مجتبی کلانتری

حوادث ماه های هجری قمری

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آواتار» ثبت شده است

حضرت قاسم بن حسن (علیه السلام)

السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ(علیهم السلام)...
سلام بر قاسم، فرزند حسن بن علی، ای ضربت خورده بر سرش؛ و ای زره اش کنده  شده...
«قاسم بن حسن بن علی بن ابی طالب» فرزند گرامی امام حسن علیه السلام است. چهره او چون پاره ماه بود. به گزارش خوارزمى، وى هنگام شهادت، به سنّ بلوغنرسیده بود[1] تنها مؤلّف لباب الأنساب، او را شانزده ساله مى داند.[2] «قاسم» وقتی تنهایی عموی خود را مشاهده کرد، اذن به میدان رفتن خواست. اماماو را به سبب کوچکی اش، اجازه نمی فرمود. او پیوسته اصرار می کرد تا این که اذن جهاد گرفت.[3]
شهید مطهری(ره) می فرماید: قاسم خدمت اباعبدالله رسید و عرض کرد: عمو جان!نوبت من است، اجازه بدهید به میدان بروم.(در روز عاشورا هیچ کس بدون اجازهاباعبدالله به میدان نمى‏ رفت. هرکس وقتى مى‏ آمد، اول سلامى عرض مى‏ کرد:السّلام علیک یا اباعبداللَّه، به من اجازه بدهید.) اباعبدالله به این زودی ها به او اجازه نداد. او شروع کرد به گریه کردن. قاسم و عمو در آغوش هم شروع کردند به گریه کردن. نوشته‏ اند: «فَجَعَلَ یُقَبِّلُ یَدَیْهِ وَ رِجْلَیْهِ»یعنى قاسم شروع کرد دستها و پاهاى اباعبداللَّه را بوسیدن ، او اصرار مى ‏کند و اباعبدالله انکار ، بالاخره اباعبدالله با لفظ به او اجازه نداد، بلکه دستها را گشود و گفت: بیا فرزند برادر، مى‏ خواهم با تو خداحافظى کنم.قاسم دست به گردن اباعبدالله انداخت و سپس فوراً سوار بر اسب خودش شد.[4]
حمید بن مسلم گوید: «خرج الینا غلامٌ کانّ وجهه شقّة قمرٍ و فی یده السّیفو علیه قمیصٌ و ازارٌ؛ نوجوانی چون پاره ماه به ناگاه در وسط میدان کربلا برای مبارزه طلوع کرد. او لباس رزم به تن و شمشیری به دست داشت.» او پیش میرفت و شجاعانه شمشیر می زد.[5] و با وجود کمىِ سنّش ، ۳۵ مرد را کُشت.[6]
راوی می گوید: «عمرو بن سعد بن نفیل الازدی» به من گفت: «به خدا سوگند بر او سخت خواهم گرفت.» و به قاسم بن الحسن(علیهماالسلام) حمله ور شد و ضربه ای به فرق مبارکش زد، «قاسم» از این ضربه با صورت به زمین خورد و فریاد برآورد: «یا عمّاه! عموجان!»، ناگاه امام حسین(علیه السلام) همانگونه که باز شکاری به ناگاه آشکار می شود، به سمت او آمد. او چون شیری خشمگین که بسیار سختی نشان می داد، با شمشیر چنان به «عمرو» حمله ور و او را به هلاکترساند[7]
زمان اندکی گذشت و گرد و غبار فرو نشست.(دیدم) حسین علیه السلام بر بالین نوجوان ایستاده است. قاسم پاهایش را به زمین می سایید و در حال پر کشیدن بهملکوت اعلی بود. امام حسین فرمود: «بعداً لقومٍ قتلوک، خصمهم فیک یوم القیمة جدّک؛(از رحمت خدا) دور باشند قومی که تو را کشتند، در حالی که دشمن آنها در قیامت جد تو باشد.» سپس فرمود: «عزّ علی عمّک ان تدعوه لا یجیبک او یجیبک ثمّ لا تنفعک، کثُر واتره و قلَّ ناصره؛بر عمویت سخت است که تو او را بخوانی و او را پاسخ نگوید، یا او تو را پاسخ دهد، اما آن پاسخ، تو را نفعی نرساند. آری، صدایی که به خدا قسم تنهایی اش زیاد و یاورش کم است.»[8]

