مجتبی کلانتری

حوادث ماه های هجری قمری

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تصویر پروفایل» ثبت شده است

صلح نامه امام حسن مجتبی علیه السلام






امام حسن (علیه السلام) : «به خدا سوگند، من از آن جهت کار را به او سپردم که یاوری نداشتم، اگر یاوری می داشتم، شبانه روز با معاویه می جنگیدم تا خداوند میان ما و او حکم کند.» [*]

صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام) با معاویه برگی دیگر از مظلومیت ائمه معصوم (علیهم السلام) می باشد ، پس از شهادت امیرالمومنین امام علی ( صلوات الله و سلامه علیه) ، مردم با امام حسن مجتبی (علیه السلام)  به عنوان خلیفه مسلمین بیعت نمودند[1] امام حسن (علیه السلام) پس از خلافت تمام سعی خود را نمود تا کاری که پدر خویش در واپسین روزهای حیاتش در تدارک انجام آن بود را به انجام برسانند و آن سرکوب کردن معاویه بود لذا در میان مردم اعلان بسیج عمومى نمودند و سپاهیان را براى دفع تهاجم دشمن فراخواندند. همه چیز تا هنگامی که خواص و سران خیانت نکرده بودند درست انجام می شد ، ولی متاسفانه خیانت بزرگانی از جمله عبیدالله بن عباس فرمانده کل سپاهیان کوفه ، امام را تنها و غریب گذاشت [2] عبید الله به همراه هشت هزار  نفر از سپاهیان ، اردوگاه امام حسن (علیه السلام) را ترک نمود و به قرارگاه سپاه شام پیوست.[3]

در چنین شرایطی که اولا شکست امام حسن (علیه السلام) در جنگ نظامی قطعی بود ثانیا معاویه با حیله و عوام فریبی چهره موجهه ای از خود نشان داده بود و جنگ و شهادت امام حسن (علیه السلام) موجب نمی گشت که چهره واقعی معاویه آشکار گردد ، امام مجبور گردید با صلح نامه [4] و نقض قابل پیشبینی مفاد آن توسط معاویه زمینه ساز قیام و نابودی بنی امیه را فراهم آورد و البته از شهادت شیعیان در جنگی بی فایده جلوگیری نمود ، از این رو امام حسن (علیه السلام) یکی از علل صلح خود را حفظ شیعیان دانسته و  فرمود : «نگه داری و حفظ شیعه، مرا ناگزیر بر صلح نمود. سپس مناسب دیدم جنگ به روز دیگر (عاشورا) محوّل گردد... .» [5]

امام مظلوم (علیه السلام) پس از صلح از خیانت و عدم همراهی مسلمانان گلایه و علت صلح را چنین بیان فرمودند : من به این علت حکومت و زمامدارى را به معاویه واگذار کردم که اعوان و یارانى براى جنگ با وى نداشتم . اگر یارانى داشتم شبانه روز با او مى‏ جنگیدم تا کار یکسره شود. من کوفیان را خوب مى ‏شناسم و بارها آنها را امتحان کرده ‏ام. آنها مردمان فاسدى هستند که اصلاح نخواهند شد، نه وفا دارند، نه به تعهدات و پیمان هاى خود پایبندند و نه دو نفر با هم موافقند. بر حسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه مى‏ کنند، ولى عملاً با دشمنان ما همراهند.[6]

مفاد صلح نامه امام حسن علیه السلام: 1- متعرض امام حسن علیه السلام نشود.
2- در میان مردم طبق کتاب خدا و سنت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و خلفای شایسته  عمل نماید.
3- بعد ار خود کسی را جانشین خود ننماید.
4- مردم در هر کجای عالم باشند از قبیل: شام، عراق، حجاز و یمن از شر او در امان باشند.
5- اصحاب علی بن ابیطالب و شیعیان آن حضرت بر جان و مال و زن و فرزند خود در امان  باشند.
6- نسبت به امام حسن ، امام حسین و سایر اهل بیت و خویشان پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم حیله ورزی نکند در خلوت و جلوت ضرری به آنان نرساند  احدی از ایشان را در هیچ نقطه ای از نقاط زمین نترساند.
7- به امیرالمومنین علی علیه السلام ناسزا نگوید و در قنوت نماز به آ ن حضرت توهین ننماید.  در حالی که این عمل را انجام می دادند.
اما معاویه لعنة الله علیه به هیچ کدام از شرایط صلح نامه عمل نکرد این صلح نامه فقط مقدار کمی از مظلومیت، غریبی و تنهایی امام حسن علیه السلام را برای ما مشخص می کند.

پی نوشت :

[*]. بحارالانوار، ج 46، ص 147
[1]. اعیان الشیعة، ج1، ص207
[2]. حیاة الإمام الحسن بن على ،ج2،ص92
[3]. تاریخ الیعقوبی، ج ‏2، ص 214
[4]. تاریخ خلفا، جعفریان ،ص392
[5]. حیاة الامام الحسن، قرشی ، ج2، ص280
[6]. احتجاج، طبرسی، ص 157
.............................................................................
مطالعه بیشتر در :
دلایل صلح و تنهایی امام حسن علیه السلام


۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت مسلم بن عقیل (علیهم السلام)


امام حسین (علیه السلام) به سوى کوفه پیش مى رفت تا فرزدق، شاعر معروف را دید، فرزدق سلام کرد و ضمن رساندن خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه (علیهم السلام) گفت: «اى فرزند رسول خدا! چگونه به مردم کوفه اعتماد کردى با آن که آنان پسر عمویت ـ مسلم بن عقیل و پیروانش را کشتند؟» اشک از دیدگان امام جارى شد و فرمود: «رَحِمَ اللهُ مُسْلِماً فَلَقَدْ صارَ اِلى رَوْحِ اللهِ وَ رَیْحانِهِ وَ جَنَّتِهِ وَ رِضْوانِهِ، اَلاَ اِنَّهُ قَدْ قَضَى ما عَلَیْهِ وَ بَقِىَ ما عَلَیْنا»؛ (خداوند مسلم را رحمت کند،او به سوى رَوْح و ریحان وبهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدانید او به تکلیف خویش عمل کرد و هنوز تکلیفما باقى مانده است).[1]
امام به خواهرزاده اش دختر مسلم بن عقیل رو کرد و فرمود: «یا ابْنَتِی، اَنَا اَبُوکِ وَ بَناتِی اَخَواتُکِ»؛ (دخترم! من به جاى پدرت و دخترانم به جاى خواهران تو هستند!).[2]
در روایات آمده وقتی امام به منزلگاه «ثعلبیه» رسید و اخبار کوفه و شهادت حضرت مسلم (علیه السلام) را برای امام بازگو کردند. حضرت با شنیدن خبر شهادت غریبانه ی مسلم، نماینده و پسر عموی خویش، شروع به گریه کردند و سپس فرمودند: «اِنَّا لِلَّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجعُون، خدا رحمت کند مسلم و هانی را». امام حسین (علیه السلام)، دختر مسلم را که «حمیده» نام داشت و بههمراه کاروان بود، صدا زد و روی زانو نشاند و از او دل جویی نمود و مورد مهر و محبت قرار داد. با این محبت، احساس تازه ای به دختر مسلم دست داد و گفت: «این گونه محبت نمودن، نشانه ی یتیمی من است که پدرم شهید شده است.» حضرت گریست و فرمود: «دخترم! اگر پدر بزرگوارت نیست، خواهرم زینب(سلام اللهعلیها)، مادر تو و دخترانم همه خواهرانت و پسرانم همه برادران تو هستند». همه ی افرادی که شاهد این یتیم نوازی امام بودند گریستند.[3]
هنگامى که امام(علیه السلام) به منزلگاه دیگر رسید، خبرشهادت برادر رضاعى اش ـ عبدالله بن یقطر(علاوه بر شهادت مسلم و هانى) ـ را شنید، نوشته ایى رابیرون آورد و براى مردم خواند:
«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَمّا بَعْدُ؛ فَقَدْ اَتانا خَبَرٌفَضیعٌ! قَتْلُ مُسْلِمِ بْنِ عَقیل وَ هانِی بْنِ عُرْوَهَ وَ عَبْدُاللّهِ بْنِ یَقْطُرَ، وَ قَدْ خَذَلَتْنا شیعَتُنا، فَمَنْ اَحَبَّ مِنْکُمُ الاِنْصِرافَ فَلْیَنْصَرِفْ، لَیْسِ عَلَیْهِ مِنّا ذِمامٌ»؛ (بهنام خداوند بخشنده مهربان، امّا بعد!خبرناگوار شهادت مسلم بن عقیل و هانى بن عروه وعبدالله بن یقطربه ما رسید، شیعیان ما از یارى مان دست کشیدند، پسهر کس از شما بخواهد برگردد مى تواند. هیچ بیعتى از ما بر عهده او نیست).
به دنبال این سخنان، مردم از چپ و راست از اطراف امام پراکنده شدند، تنها همان عدّه از یاران آن حضرت که از مدینه با او همراه بودند، باقى ماندند.
این سخن را بدان جهت فرمود که عدّه اى فکر مى کردند امام(علیه السلام) به شهرى وارد مى شود که مردم آن سامان همه مطیع فرمان او هستند و امام زمام حکومت را به دست خواهد گرفت و آنها بهره مادّى خواهند برد! ولى هنگامى که دیدند مردم بى وفاى کوفه دست از یارى امام کشیدند و قاعدتاً راهى جز شهادت براى امام و یارانش نیست از گرد آن حضرت پراکنده شدند. [4]


پی نوشت:
[1]. تاریخ ابن عساکر ، ص 163
[2]. مثیرالاحزان، ص 45.
[3]. قصه ی کربلا، ج1، ص356.
[3]. ارشاد مفید، ص 424.
-------------------------------
مطالعه بیشتر در :
حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

----------------------------------

آواتار حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری

حضرت عبدالله بن الحسن (علیهما السلام)

السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّکِی لَعَنَ اللهُ قَاتِلَهُ وَ رَامِیهُ حَرْمَلَهَ بْنَ کَاهِلٍ الْأَسَدِی
سلام بر عبدالله بن حسن بن علی، پاک طینت، خدا قاتل او حرملة بن کاهل اسدی را که به سویش تیراندازی کرد، لعنت کند.

«عبدالله بن حسن بن علی بن ابی طالب»فرزند کوچک امام حسن مجتبی علیه السلام یکی از نوجوانان نابالغی بود که بههمراه عموی خود حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام به کربلا آمده بود.
هنگامى که مشاهده کرد عموى بزرگوارش در گودال قتلگاه در محاصره دشمن قرار گرفته، شتابان رو به جانب امام کرد، امام حسین(علیه السلام) که لحظه اى از خیمه گاه و اتفاقات آن غافل نبود، چون چنین دید به خواهرش فرمود: «إحْبِسیهِ یا أُخْتی»؛ (خواهرم! او را نگهدار). زینب(علیها السلام) هر چه تلاش کرد نتوانست عبدالله را از عمویش جدا کند.
عبدالله خود را سخت به عمو چسبانید و مى گفت: «وَاللهِ لا أُفارِقُ عَمِّی»؛(به خدا سوگند! من از عمویم جدا نمى گردم).[1] ناگاه «ابجر بن کعب» با شمشیر به امام(علیه السلام) حمله کرد. عبدالله در حالى که دستان خود را بالاى سر عمو سپر کرده بود، فریاد زد: «یَابْنَ الْخَبیثَة! أتَقْتُلُ عَمِّی»؛(اى فرزند زن ناپاک، آیا مى خواهى عموى مرا بکشى؟!) شمشیر فرود آمد و دست او را قطع کرد و آن را به پوست آویزان نمود. او فریاد زد: «یا أمّاه!»؛ (اى مادرم!).
امام(علیه السلام) او را در آغوش گرفت و فرمود: «یابن أخی، إصْبِر عَلى ما نَزَلَ بِکَ، وَاحْتَسِبْ فی ذلِکَ الخَیْرَ، فَإِنَّ اللهَ یُلْحِقُکَ بِآبائِکَ الصّالِحینَ»؛(اى فرزند برادرم، بر آنچه به تو رسیده شکیبا باش و از آن، چشم[به پاداش خدا] داشته باش چرا که تو را به پدران صالحت ملحق سازد).[2]
در این هنگام تیرانداز سپاه دشمن ـ که «حرملة بن کاهل» بود گلوی نازک عبدالله را نشانه گرفت و او را در دامان عمویش ذبح کرد.[3] امام دست به سوىآسمان بلند کرد و گفت: «أَللّهُمَّ أَمْسِکْ عَنْهُمْ قِطَرَ السَّماءِ وَامْنَعْهُمْ بَرَکاتِ الاَْرْضِ، أللّهُمَّ فإنْ مَتَّعْتَهُمْإلى حین فَفَرِّقْهُمْ فِرَقاً وَاجْعَلْهُمْ طرائِقَ قِدَداً، وَلا تُرْضِ عَنهُمُ الْوُلاةَ أبَداً فَإنَّهُمْ دَعُونا لِیَنصُرُونا فَعَدَوْا عَلَیْنا فَقَتَلُونا»؛ (خدایا، قطرات باران را از آناندریغ دار و برکات زمین را از آنان باز دار، خدایا! اگر تا زمان مرگشان مهلتشان داده اى، پس بین آنها تفرقه بینداز، و گروه گروهشان قرار ده، و حاکمان را هرگز از آنها راضى مگردان، چرا که آنان ما را دعوت کردند تا یارىکنند ولى بر ما دشمنى ورزیدند و ما را کشتند).[4] در زیارت الشهداء آمده: السَّلَامُعَلَی عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّکِی لَعَنَ اللهُ قَاتِلَهُ وَ رَامِیهُ حَرْمَلَهَ بْنَ کَاهِلٍ الْأَسَدِی.[5]

پی نوشت:
[1] . ارشاد مفید، ص 465.
[2]. ارشاد مفید، ص 465.
[3]. مقاتل الطالبیین، ص 89.
[4]. کامل ابن اثیر، ج 4، ص 77.
[5]. اقبال الاعمال، ج 3، ص 75.

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری

حضرت علی اکبر (علیه السلام)

حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) معروف به علی اکبر و کنیه ایشان «ابوالحسن» است [1] مادر ایشان حضرت لیلا و پدر لیلا، «ابی مرّة» بوده که او خود پسر «عروة بن مسعود ثقفی» از بزرگان تاریخ اسلام است.[2] ، وی در حادثه کربلا حدود بیست و هفت سال داشت.[3] البته در کتب تاریخی هجده و یا بیست و پنج سال و سن های دیگر نیز ذکر شده [4] اما از اینکه ایشان از برادرش امام زین العابدین(علیه السلام) بزرگتر است شکی نیست، روایتی از امام زین العابدین(علیه السلام) نیز نقل شده که دلالت دارد بر این که وی ازجهت سن کوچک تر از حضرت علی اکبر(علیه السلام) بود.[5]
وی نخستین شهید بنی هاشم در روز عاشورا بود و در زیارت شهدای معروفه نیز آمده است:السَّلامُ علیکَ یا اوّل قتیل مِن نَسل خَیْر سلیل. [6] بعد از شهادت اصحاب ایشان از پدرش اجازه میدان خواست. حضرت بلافاصله به او اجازه‏ داد. سپس نگاهى مأیوسانه به او کرد و چشمان خودرا به زیر افکند و اشک ریخت،سپس فرمود: «اللهم اشهد أنّه قد برز الیهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک و کنّا اذا اشتقنا إلى نبیّک نظرنا إلیه». «خدایا! گواه باش! جوانى به نبرد با آنان مى رود که از حیث اخلاق و شمایل و گفتار، شبیه ترین فرد به پیامبر تو است. ما هرگاه تشنه دیدار پیامبرت مى شدیم، به چهره على اکبر مى نگریستیم»..[7]
على اکبر علیه السّلام مانند پدر و جدّ خویش، بر سپاه دشمن یورش برد و در چند نوبت گروه زیادی را به هلاکت رساند ( در کتب تاریخی ۵۴، ۷۰،‌ ۲۰۰ و ...نفر آمده است ) که مرّة بن منقذ عبدى، با پرتاب تیرى گلوى مبارک وى را هدفقرار داد [8]
راوی می گوید : من ایستاده بودم و مرّة بن منقذ کنارم قرار داشت و على بن حسین از چپ و راست بر سپاه حمله مى کرد و آن ها را پراکنده مى ساخت، مرّة گفت: گناه عرب به گردنم، اگر این جوان گذارش به من بیفتد، پدرش را به عزایشمى نشانم! بدو گفتم: این کار را انجام نده، همان کسانى که وى را در محاصرهدارند براى این کار کافى است.
وى گفت: قطعا این کار را خواهم کرد. على اکبر علیه السّلام در حالى که خوناز جسم مبارکش خارج می گشت سپاه را عقب مى راند، به سمت ما آمد، این فرد با نیزه ضربتى بر قامت استوار اکبر زد و على روى زین اسب خم شد و گردن اسب را بغل گرفت و اسب به اشتباه او را به سمت دشمن برد. آنان وى را به محاصره در آورده و بدن مبارکش را با شمشیر قطعه قطعه کردند [9]
قبل از جان دادن صدا زد: سلام بر تو پدر! اکنون جدّم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مرا سیراب ساخت و امشب در انتظار تو است، حسین علیه السّلام به سمت میدان شتافت و کارزار سختى آغاز کرد تا به بالین جوانش با پیکر پاره پاره رسید و فرمود:  «فرزندم! خدا بکشد مردم ستمگرى که تو را کشتند، اینان چقدر بر خدا و هتک حرمت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم جرى شده اند؟».
سپس اشک از چشمان مبارکش جارى گشت و فرمود: «على الدّنیا بعدک العفا؛ پس از تو اف بر این دنیا!» [10]

پی نوشت:
[1]. مقاتل الطالبین، ص 80 .
[2]. الارشاد، ج 2، ص 106 .
[3]. مقتل الحسین مقرم، ص 318؛
[4]. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 109.
[5]. الطبقات الکبری ج 5،ص 211.
[6]. منتهی الآمال، ج 1، ص 375.
[7]. لهوف، سید بن طاوس، ص113
[8]. لهوف: 166.
[9]. مقاتل الطالبین: 115.
[10]. همان: 115؛ لهوف 167.
---------------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت علی اکبر علیه السلام

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری

حوادث بعد از شهادت امام حسین

تمام عمر سایه ات بوده بر سرم              بعد از این چه کنم از داغ بی برادری

از روی نیزه سایه ات افتاده بر سرم              ممنونم ای حسین که در فکر خواهری

عمر سعد ملعون در روز ۱۱ محرم دستور کوچ از کربلا به سوی کوفه را می‌دهد وزنان و حرم امام حسین (علیه‌السلام) را بر شتران بی‌جهاز سوار کرده و این ودایع نبوت را چون اسیران کفّار در سخت‌ترین مصائب و هُموم کوچ می‌دهند.[1]دشمنان اهل بیت پس از شهادت جان سوز امام حسین علیه السلام و یاران باوفایش جنایت هاى دیگرى نیز مرتکب شدند  :

غارت خیمه هاسپاه عمر بن سعد، به ویژه دسته نابکار شمر، پس از شهادت امام حسین علیه السلام به خیمه هاى آن حضرت یورش برده و خیمه ها را غارت کردند وچهارپایان ، لباس ها، صندوق ها، اسلحه ها و خوراکى ها را به یغما بردند. آنان ، حتى حریم اهل بیت علیه السلام را مراعات نکردند و زیور و لباس هاى زنان را از آن ها ستاندند و آنها را کتک و شلاق زدند [2]

سعی بر شهید کردن امام سجاد علیه السلام ؛ از حمید بن مسلم روایت شد: به اتفاق شمر بن ذى الجوشن و گروهى از پیادگان ، از خیمه ها گذشتیم تا به على بن الحسین علیه السلام رسیدیم که از شدت بیمارى از هوش رفته بود. همراهان شمر گفتند: که این بیمار را هم بکشیم ؟من گفتم : سبحان الله چه بى رحم مردمید شما. آیا این ناتوان را هم مى خواهید بکشید؟ همین بیمارى که بر او عارض شده ، او را کافى است . به هر طریقى بود آنان را از کشتن على بن الحسین علیه السلام بازداشتم ، ولى آن بى رحم ها پوستى را که آن حضرت بر آنخفته بود بکشیدند و به یغما بردند.[3]

تاختن اسب بر پیکر شهیدان عمر بن سعد خطاب به سپاه خود گفت : چه کسانى آمادگى تاختن اسب بر کشتگان را دارند؟ ده نفر از آنان اعلام آمادگى کردند وپس از نعل بندى اسبان خویش بر پیکر شهیدان کربلا، از جمله اباعبدالله الحسین علیه السلام اسب تاختند و پیکرهاى پر از جراحت و بى سر شهیدان را درهم شکستند.[4] سپس کشته‌های خودشان را پیدا کرده دفن نمودند ولی جنازه بی سر و زیر پای اسبان لگدکوب شده امام حسین ـ علیه‌السلام ـ و یارانش تا روز دوازدهم محرم عریان در بیابان کربلا بود تا اینکه توسط قبیله بنی‌اسد و به راهنمائی امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ دفن شدند.[5]

عمر بن سعد دستور داد سر بریده امام حسین علیه السلام را با شتاب به کوفه ببرند ، ماموریت رساندن سر مقدس اباعبدالله الحسین علیه السلام با خولى بن یزید اصبحى و حمید بن مسلم بود.  سرهاى دیگر شهیدان را پس از بریدن ، میان سرکردگان جنایت کار تقسیم کردند تا نزد عبیدالله برده و پاداش بگیرند .[6]

پی نوشت :

[1] .نفس المهوم،ترجمه کسره‌ای، ص 490
[2] .الارشاد، ص 468
[3] .منتهى الامال ، ج 1، ص 399
[4] .الارشاد، ص 469
[5] .نفس المهوم،ترجمه کسره‌ای، ص 492
[6] . منتهى الامال ، ج 1، ص 401


مطالعه بیشتر در :

ویژه نامه پاسدار حقیقت

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت امام سجاد (علیه السلام) به نقلی

شهادت مظلومانه وارث عاشورا، زین العابدین، سید العابدین، زین الصالحین، امام سجاد (علیه السلام) تسلیت باد.
«امام علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام» مشهور به سجاد علیه السلام، چهارمین امام شیعه است که بنا به قول مشهور در سال ۳۸ هجری متولد گردید و در سال ۹۴  و یا ۹۵ به شهادت رسید. [1]
در روز دقیق شهادت امام سجاد (علیه السلام) نیز اختلاف است که ۱۲ محرم[2] ویا ۲۵ محرم[3] سندیت بیشتری دارد و ۲۵ محرم به فرموده حضرت آیت الله سبحانی مشهور می باشد.
پس از عاشورا امام سجاد علیه السلام را همراه دیگر اسرا به سوی کوفه حرکت دادند. همه آن ها در زنجیر بوده یا با ریسمان بسته بودند. [4] تنها مرد کاروان اسیران، حضرت سجادعلیه السلام بود. دشمن نسبت به ایشان سخت گیرتر عمل می کرد. آن چنان که مورخان نوشته اند: امام زین العابدین علیه السلام را بر شتری برهنه سوار کرده بودند و دست های مبارک آن حضرت را بر گردن وی بسته، بر تن او زنجیر نهاده و [5] هر دو پای او را به شکم شتر بسته بودند. [6]
بزرگ مبلغ قیام عاشورا، حضرت امام سجاد علیه السلام، با سخنرانی و خطبه های آتشین خود توانست نهضت حق طلبانه سالار شهیدان را از هجوم تحریف نجات بخشد. اینک بعد از گذشت پانزده قرن همچنان این قیام، پرشکوه و جاودانه است ؛ایشان خدمات فراوانی به جامعه اسلامی نموده که حتی اهل سنت از ایشان فیض برده اند شیخ مفید می‌نویسد: علمای عامه [اهل سنت] علوم بسیاری را از امام سجاد(علیه السلام) نقل کرده اند و پندها، دعاها، [احادیثی] در فضل قرآن، حلال و حرام، جنگها و روزها [تاریخ] از وی بجا مانده است که نزد علما مشهوراست.[7]
اسوه علم و حلم،  پس از یک عمر مجاهدت در راه خدا و پس از ابلاغ پیام عاشورا به جوامع بشری،بدلیل حسادت ها و احساس خطر دشمنانان به دست ولیدبن عبدالملک  و یا هشام مسموم [8] و بدن مطهرش را در کنار تربت پاک امام حسن مجتبی علیه السلام در بقیع مدفون گردید.

پی نوشت:
[1]. اصول کافی،ج2، ص368
[2]. الإتحاف بحب الأشراف، الشبراوی ،ص:۲۷۶
[3]. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی ،ج‏۲،ص:۱۱۶۷
[4]. بحار الانوار، ج 45، ص 132.
[5]. ارشاد، ج 2، ص 123
[6]. ناسخ، ج 3، ص 30.
[7]. فصول المهمة، ص 208
[8]. دلائل الامامه، ص 80 المفید

مطالعه بیشتر در :

ویژه نامه زین الصالحین/ امام سجاد علیه السلام

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری