السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ

شهادت مظلومانه حضرت فاطمه زهرا (علیهَا السَّلام) تسلیت باد (به روایت ۷۵ روز ۱۱ ه ق)

در مورد تاریخ شهادت حضرت فاطمه زهرا (صلواتُ الله و سلامُهُ عَلیها) اقوال مختلفی وجود دارد که قول ۷۵ روز پس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در سیزدهم جمادی الاولی سال ۱۱ ه ق [1] از جمله اقول معتبر است، هرچند ۹۵ روز پس از رحلت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) قول مشهور است [2] ولیکن بدلیل عظمت حضرت صدیقه طاهره، سیره علما بر این است که در این ایام نیز مجلس عزاداری برپا می نمایند.

بنا بر وصیت حضرت فاطمه زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) جسم مقدس آن‌ حضرت شبانه تشییع و قبر حضرت مخفی نگاه داشته شد، ابن ابی الحدید از علمای اهل سنت علت مخفی بودن قبر حضرت زهرا (سلام الله علیها) را چنین بیان می نماید : در واقع دلیل آن اعتراض به جریان به وجود آمده در مسیر خلافت پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و زیر پا گذاشته شدن حق و حقیقت در جریان خلافت و انزجار از آن جریان بوده است.[3]
آری بی نشانی مزار حضرت فاطمه زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) تا قیامت نشان از مظلومیت و ظلمی است که به اهل بیت (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) روا داشته اند.
در مراسم تشییع بانوی دو عالم، تعداد معدودی از نزدیکان امیرالمومنین (علیه السلام) از جمله حسنین (عَلیهِمَا السَّلام)، عقیل، سلمان، أبوذر، مقداد، عمار و بریده شرکت نمودند .[4]

پس آنکه خبر تشییع شبانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) به دستگاه حکومتی رسید، تصمیم گرفتند قبور تازه را نبش تا به جنازه حضرت دست یابند و بر ایشان نماز گزارند، علت و بهانه آنها برای نبش قبر، به خطر افتادن موقعیت اجتماعی خلیفه اول و ثانی، بویژه بعد از بیعت گرفتن از مردم برای خلافت بوده که این مسئله برای آنها گران تمام می­شد.

وقتى خبر نبش قبور به  امیرالمومنین (علیه السلام) رسید، حضرت لباس رزم پوشید و ذوالفقار را حمایل کرد و به بقیع آمد و مانع آنان شد، عمر پیش آمد و گفت : ما قبر را نبش مى کنیم. امیرمؤمنان (علیه السلام) پیراهن او را گرفت و او را بر زمین کوبید و فرمود: اگر حق مرا گرفتید و چیزى نگفتم، براى آن بود که ترسیدم مردم مرتد شوند و از دین برگردند. اما در مورد قبر فاطمه! سوگند به خدایى که جان على در دست اوست، اگر به خاک فاطمه دست دراز کنید، زمـیـن را از خونتان سیراب مى کنم! [5] و چون عمر از عظمت و قدرت حضرت مطلع بود و از طرفی می دانست امیرالمومنین بر سر قسم خود می ماند از ترس دست برداشته و از کار خود چشم پوشی نمود.

پی نوشت:
[1]. الکافی ج1ص458
[2]. دلائل‌الامامه ص45
[3]. شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید ج16ص281
[4]. مناقب آل أبی طالب،ابن شهر آشوب ج3ص363
[5]. بحارالانوار، ج 43، ص 171.
-----------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت فاطمه زهرا (علیهَا السَّلام)