پی نوشت:
[1]. دانش نامه امام حسین علیه السلام ج 7 ص 121
[2]. مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی:ج 2 ص 27
[3]. بحار الانوار، ج 45، ص 34.
[4]. مجموعه آثار استاد مطهری ج 17 ص376
[5]. تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 447
[6]. مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی:ج 2 ص 27
[7]. تاریخ الامم والملوک، ج 5، ص 447
[8]. مقاتل الطالبین، ص 92؛ الارشاد، ج 2، ص 108.
------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت قاسم بن الحسن بن علی بن ابیطالب(علیهم السلام)

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری

حضرت علی اصغر(علیه السلام)

السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَهَ بنَ کاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ.
سلام بر عبدالله بن الحسین، کودک شیرخواره تیر خورده ضربت خورده به خون تیپده که خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد! خدا لعنت کند حَرمَلَه بن کاهِل اسدى و همراهانش را که به او تیر زدند.

«عبدالله بن الحسین» طفل شیرخوار امام حسین(علیه السلام) مشهور به «علی اصغر» بود. نام مادرش «رباب» دختر «امرء القیس بن عدی بن اوس بن جابر بن کعب بن علیم بن جناب بن کلب» و مادر رباب «هند الهنود» نام داشت.[1]
وقتى حسین علیه السلام دید که آنها بر کُشتن او پافشارى مى کنند، قرآنى راگرفت و آن را باز کرد و بر سرش نهاد و ندا داد : «کتاب خدا و نیز جدّم محمّد ، فرستاده خدا ، میان من و شما[داورى کند]. اى مردم ! براى چه خونم را حلال مى شمرید ؟!» سپس به سوی خیمه ها برای وداع رفت که امّ کلثوم خدمت امام رسید و فرمود : «برادرجان! این طفل به مدّت سه روز است که جرعه آبى ننوشیده است، از این گروه کمى آب بطلب!». امام(علیه السلام) با شنیدن این سخن، طفلش را گرفت و به سوى دشمن روانه شد و فرمود: اى مردم! شما برادر و فرزندان و یارانم را کشتید و کسى جز این طفل که بى هیچ گناهى از تشنگى مى سوزد، نمانده است، او را با جرعه آبى سیراب کنید.[2]
امام به علی اصغر می نگریست که ناگاه «حرمله بن کاهل اسدی» با تیری علی رانشانه گرفت و او در دست امام ذبح شد. آن حضرت دست خود را زیر گلوی او گرفت، دستش پر از خون شد و آن را به جانب آسمان پاشید.[3] و سر پاشیدن خون به آسمان این بود که مراتب عبودیت و فناء حسینی را همه اهل آسمان و زمین ببینند و همت عالیه او معلوم شود که در راه حق حتی طفل شیرخوار خود را فدایخداوند و دین جدش رسول خدا نمود و تسلیم رضای خداوند است. آن گاه عرضه داشت:« پروردگارا! خیر ما را در این خون قرار ده و انتقام مان را از این ستمگران بگیر.».[4]
امام باقر(علیه السلام) فرمودند: هرگز قطره ای از آن خون به زمین نریخت(توسط فرشتگان به آسمان برده شد).».[5] چرا که ملائکه آسمان می خواستند خون را به سوی جنت ببرند چنانچه این مطلب در زیارت چهارم تحفه الزائر وارد شده است.[6]
سپس امام حسین(علیه السلام) فرمود:«هوّن بی، ما نزل بی انّه بعین الله پروردگارا هر چه بر سر من می آید، در برابر چشمان توست؛ از این رو(همگی) برمن آسان است.»[7] سپس ادامه دادند: «پروردگارا اگر یاری ات از آسمان را ازما دریغ داشتی پس آن(نصر و یاری) را برای کسی(مهدی) که از ما بهتر است قرار ده، و انتقام ما را از این ستمکاران بگیر. و آنچه بر ما می گذرد ذخیرهآخرتمان قرار ده».[8]
پس از آن امام، علی را از اسب پایین آورد بر او نماز گزارد. و برای او با شمشیر، قبری حفر فرمود و بدن کوچکش را که غرق در خون شده بود دفن نمود.[9]

پی نوشت :
[1]. مقاتل الطالبیین، ص 89
[2]. معالى السبطین، ج 1، ص 418.
[3]. مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص 32
[4]. ارشاد مفید، ج 2، ص 108
[5]. اللهوف، ص 59
[6]. وقایع الایام ص 515.
[7]. الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 169.
[8]. تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص448.
[9]. مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص 32.
-----------------------------------------------
مطالعه بیشتر در :
شهید شیرخوار کربلا، حضرت علی اصغر علیه السلام

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری

حوادث بعد از شهادت امام حسین

تمام عمر سایه ات بوده بر سرم              بعد از این چه کنم از داغ بی برادری

از روی نیزه سایه ات افتاده بر سرم              ممنونم ای حسین که در فکر خواهری

عمر سعد ملعون در روز ۱۱ محرم دستور کوچ از کربلا به سوی کوفه را می‌دهد وزنان و حرم امام حسین (علیه‌السلام) را بر شتران بی‌جهاز سوار کرده و این ودایع نبوت را چون اسیران کفّار در سخت‌ترین مصائب و هُموم کوچ می‌دهند.[1]دشمنان اهل بیت پس از شهادت جان سوز امام حسین علیه السلام و یاران باوفایش جنایت هاى دیگرى نیز مرتکب شدند  :

غارت خیمه هاسپاه عمر بن سعد، به ویژه دسته نابکار شمر، پس از شهادت امام حسین علیه السلام به خیمه هاى آن حضرت یورش برده و خیمه ها را غارت کردند وچهارپایان ، لباس ها، صندوق ها، اسلحه ها و خوراکى ها را به یغما بردند. آنان ، حتى حریم اهل بیت علیه السلام را مراعات نکردند و زیور و لباس هاى زنان را از آن ها ستاندند و آنها را کتک و شلاق زدند [2]

سعی بر شهید کردن امام سجاد علیه السلام ؛ از حمید بن مسلم روایت شد: به اتفاق شمر بن ذى الجوشن و گروهى از پیادگان ، از خیمه ها گذشتیم تا به على بن الحسین علیه السلام رسیدیم که از شدت بیمارى از هوش رفته بود. همراهان شمر گفتند: که این بیمار را هم بکشیم ؟من گفتم : سبحان الله چه بى رحم مردمید شما. آیا این ناتوان را هم مى خواهید بکشید؟ همین بیمارى که بر او عارض شده ، او را کافى است . به هر طریقى بود آنان را از کشتن على بن الحسین علیه السلام بازداشتم ، ولى آن بى رحم ها پوستى را که آن حضرت بر آنخفته بود بکشیدند و به یغما بردند.[3]

تاختن اسب بر پیکر شهیدان عمر بن سعد خطاب به سپاه خود گفت : چه کسانى آمادگى تاختن اسب بر کشتگان را دارند؟ ده نفر از آنان اعلام آمادگى کردند وپس از نعل بندى اسبان خویش بر پیکر شهیدان کربلا، از جمله اباعبدالله الحسین علیه السلام اسب تاختند و پیکرهاى پر از جراحت و بى سر شهیدان را درهم شکستند.[4] سپس کشته‌های خودشان را پیدا کرده دفن نمودند ولی جنازه بی سر و زیر پای اسبان لگدکوب شده امام حسین ـ علیه‌السلام ـ و یارانش تا روز دوازدهم محرم عریان در بیابان کربلا بود تا اینکه توسط قبیله بنی‌اسد و به راهنمائی امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ دفن شدند.[5]

عمر بن سعد دستور داد سر بریده امام حسین علیه السلام را با شتاب به کوفه ببرند ، ماموریت رساندن سر مقدس اباعبدالله الحسین علیه السلام با خولى بن یزید اصبحى و حمید بن مسلم بود.  سرهاى دیگر شهیدان را پس از بریدن ، میان سرکردگان جنایت کار تقسیم کردند تا نزد عبیدالله برده و پاداش بگیرند .[6]

پی نوشت :

[1] .نفس المهوم،ترجمه کسره‌ای، ص 490
[2] .الارشاد، ص 468
[3] .منتهى الامال ، ج 1، ص 399
[4] .الارشاد، ص 469
[5] .نفس المهوم،ترجمه کسره‌ای، ص 492
[6] . منتهى الامال ، ج 1، ص 401


مطالعه بیشتر در :

ویژه نامه پاسدار حقیقت

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری

مصائب حضرت زینب سلام الله علیها



اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ الأَعظَمِ  اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ یَا زَینَبُ  وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ

هر که در این بزم مقربتر است، جام بلا بیشترش می دهند

شیخ جلیل حاج ملا سلطان علی روضه خوان تبریزی  که از جمله عبّاد و زهّاد بود نقل می‏کند. در عالم رؤیا به حضور حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) مشرف شده، خدمت ایشان عرض کردم: مولای من! آنچه در زیارت ناحیه مقدسه [1] ذکر شده که می‏فرمایید: «فَلانْدَبَنَّکَ صَباحاً و مَساءً و لابِکین‏َ عَلیکَ بدل الدّموُعِ دماً» صحیح است؟ فرمود: بلی صحیح است. عرض کردم: آن مصیبتی که در آن به جای اشک خون گریه می‏کنید، کدام است؟ آیا مصیبت حضرت علی اکبراست؟ فرمود: نه، اگر علی اکبر زنده بود، در این مصیبت او هم خون گریه می‏کرد. گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس است؟ فرمود: نه، اگر عباس در حیات بود، او هم در این مصیبت خون گریه می‏کرد. عرض کردم: لابد مصیبت حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) است. فرمودند: نه، اگر حضرت سیدالشهداءعلیه السلامهم در حیات بود، در این مصیبت خون گریه می‏کرد. عرض کردم: پس این کدام مصیبت است که من نمی دانم؟ فرمودند: آن مصیبت، مصیبت اسیری زینب است». [2]

از سنتهای الهی فرستادن بلا و سختی برای اولیاء و انبیاء است و با استناد به آیات و روایات می توان گفت که اولا تمامی مردم مورد آزمایش الهی قرار میگیرند [3] و ثانیا هرچقدر ایمان شخص بیشتر شود، غالبا سختی و مرارت بیشتریبر او وارد می شود . در این باره روایات زیادی وارد شده; تا جایی که در متون روایی مانند اصول کافی یک باب با عنوان «شدة ابتلاء المؤمن » قرار داده شده است . برای نمونه در باب شدة ابلاء المومن اصول کافی از امام باقرعلیه السلام نقل شده است: خداوند تبارک و تعالی چون بنده ای را دوست دارد در بلا و مصیبتش غرقه سازد و باران گرفتاری بر سرش فرود آرد و آنگاه که اینبنده خدا را بخواند فرماید : لبیک بنده ی من ! بی شک اگر بخواهم خواسته اترا زود اجابت کنم می توانم اما اگر بخواهم آن را برایت اندوخته سازم این برای تو بهتر است [4]

تاریخ نیز گواه گویایی بر این مطلب است و می بینیم که اولیاء الهی از جملهزینب کبری علیها السلام و پدر بزرگوار و مادر مطهره اش و برادران عظیم الشان ایشان چگونه با انواع مصیبتها و سختیها روبرو بوده اند و همواره در برابر طوفان حوادث صبر و شکیبایی نموده اند .البته اولیاء الهی مصایب را جزخیر و پیروزی و زیبائی نمی بینند که در حالات حضرت زینب سلام الله علیها آمده که پس از حادثه کربلا وقتی زن و فرزندان شهدا را، به همراه حضرت زینب به اسارت به نزد عبیدالله بن زیاد بردند، او که خود را پیروز این نبرد می دید، برای اینکه زخم زبانی به اهل بیت امام حسین ـ علیه السّلام ـ بزند رو به حضرت زینب ـ سلام اللّه علیها ـ کرد و گفت: خدا را شکر می کنیم که او شما را رسوا کرد و تکذیب نمود. حضرت هم در پاسخ، این جمله معروف خود را به زبان آوردند که « والله ما رأیت الا جمیلاً»: آن چه برای ما اتفاق افتاد رسوایی نبود بلکه همه زیبا بود و در ادامه هم فرمودند: شهدای کربلا کسانی بودند که خداوند، شهادت را برای آنها انتخاب کرده بود، ودر روز قیامت، تو را به همراه آن ها در یک جا جمع کند تا هر کدام دلیل خودرا بیاورید، و آن وقت خواهی دید که چه کسی پیروز است.[5]

پی نوشت:
[1]. ابن مشهدی، المزار، ص 496.
[2]. از امام حسین علیه السلام تا حضرت مهدی علیه السلام، محمدرضا فوادیان، ص35.
[3]. عنکبوت، آیه 2؛ اعراف،‌آیه 168.
[4]. اصول کافی ، ج2 ، ص 253 حدیث 5.
[5]. بحارالانوار، ج 45، ص 116.
---------------------------------------
مطالعه بیشتر :
ویژه نامه اسوه عشق و شکیبایی، حضرت زینب(سلام الله علیها)​

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت امام سجاد علیه السلام



شهادت مظلومانه وارث عاشورا، زین العابدین، سید العابدین، زین الصالحین، امام سجاد(علیه السلام) تسلیت باد.

امام علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام مشهور به سجاد ، ایشان چهارمین امام شیعیان و فرزند گرامی امام حسین (علیه السلام) و حضرت شهربانو  می باشند ، مادر امام سجاد علیه السلام دختر یزدگرد، پسر شهریار پادشاه ایران است .[1]

از کنیه های حضرت ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمّد و ابوعبدالله است و از القاب ایشان زین العابدین، سیدالساجدین، سجاد، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علی اکبر را می توان نام برد [2]

امام صادق (علیه السلام) می فرماید : علی بن الحسین در ۵۷ سالگی در سال ۹۵ هجری وفات یافت و بعداز امام حسین ۳۵ سال زندگی کرد. [3] ایشان در طول دوران امامت خویش همواره تلاش می کرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد ، ایشان هر گاه آب می نوشیدند به یاد پدر بود و بر مصایب امام حسین (علیه السلام) گریه می کردند و اشک می ریختند. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده است، «امام زین العابدین(علیه السلام) سال ها بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شبها به نماز می ایستاد، هنگام افطار که غلام حضرت برای ایشان آب و غذا می برد، و عرض می کرد بفرمایید، حضرت می فرمود: فرزند رسول خدا گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا تشنه کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار می کرد و گریه می کرد به گونه ای که اشکهای آن حضرت با آب و غذایش مخلوط می شد. پیوسته این گونه بود تا رحلت فرمودند.» [4]

پس از واقعه کربلا و البته آشکار شدن بخشی از فضایل و مکارم اخلاقی نزد مردم ، امام (علیه السلام) در دل‌ها و عواطف مردم جا گرفته بود. این وضع بر امویان دشوار بود و در بین آنها ولیدبن عبدالملک کینه امام را به شدت در دل می پروارند ، این بود که وقتی زمام سلطنت را به دست گرفت ، دستور شهید کردن امام را صادر نمود لذا زهر کشنده‌ای به مدینه فرستاد و به عواملش دستور داد تا این زهر را به امام بخوراند و آن نانجیبان دستور ولید را عملی کردند. زهر در بدن نازنین امام کارگر شد و بدین وسیله حضرت در مدینه طیبه به شهادت رسید.[5]  پیکر مطهر امام سجاد (علیه السلام) در قبرستان بقیع در کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی علیه السلام  به خاک سپرده شد [6]

پی نوشت :

[1] . عیون اخبار الرضا ج2، ص128
[2] . ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج4،ص386
[3] . اصول کافی،ج2، ص372
[4] . سید بن طاووس، اللهوف ، ص 290
[5] . شبراوی، الاتحاف بحب الاشراف، ص 143
[6] . المفید، الارشاد، الجزء الثانی، ص138

مطالعه بیشتر در :

شهادت امام سجاد(علیه السلام)

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.


ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری