد مردم دریغ نمی نمود، در تاریخ ثبت شده است که هارون رشید از ساحری خواستند هنگامی امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) کنار سفره غذا نشست، سحری انجام دهد که اهل مجلس به حضرت بخندند و امام را کوچک شمارند، مجلسی آمده شد و سفره ای حاضر گردید، خادم امام دست برد که نان را بردارد و نزد امام بگذارد، نان پرید و هارون و اهل مجلس خندیدند. در این لحظه، امام به تمثال شیری که بر پرده ای در اتاق نقاشی شده بود، اشاره ای کرد و فرمود: «ای شیر خدا، دشمن خدا را بگیر» تمثال به صورت شیر واقعی در آمده و ساحر را پاره پاره کرد و بلعید. هارون و اطرافیانش از دیدن این صحنه از هوش رفتند. چون به هوش آمدند، هارون عرض کرد: «کاری کنید تا ساحر زنده شود» امام فرمودند: «اگر عصای موسی (عَلی نَبیِنا و آلهِ و عَلیهِ السلام) آنچه بلعیده بود، برگرداند، این تمثال شیر نیز چنین خواهد کرد» [4] و این چنین معجزه امام نه تنها حضرت را نزد مردم کوچک نکرد بلکه موجب ریخته شدن آبروی هارون گردید، هارون نیز از آن پس با دیدن فضائل و معجزات متعدد دیگر از حضرت، سختگیری خود را نسبت به ایشان بیشتر نمود تا جائی که در مورد امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) نقل شده است: «لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجن؛ آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد. تا اینکه امام مظلوم به زندان مخوف و تاریک «سِندی بن شاهک» ملعون منتقل شده و تحت شکنجه قرار گرفت»[5] و در همان جا به شهادت رسید.

شهید مطهری (قُدِّسَ سِرُّهُ الشَریف) در مورد طریقه شهادت حضرت می فرماید : «امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) در زندان سندی بن شاهک ، غیر مسلمان به سر می برد که هارون الرشید دستور قتل امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) را صادر نمود و از طرفی می خواست به گونه ای تبلیغ کند که امام به اجل خود از دنیا رفته است پس «یحیی برمکی» زهر خطرناکی را فراهم کرد و در اختیار سندی قرار داد، سندی زهر را در خرما تعبیه و به امام خوراندند و بعد از آن فورا شهود‌ مورد اعتماد مردم و به اصطلاح عدول المؤمنین را حاضر کرد و در جلسه که امام نیز حضور داشت هارون گفت : ایها الناس ببینید این شیعه ها چه  شایعاتی در اطراف موسی بن جعفر رواج می دهند، می گویند: موسی بن جعفر در زندان ناراحت است، موسی بن جعفر چنین و چنان است. ببینید او کاملا سالم است. که امام کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) فرمودند : دروغ می گوید، همین الان من مسمومم و از عمر من دو سه روزی بیشتر باقی نمانده است.» [6]

پی نوشت:
[1]. الإرشاد ج 2 ص 215
[2]. الکامل ابن اثیر ج6 ص164
[3]. الصواعق  المحرقه ص 203
[4]. منتهی الآمال، ج 2ص 230
[5]. سوگنامه آل محمّد ص96
[6]. سیری در سیره ائمه اطهار ص166
-------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
امام کاظم (علیه السلام)

ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری

وفات حضرت ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ)



عموی بزرگوار رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و پدر امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء ) جناب «عبد مناف بن عبدالمطلب بن هاشم» (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) معروف به «ابوطالب» [1] در سن حدود ۸۴ سالگی [2] در ۲۶ رجب سال دهم بعثت [3] وفات فرمودند.

حضرت ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) و حضرت «عبدالله» (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) فرزندان گرامی حضرت «عبدالمطلب» (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) [4] و «فاطمه بنت عمرو بن عائذ بن عمران» [5] می باشند، پس حضرت ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) عمو تنی حضرت «مُحَمَّد بن عَبدُاللّه بن عَبدُالمُطّلِب» (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) می باشد.

حضرت ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) در طول عمر پر برکت خویش، خدمات بسیاری به رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و دین مبین اسلام ارائه نموده است که می توان به حمایت همه جانبه ایشان از شخص رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) اشاره نمود.

طبق مستندات تاریخی نبی مکرم اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) از کودکی یتیم و از نعمت پدر و مادر محروم شد و ایشان پس از وفات جد بزرگوارش حضرت عبدالمطلب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) در سن ۸ سالگی به وصیت حضرت عبدالمطلب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) تحت سرپرستی و کفالت عموی موحد و دلسوز خود جناب ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) قرار گرفت،[6] و حمایت شجاعانه و همه جانبه جناب ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) از برادر زاده گرامیش تا آخرین لحظه عمر پر برکت ایشان ادامه یافت، تا جائی که رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) پس از وفات ایشان فرمودند : «تا زمانی که ابوطالب ( سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) زنده بود قریش از من واهمه داشت.»[7] و همچنین فرمودند : «ای عمو! در کودکی تربیتم نمودی در یتیمی کفالتم فرمودی و در بزرگی یاریم کردی، خداوند پاداش خیر این همه زحمت که برایم کشیدی به تو مرحمت فرماید.»[8] و هنگام درگذشت جناب ابوطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) ، جبرئیل بر پیامبر نازل گردید و به ایشان گفت: «از مکه خارج شو که یاوری در این شهر نداری»[9]

امیرالمؤمنین امام علی(علیه السّلام علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء ) نیز در مورد پدر بزرگوارش می فرماید : «بخدا قسم هرگز پدرم و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبد مناف عبادت بت نکرده اند.» گفتند: «پس چه را عبادت می کردند؟ فرمودند: «به سوی کعبه نماز می خواندند و بر دین ابراهیم و به آن متمسک بودند.»[10] و همچنین فرمودند:  «آخرین وصی از سلسله اوصیای قبل از پیامبر اکرم ، پدرم (ابوطالب) است.»[11] و همچنان امام باقر ( سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) در وسعت و ژرفای ایمان حضرت ابوطالب فرمودند : «اگر ایمان ابوطالب در یک کفه ترازو قرار داده شود، و ایمان همه خلائق (غیر از معصوم) را در کفه دیگر آن نهاده گردد، ایمان ابوطالب بر ایمان آن  ها برتری می  یابد.»[12]

در مورد ایمان حضرت ابوطالب ( سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) ، شیعیان و بسیاری از علمای اهل سنت [13] بر ایمان ایشان اعتقاد کامل داشته و علمای شیعه بنابر روایات بر آن اجماع نموده اند.[14] و آنچه در مورد [العیاذبالله] کفر جناب ابوطالب ( سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) و حتی کفر حضرت عبدالمطلب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِ) وارد شده را نمی توان چیزی جز اهداف سیاسی و غرض ورزی مخالفان تفسیر نمود ، در میان عامه نیز ایمان اجداد رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) مشهور است ، کتانى در کتاب خود چنین می نویسد : «احادیثى که دلالت دارد بر این‌که همه پدران و مادران پیامبر بر توحید بوده، و هرگز به کفر، عیب و پلیدى و هر چیزى که اهل جاهلیت بر آن بوده‌اند، مبتلا نگشته‌اند، به حدّ تواتر است»[15] ولی با این وجود متاسفانه گروهی به پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) و امیرالمومنین (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء ) اتهام زده و ایمان آباء و اجداد ایشان را زیر سوال می برند و احتمالا دلیل آن چیزی جز عدم ایمان  و حتی ناپاکی بعضی آباء و اجداد افراد مورد علاقه آنها نیست که به خیال خام خود می خواهند ضعف وجودی آنها را با اتهام به حضرات جبران نمایند. والله العالم

پی نوشت:
[1]. أعیان الشیعه ج1ص324
[2]. کامل ابن اثیر ج1 ص507
[3]. المصباح طوسی ص566
[4]. السیرة النبویة ج1ص142
[5]. الطبقات الکبری ج1 ص92
[6]. منتهی الآمال ج1 ص55
[7]. البدایه و النهایه ابن اثیر ج3ص164
[8]. الحجه ص 24
[9]. ایمان ابی طالب شیخ مفید ص24
[10]. کمال الدین ج1 ص174
[11]. الغدیر علامه امینی ج7ص524
[12]. شرح نهج البلاغه ابن‌ابی‌الحدیدج14ص68
[13]. تفسیر المیزان، ج2 ص 308
[14]. التبیان طوسی ج8ص164
[15]. نظم المتناثر من الحدیث المتواتر ص  190
---------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت ابوطالب (علیه السلام)

ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری