مجتبی کلانتری

حوادث ماه های هجری قمری

۴۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تشکن» ثبت شده است

شهادت حضرت رقیه (سلام الله علیها)



حضرت رقیه (سلام الله علیها) دختر گرامی امام حسین (علیه السلام) از جمله اسیران حادثه کربلاء بودند ، سن ایشان به سه سال رسیده بود و امام حسین (علیه السلام) او را بسیار دوست می داشت، حضرت رقیه (سلام الله علیها)  بعد از شهادت پدر شب و روز گریه می کردند ، که از گریه ی او دل اهل بیت (علیهم السلام) مجروح می شد و دائماً از حضرت زینب (سلام الله علیها) و دیگران سوال می کرد که پدر من کجا رفت؟ و چرا از من دوری نمود؟ [1]

عصر روز سه شنبه در خرابه شام که نزدیک کاخ یزید واقع شده بود ، در کنار حضرت زینب (سلام الله علیها) نشسته بود که جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند. پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟ حضرت زینب(سلام الله علیها) فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند. پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد. بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. [2]

شب با حالت پریشان از خواب بیدار شد فرمود : پدرم حسین علیه السلام کجاست؟ اکنون او را دیدم! زنان و کودکان از شنیدن این سخن گریان شدند و شیون از ایشان برخاست. یزید از خواب بیدار شد و گفت: چه خبر است؟ جریان را به او خبر دادند. آن لعین دستور داد سر پدر را برای او ببرند.[3]
 
دستمالی روی سر مقدس حضرت انداختند و آن طبق را جلو حضرت رقیه (سلام الله علیها) نهادند. پرده از آن بر گرفت و گفت: این سر کیست؟ گفتند: سر پدر توست. سر را از میان طشت برداشت و به سینه گرفت و می گفت: «پدر جان، کی تو را با خونت خضاب کرد! ای پدر که رگهای گردنت را برید! ای پدر، کی مرا در کودکی یتیم کرد! پدر جان، بعد از تو به که امید وار باشیم؟ پدرجان، این دختر یتیم را کی نگهداری و بزرگ کند!». و از این سخنان با او گفت، تا اینکه لب بر دهان شریف پدر نهاد و صدا به گریه بلند کردند و آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند ، هنگامى که زن غساله، بدن رقیه (علیها سلام)را غسل مى داد، ناگاه دست از غسل کشید، و گفت : سرپرست این اسیران کیست ؟ حضرت زینب (علیها سلام) فرمود: چه مى خواهى ؟ غساله گفت:این دخترک به چه بیمارى مبتلا بوده که بدنش کبود است ؟
حضرت زینب (علیها سلام)در پاسخ فرمود: اى زن ! او بیمار نبود؛ و این کبودیها آثار تازیانه ها و ضربه هاى دشمنان است[4] سپس ایشان را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.[5]

پی نوشت :

[1] . انوار الشهاده ص ۲۴۲
[2] . نفس المهموم ص ۴۵۶
[3] . کامل بهائی: ج۲ص ۱۷۹
[4] . الوقایع و الحوادث ج ۵، ص ۸۱
[5] . نفس المهموم ص ۴۵۶

مطالعه بیشتر در :

حضرت رقیه (سلام الله علیها)

----------------------------------

ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری

هفتم صفر را احیا می کنیم



در مورد تاریخ شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) نظرات متفاوتی نقل شده و اختلافاتی وجود دارد عده ای شهادت امام حسن (علیه السلام) را در ۲۸ ماه صفر [1] و عده ای دیگر شهادت امام حسن (علیه السلام) در ۷ صفر نقل نموده اند.[2] و البته اقوال غیر مشهور دیگری نیز از جمله آخر صفر نیز وجود دارد که از اعتبار کمتری برخوردار هستند.[3]
آنچه که واضح است هفتم صفر از سال ها پیش در میان بزرگان خصوصا علمای حوزه علمیه به عنوان روز شهادت عزاداری محسوب می شده  و جنبه عزا و سوگواری در آن بیشتر است تا جنبه گرامیداشت و یا شادی ولادت امام موسی کاظم (علیه السلام) و این سیره همچنان تا امروز ادامه دارد.
حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) با توجه به دو نقل شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) و ولادت امام موسی کاظم (علیه السلام) در هفتم صفر رعایت احتیاط را تجویز می فرماید : بسمه تعالی، مناسب است در جمع بین دو قول (مشهور) در روز هفتم صفر به شهادت سبط اکبر امام مجتبی (علیه الاف التحیطة والثناء) و تولد امام موسی کاظم (علیه السلام) ترتیب مجالس برای هر دو امام بزرگوار به اینکه مصائب امام دوم (علیه السلام) و مناقب امام هفتم (علیه السلام) را متذکر و یاداور باشند و همین احتیاط حاصل می شود.
حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی موسس معظم حوزه علمیه قم هفتم صفر برای امام مجتبی (علیه السلام) اقامه عزا می کردند و علما نیز بعد از ایشان نیز این چنین عمل می نمودند در حال  حاضر در برخی از بیوت مراجع معظم تقلید در قم روز هفتم صفر برای امام مجتبی روضه برپا می گردد البته تقویم رسمی کشور هفتم صفر روز ولادت امام موسی بن جعفر علیهما السلام درج شده است که بنابر برخی پژوهش های انجام شده ماه ولادت ایشان ذی الحجه [4] است نه در ماه صفر و اگر هم ولادت باشد نکته مهم این است که طبق سیره اهل بیت (علیهم السلام) و علما گذشته محرم و صفر ماه حزن اهل بیت (علیهم السلام) است و نظرات مراجع معظم تقلید حاضر نیز بر تاکید بر عزاداری است ، والله‌ العالم‌.

پی نوشت :
[1]. طبرسی، تاج الموالید،  ص۸۲
[2]. شهید اول، الدروس الشرعیه، ج۲، ص۷
[3]. شهید اول، الدروس الشرعیه، ج۲، ص۷
[4]. از جمله کافی ج ۱  ص ۳۸۵.
---------------------------------
مطالعه بیشتر در :
ویژه نامه تنهاترین سردار

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری

اربعین حسینی (علیه السلام )





بسم رب الحسین (علیه السلام)
عازم کربلای حسینیم به امید ظهور     نیت اربعینمان دیدن صبح ظهور
اربعین ، فرصتی مغتنم برای آماده سازی ظهور امام زمان (روحی و ارواح العالمین له الفداء) در پرتو انوار و برکات امام حسین (علیه السلام) است.
آیت‌الله محمدتقی بهجت (ره) درباره نقش پیاده‌روی روز اربعین می‌ فرماید: روایت دارد که امام زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف) که ظهور فرمود، پنج ندا می‌کند به اهل عالم، اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین قَتَلُوهُ عَطشاناً، اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین سحقوه عدوانا...[1] امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خودش را به واسطه امام حسین(علیه السلام) به همه عالم معرفی می‌کنند ... بنابراین در آن زمان باید همه مردم عالم، حسین(علیه السلام) را شناخته باشند... اما الان هنوز همه مردم عالم، حسین(علیه السلام) را نمی‌شناسند و این تقصیر ماست، چون ما برای سیدالشهدا(علیه السلام) طوری فریاد نزدیم که همه عالم صدای ما را بشنود، پیاده‌روی اربعین بهترین فرصت برای معرفی حسین(علیه السلام) به عالم است.
این فرمایش آیت الله بهجت (ره) حاوی این مطلب است که اولا باید شیعیان با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیوندی عمیق داشته باشند ثانیا در پرتوی اربعین حسینی (علیه السلام) با معرفی امام حسین (علیه السلام) زمینه ساز ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شوند.
پس در نتیجه اجتماع میلیونی شیعیان و دوست داران امام حسین (علیه السلام) و انتشار و مخابره آن به سرتاسر جهان را می توان نوید دهنده ظهور منجی عالم بشیریت دانست.
در مورد فواید شخصی زیارت اربعین می توان به حدیث معروف و معتبر امام حسن عسکری (علیه السلام) اشاره نمود که ایشان زیارت اربعین را یکی از نشانه های مومن می داند [2] و البته پیاده روی نیز موضوعیت دارد چرا که در روایات آمده است از امام صادق (علیه السلام) پرسیده شد ثواب کسى که امام حسین (علیه السلام) را زیارت کند چیست؟ حضرت فرمودند: کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(علیه السلام) برود خداوند به هر قدمى که برمى‏ دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى‏ فرماید و یک درجه مرتبه‏ اش را بالا مى ‏برد. [2]


پی نوشت :
[1] الزام الناسب، جلد دوم صفحه ۲۸۲.
[2] بحار الا نوار، ج ۹۸ ، ص ۳۲۹.
[3] کامل الزیارات، ابن قولویه، ص۱۳۴.
----------------------------------
مطالعه بیشتر در :
ویژه نامه چله اندوه/ اربعین حسینی

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری

رحلت حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله)




رحلت (شهادت) جانگداز رحمة للعالمین رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) تسلیت و تعزیت باد.

آجرک الله یا مولانا یا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

حضرت محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم (صلی الله علیه و آله) طبق نظر شیعه در روز دوشنبه ۲۸ صفر رحلت نمودند.[1] کلمه رحلت یا وفات در فرهنگ ما برای احترام به متوفی استفاده می گردد و مرگ به سبب طبیعی ، شهادت و یا فوت به هر طریق دیگری را شامل می گردد و اینکه رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به مرگ طبیعی یا شهادت از دنیا رحلت نمودند را باید بررسی نمود .
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید : هیچ کس از ما (اهل بیت) نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود.[2]
امام حسن (علیه السلام) پس از شهادت پدر خود حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در ضمن سخنرانى خود فرمودند : پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به من خبر داده که امامت در اختیار دوازده امام از اهل البیت اوست که بر گزیده‏ اند هیچ کدام از ما نیست مگر اینکه یا مسموم می‏شود و یا مقتول‏.[3]
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: هیچ پیامبر و وصی پیامبری نیست الّا اینکه به شهادت می رسد. یعنی در راه خدا کشته خواهد شد.[4]
با توجه به احادیث ذکر شده و بسیاری احادیث دیگر در این باب اثبات می گردد که معصوم (علیهم السلام) از دنیا نمی رود مگر به طریق شهادت ، پژوهش گران بر این عقیده هستند که علت (امکان) طول عمر حضرات معصوم (علیهم السلام) نه از طریق معجزه بلکه به دلیل تسلط آنها به تمامی علوم [5] از جمله علوم طبیعی (طب و پزشکی و ... ) است و وفات آنها فقط از طریق شهادت ممکن است به همین دلیل است که جان مبارک حضرت بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالى فرجه الشریف) با غیبت از شر دشمنان دین محفوظ مانده است.
در مورد اینکه چه شخص یا اشخاصی حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) را با سم به شهادت رسانده اند در احادیث تعابیر مختلفی وجود دارد و اختلافاتی  است از جمله : زن یهودی [6] دو تن زن از زنان پیامبر [7] آن دو زن  [8] و ...... که البته برخی از آنها را می توان از باب تقیه دانست.

پی نوشت:
[1] . تهذیب الأحکام ،شیخ طوسی ج۶ص۲
[2] . وسائل الشیعه ج۱۴ص۲
[3] . کفایة الاثر ص۱۶۲
[4] . بصائر الدرجات ، ص۵۰۳
[5] . اصول کافی : ج۱ص۲۰۲
[5] . فروغ ابدیت ، جعفر سبحانی ج۲ص۶۶۴
[6] . بحارالانوار ج۲۲ص۵۱۶
[7] . تفسیرالعیاشی ج۱ص۲۰۰.

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)



اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ.


شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) تسلیت باد. (به روایت ۲۸ صفر)

امام حسن مجتبی (علیه السلام) پس از شهادت پدر گرامیش به خلافت رسیدند ولی متاسفانه در نهایت با عدم همراهی مردم و توطئه معاویه در تطمیع سران سپاه و بزرگان ، امام حسن (علیه السلام)  مجبور به صلح با معاویه شدند.[1]

طبق مفاد تاریخی معاویه با حیله و عوام فریبی چهره موجه ای از خود نشان داده بود و جنگ و شهادت امام حسن (علیه السلام) موجب نمی گشت که چهره واقعی معاویه آشکار گردد بلکه شهادت حضرت در جنگ نظامی با تبلیغ مسموم امویان به پای قدرت طلبی امام (علیه السلام) گذاشته می شد پس امام با تنظیم صلح نامه [2] و نقض مفاد آن توسط معاویه موجب آشکار شدن چهره معاویه گردید.

با وجود صلح ، معاویه امام حسن (علیه السلام) را خطری عظیم برای حکومت نامشروع خود می دانست از طرفی ایشان را مانعی برای ولایت عهدی یزید می دید پس در نتیجه برای شهادت امام (علیه السلام) دسیسه نمود ، معاویه به جعده همسر امام پیغام داد اگر به امام زهر دهی و او را به قتل برسانی صد هزار درهم به تو می دهم و تو را به همسری پسرم یزید درخواهم آورد [3] و جعده به وسیله سمی که معاویه برایش فرستاده بود امام را به شهادت رساند ولی هرگز به عقد یزید درآورده نشد [4]

پس از شهادت امام حسن (علیه السلام) جسد مبارک ایشان را به سمت مرقد گرامی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بردند ولی با مخالفت معاویه و کینه توزی عایشه ، تابوت امام حسن (علیه السلام) را تیرباران نمودند تا حدی که هنگام دفن هفتاد چوبه تیر از آن بیرون آوردند.[5] امام حسین (علیه السلام) پس تیرباران جسم مبارک امام حسن (علیه السلام) خطاب به امویان فرمودند: به خدا سوگند! اگر برادرم با من پیمان نبسته بود (وصیت نکرده بود) که خونی (پای تابوت من) ریخته نشود، می دیدید که چگونه شمشیرها جان شما را می ستاند، شما همان روسیاهانی هستید که عهد میان ما (اهل البیت علیهم السلام) و خودتان را شکستید ... و سپس رهسپار قبرستان بقیع شدند و  حضرت را در آنجا دفن نمودند [6]

پی نوشت :
[1] . ابن اعثم، الفتوح، ج ۴،‌ ص۲۹۰
[2] . جعفریان، تاریخ خلفا، ص۳۹۲
[3] . ابن سعد، طبقات الکبری، ج۶، ص۳۸۶
[4] . شیخ مفید ، الإرشاد ج‏۲ ص ۱۶
[5] . منتهی الآمال، ج۱ ، ص۴۴۰
[6]. شیخ مفید، الارشاد ، ج ۲،ص ۱۶.
--------------------------------------
مطالعه بیشتر در :
چرا پیکر امام حسن(علیه السلام) را پس از شهادت تیرباران کردند؟

ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت امام رضا (علیه السلام)





شهادت مظلومانه امام رضا (علیه السلام) تسلیت و تعزیت باد.


امام رضا (علیه السلام) در روز جمعه آخرین روز ماه صفر سال ۲۰۳ هجری قمری در طوس به شهادت رسیدند [1] ، البته در بین علما و مورخان شیعه اختلافاتی وجود دارد ولیکن شیخ مفید (ره) این تاریخ را معروف و مشهور می داند. [2]
قول مشهور در بین علما این است که امام رضا (علیه السلام) توسط مأمون خلیفه عباسی مسموم شده و به شهادت رسیده اند [3] و در مورد علت تصمیم مامون برای به شهادت رساندن امام ، نقل های متفاوتی وجود دارد که سه نقل از آن در مجموع اعتباری بیشتری دارد ، اول اینکه مامون به این دلیل امام رضا (علیه السلام) را ولیعهد خود نموده بود که اولا خطر قیام علوی ها و دوست داران اهل بیت (علیهم السلام) را دفع نماید ثانیا جنایات خود را به گونه ای به گردن امام بیاندازد که با انسجام بیشتر دوست داران حضرت و شروط امام برای پذیرش ولایتعهدی «که نه فرمان دهم و نه بازدارم، نه فتوا دهم و نه قضاوت کنم، نه کسی را به کاری گمارم و نه عزل کنم و نه چیزی را از جایگاهش تغییر دهم»[4] مامون به اهداف خود نرسیده بود ، دوم اینکه به واسطه ولایتعهدی امام رضا (علیه السلام) عباسیان دیدند خلافت از دست آنها خارج می شود در نتیجه بر علیه مامون در بغداد و غیر بغداد قیام نمودند پس مامون برای حفظ قدرت خویش دستور به مسموم نمودند امام دادند ، شهید مطهری (ره) در این مورد می‌ فرماید : «قرائن (تاریخی) نشان می‌دهد که امام رضا (علیه السلام) را مسموم کردند و یک علت اساسی همان قیام بنی العباس در بغداد (بر علیه مأمون) بود، مأمون در حالی حضرت رضا (علیه السلام) را مسموم کرد که از خراسان به طرف بغداد می‌رفت و مرتب اوضاع بغداد را به او گزارش می‌دادند، به او گزارش دادند که بغداد قیام کرده او دید که حضرت رضا(علیه السلام) را نمی‌تواند عزل کند و اگر با این وضع آشفته بخواهد وارد بغداد شود بسیار مشکل است، برای اینکه زمینه رفتن آنجا را فراهم کند و به بنی عباس بگوید کار تمام شد، حضرت را مسموم کرد و آن علت اساسی که می‌گویند و قابل قبول هم هست و با تاریخ وفق دارد، همین جهت است»[5] و سومین دلیل کینه و دشمنی بود که مامون از امام رضا (علیه السلام) در دل داشتند ، شیخ طبرسی (ره) می فرماید : علتی که موجب شد مأمون امام رضا (علیه السلام) را به شهادت برساند این بود که آن حضرت بی محابا (و بدون ترس) حق را در برابر مأمون اعلام می کرد. در بیشتر موارد در مقابل او قرار می گرفت که موجب عصبانیت و کینه او می شد. [6] و این سه دلیل در کنار موجب گردید مامون دستور قتل امام رضا (علیه السلام) را صادر نماید.
اباصلت هروی در بیان چگونگی شهادت امام چنین بیان می نماید که : مأمون امام رضا (علیه السلام) را فراخواند و آن حضرت را مجبور کرد از انگور بخورد آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم و به شهادت رسید.[7]

پی نوشت:
[1]. بحار الأنوار، ج ‏49، ص 3
[2]. الارشاد ، شیخ مفید (ره) ص591
[3]. زندگی امام رضا،باقر شریف القرشی،ج2ص371
[4]. الارشاد ، شیخ مفید ، ص 455
[5]. سیری در سیره ائمه اطهار، مطهری ،ص 210
[6]. اعلام الوری، ، شیخ طبرسی ج2، ص80
[7]. همان ص 87.
------------------------------
مطالعه بیشتر در:
ویژه نامه معین الضعفا ( یاری دهنده ضعیفان

۰ نظر
مجتبی کلانتری

نامگذاری روزهای دهه اول محرم



رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« شهادت حسین (علیه السلام) حرارتی در دلهای مؤمنان افروخته که تا ابد خاموشی ناپذیر است»[*]

عشق و محبّت به حضرت اباعبدالله(علیه السلام) باعث شده که دوستداران امام ، پیش از عاشورا خود را آماده کنند ، لباس‌ عزا بر تن کنند، مساجد و حسینیه ها را سیاهپوش کنند.

عزادارى براى اباعبدالله(علیه السلام) عزادارى معمولى نیست؛ بلکه تبدیل به فرهنگ فراگیر است و زمان و مکان نمى شناسد، از این رو تا نسیم محرّم به مشام جان می‌وزد، پوشیدن لباس عزا و سیاهپوش کردن کوچه و خیابان ها و مساجد و تکیه ها شروع می‌‌ شود. البته بعد از عاشورا و حتی تا ماه صفر و در غیر محرم نیز عزادارى در فرصت هاى مناسب برگزار می‌‌ شود، شیعیان به دستور اولیاى دین مخصوصاً به دستور امامان بعد از امام حسین(علیه السلام) براى زنده نگه داشتن اهداف امام و فرهنگ عاشورا تلاش و کوشش می‌‌کنند.

امام باقر(علیه السلام) در زمینة برپایى عزا در خانه‌ها برای امام حسین می‌فرماید: «باید بر حسین(علیه السلام) عزادارى و گریه کنید و به اهل خانة خود دستور دهید که بر او بگریند . با اظهار گریه و ناله بر حسین(علیه السلام) مراسم عزادارى بر پا کنید و یکدیگر را با گریه و تعزیت در سوگ حسین (علیه السلام) ملاقات کنید».[1] یکی از یاران امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که در محضر امام بودیم، از حسین یاد کردیم و بر قاتلانش لعن نمودیم، امام گریست، ما نیز گریه کردیم، سپس حضرت گفت: «حسین (علیه السلام) فرمود:‌ من کشتة اشکم! هیچ مؤمنی به یاد من نمی‌افتد مگر اینکه اشک می ریزد.[2]

عزاداری از ابتدای محرم سابقه تاریخی دارد. آغاز عزاداری در دهه اوّل محرم آن هم به صورت فراگیر همانند عزاداری علنی امروزه را می‌توان از عصر معزالدوله دیلمى ازسلسله آل بویه دانست .[3] که پیش از آن بعلت وجود حکمای ظالم بصورت مخفیانه و با تقیه صورت می گرفته و بعد از آن با توجه فرمایشات معصومین علیهم السلام و بانی شدن علما بصورت علنی برگزار گردید

بنابراین چون اصل گرفتارى حضرت از دهۀ اوّل محرم آغاز شده است، پیروان حضرت از اوّل محرم عزادارى مى‌کنند و طبق سیره گذاشتگان و علما هر روز از روزهای محرم تا روز بعد از شهادت امام سجاد علیه السلام را به نام عده ای از شهیدان حادثه کربلا به ترتیب ذیل عزاداری می نمایند (البته در بعضی شهرها تفاوت های نیز وجود دارد):

روز اول محرم : مسلم ابن عقیل علیهم السلام
روز دوم محرم : ورود کاروان به کربلا ( ورودیه )
روز سوم محرم : حضرت رقیه علیها السلام
روز چهارم محرم : طفلان زینب علیهما السلام
روز چهارم محرم * :  حضرت حر و اصحاب علیهم السلام
روز پنجم محرم : عبدالله ابن الحسن علیهم السلام
روز پنجم محرم * :  حضرت زهیر و اصحاب علیهم السلام
روز ششم محرم : حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
روز هفتم محرم : حضرت علی اصغر علیه السلام و روضه عطش
روز هشتم محرم : حضرت علی اکبر علیه السلام
روز نهم محرم : روز تاسوعا - حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
روز دهم محرم : روز عاشورا - حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام - حضرت زینب علیها السلام و شام غریبان
روز یازدهم محرم : حرکت کاروان از کربلا و مصائب شام غریبان
روز دوازدهم محرم : شهادت امام سجاد علیه السلام و ورود کاروان به کوفه
روز سیزدهم محرم : مصائب حضرت امام سجاد علیه السلام و زینب کبری علیها السلام در کوفه و مسیر شام

پی نوشت‌‌:
[*]. جامع احادیث شیعه ص ۵۵۶
[1]. جواد محدثى ، فرهنگ عاشورا، ص 312، به نقل از کامل الزیارات ، ص 175.
[2]. «... أنا قتیل العبرة، لا یذکرنی مؤمن إلاّ بکى» بحار الانوار، ج 44، ص 279.
[3]. مرتضى مطهرى ، مجموعه آثار، ج 17، ص 94.
----------------------------------
مطالعه بیشتر در:
ویژه نامه ماه محرم

۰ نظر
مجتبی کلانتری

حضرت رقیه (سلام الله علیها)

حضرت سید‌الشهدا‌(علیه السلام) دختری به نام رقیه (سلام الله علیها) داشتند که در سن سه سالگی در خرابه شام به شهادت رسید[1] رقیه از «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است.[2] مادر حضرت رقیه مطابق اکثر نقل ها«ام اسحاق» نام دارد که فضایل و مناقب بسیاری را برای آن بانو بر می‌شمارند.[3]
نام و احوال حضرت رقیه (سلام الله علیها) در جای جای کتب تاریخی برده شده که به برخی از آن ها اشاره می گردید:
امام حسین ‏(علیه السلام) پس از شهادت علی اصغر به ظاهر به عنوان خداحافظیبه خیمه آمد؛ آن‏گاه فریاد برآورد: ای امّ کلثوم! ای سکینه! ای رقیه! ای عاتکه! ای زینب! ای اهل بیت من! خداحافظ!»[4]
هلال بن نافع می‏ گوید که در میان دو صف لشکر (دشمن) ایستاده بودم. کودکی از حرم امام حسین‏ (علیه السلام) بیرون آمد. امام به سوی میدان می‏ آمد که کودک با گام های لرزان، دوان دوان خود را به امام رسانید و دامن آن حضرت راگرفت و گفت: «یا اَبَة! اُنْظُرْ اِلَیَّ فَاِنِّی عَطْشانٌ؛ای پدر! به من بنگر و ببین من تشنه‏ ام» این تقاضا آن‏چنان جانسوز بود که اشک از دیدگان امام حسین‏ (علیه السلام) جاری ساخت و فرمود: «بُنَیَّةُ اَللَّهُ یُسْقِیکَ فَاِنَّهُ وَکِیلِی؛دخترم [می‏ دانم تشنه‏ ای]خداوند تو را سیراب کند که او وکیل [و پناهگاه] من است.» هلال گفت: «پرسیدم این دختر چه کسی بود و با امام حسین ‏(علیه السلام) چه نسبتی داشت؟» گفتند: «او رقیّه دختر سه ساله امام حسین ‏(علیه السلام) بود.»[5]
عصر عاشورا که دشمنان برای غارت به خیمه‏ ها ریختند، آنجا در مجموع ۲۳ کودک از اهل بیت‏ علیهم السلام را یافتند. به عمر سعد گزارش دادند که این ۲۳ کودک بر اثر شدّت تشنگی در خطر مرگ هستند. وی اجازه داد به آنها آب بدهند. وقتی نوبت به حضرت رقیّه‏(علیها السلام)  رسید، آن حضرت، ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوی قتلگاه حرکت کرد.
 یکی از سپاهیان دشمن پرسید: «کجا می‏ روی؟» حضرت رقیه‏(علیهاالسلام)  فرمود: «بابایم تشنه بود. می‏ خواهم او را پیدا کنم و برایش آب ببرم.» او گفت: «آب را خودت بنوش که پدرت را با لب تشنه شهید کردند.» آن حضرت گریه‏ کنان گفت: «پس من هم آب نمی‏ آشامم.»[6]

پی نوشت:
[1]. منتخب‌التواریخ ص299
[2].ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ص293
[3]. ترجمه ارشاد ج2 ص197
[4].مقتل الحسین و مصرع اهل بیته وأصحابه فی کربلاء
[5]. سوگنامه آل محمد(ص)، محمدی اشتهاردی
[6].سرگذشت جانسوز رقیه، ص 29.
-------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت رقیّه سلام الله علیها در اوراق تاریخ

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری

حضرت زهیر بن‏ قین‏

زهیر بن قین : «به خدا سوگند! اى فرزند رسول خدا(صلى الله علیه وآله)! دوست دارم هزار بار کشته شوم و زنده گردم تا تو و اهل بیتت زنده بمانید»[*]
«زهیر بن‏ قین‏ بن حارث بن عامر» او از بزرگان قبیله بجیلها و از هواداراندشمنان امیرالمومنین علیه السلام به شمار می‌رفت و به دروغ امیرالمومنین را شریک در قتل عثمان می دانست[1] زهیر بن قین در سال شصت هجری به مقصد فریضه حج، همراه همسر وگروهی از یارانش، کوفه را ترک کرد ، او پس از انجام فریضه حج، مکه را ترک گفت و رهسپار کوفه شد. زهیر و یارانش آنقدر تند می رفتند که در کوتاهترین زمان نزدیک منزلگاه رسیدند. آنها همواره می کوشیدند که قدری دورتر از محل استقرار موقت امام حسین(علیه السلام) فرود آیند تا اینکه امام حسین(علیه السلام) شخصی را نزد زهیر فرستاد و خواستار ملاقات بااو شد. زهیر در ابتدا تمایلی به این دیدار نشان نداد؛ اما به توصیه و نصیحت همسرش «دیلم بنت عمرو»[2] به محضر امام حسین(علیه السلام) حاضر شد. این دیدار و عنایت امام علیه السلام مسیر زندگانی زهیر را تغییر داد. او پساز این ملاقات، شادمان نزد خانواده و دوستانش بازگشت و سپس رو به همسرش کرد و گفت: من بنا دارم با امام حسین(علیه السلام) باشم و جانم را فداى او کنم. همسر زهیر  گریست و گفت: خداوند یار و یاورت باشد و براى تو این سفر را به خیر کند و روز قیامت نزد جدّ حسین(علیه السلام) به یاد من هم باش.[3]سپس زهیر به یارانش گفت: هر که خواهد با من باشد، بیاید، و گرنه این آخریندیدار ماست».
زهیر از چهره هاى شگفتى آفرین تاریخ کربلاست که در پرتو قدرت اراده و ایمان و البته یاری همسر مومنه اش توانست اشتباهات یک عمر خود را در چند لحظه اصلاح کرده، و با عزمى راسخ در مسیر صحیح گام بگذارد و تا سرحد جان دراین تحول عجیب پیش برود و الگویى باشد براى آنها که بخشى از عمر خود را درراه نادرست طى کرده اند و آنگاه که به اشتباه خود پى بردند، با شجاعت پیش آیند و تصمیم بگیرند و راه پرافتخار جدید را بدون تأمل و تردید طى کنند.
زهیر، همانند دیگر یاران امام حسین علیه السلام، در مصاف با دشمنان از مکتب و عقیده و امامش سخت دفاع کرد و در حمایت از محبوب و مقصودش، لحظه اى کوتاهى نورزید. پس از شهادت حبیب آتش جنگ بالا گرفت. زهیر بن قین همراه حر وارد میدان شد. آن دو نبردى سخت کردند. هرگاه دشمن اطراف یکى را مى گرفت، دیگرى به یارى اش مى شتافت و نجاتش مى داد تا این که حر به شهادت رسید. آن گاه که نماز خوف به امامت ابى عبدالله علیه السلام خوانده شد، زهیر بار دیگر به میدان آمد و نبردى سخت آغاز کرد؛‌ نبردى که مانند آن دیده یا شنیدهنشده بود. او همچنان به پیکار ادامه داد تا این که کثیر بن عبدالله شعبى ومهاجر بن اوس بر وى حمله بردند و او را به شهادت رساندند.[4]

پی نوشت:
[*]. اعیان الشیعة، ج 1، ص 601
[1]. ابصارالعین، ص ۱۶۱.
[2]. اللهوف على قتلى الطفوف، ص ۷۲
[3]. بحارالانوار ج ۴۴ ، ص ۳۷۱
[4]. تاریخ طبرى، ج‏3، ص 328.
-----------------------------------
مطالعه بیشتر در:
زهیر بن قین بجلی(علیه السلام)، رایت شجاعت

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری

حضرت قاسم بن حسن (علیه السلام)

السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ(علیهم السلام)...
سلام بر قاسم، فرزند حسن بن علی، ای ضربت خورده بر سرش؛ و ای زره اش کنده  شده...
«قاسم بن حسن بن علی بن ابی طالب» فرزند گرامی امام حسن علیه السلام است. چهره او چون پاره ماه بود. به گزارش خوارزمى، وى هنگام شهادت، به سنّ بلوغنرسیده بود[1] تنها مؤلّف لباب الأنساب، او را شانزده ساله مى داند.[2] «قاسم» وقتی تنهایی عموی خود را مشاهده کرد، اذن به میدان رفتن خواست. اماماو را به سبب کوچکی اش، اجازه نمی فرمود. او پیوسته اصرار می کرد تا این که اذن جهاد گرفت.[3]
شهید مطهری(ره) می فرماید: قاسم خدمت اباعبدالله رسید و عرض کرد: عمو جان!نوبت من است، اجازه بدهید به میدان بروم.(در روز عاشورا هیچ کس بدون اجازهاباعبدالله به میدان نمى‏ رفت. هرکس وقتى مى‏ آمد، اول سلامى عرض مى‏ کرد:السّلام علیک یا اباعبداللَّه، به من اجازه بدهید.) اباعبدالله به این زودی ها به او اجازه نداد. او شروع کرد به گریه کردن. قاسم و عمو در آغوش هم شروع کردند به گریه کردن. نوشته‏ اند: «فَجَعَلَ یُقَبِّلُ یَدَیْهِ وَ رِجْلَیْهِ»یعنى قاسم شروع کرد دستها و پاهاى اباعبداللَّه را بوسیدن ، او اصرار مى ‏کند و اباعبدالله انکار ، بالاخره اباعبدالله با لفظ به او اجازه نداد، بلکه دستها را گشود و گفت: بیا فرزند برادر، مى‏ خواهم با تو خداحافظى کنم.قاسم دست به گردن اباعبدالله انداخت و سپس فوراً سوار بر اسب خودش شد.[4]
حمید بن مسلم گوید: «خرج الینا غلامٌ کانّ وجهه شقّة قمرٍ و فی یده السّیفو علیه قمیصٌ و ازارٌ؛ نوجوانی چون پاره ماه به ناگاه در وسط میدان کربلا برای مبارزه طلوع کرد. او لباس رزم به تن و شمشیری به دست داشت.» او پیش میرفت و شجاعانه شمشیر می زد.[5] و با وجود کمىِ سنّش ، ۳۵ مرد را کُشت.[6]
راوی می گوید: «عمرو بن سعد بن نفیل الازدی» به من گفت: «به خدا سوگند بر او سخت خواهم گرفت.» و به قاسم بن الحسن(علیهماالسلام) حمله ور شد و ضربه ای به فرق مبارکش زد، «قاسم» از این ضربه با صورت به زمین خورد و فریاد برآورد: «یا عمّاه! عموجان!»، ناگاه امام حسین(علیه السلام) همانگونه که باز شکاری به ناگاه آشکار می شود، به سمت او آمد. او چون شیری خشمگین که بسیار سختی نشان می داد، با شمشیر چنان به «عمرو» حمله ور و او را به هلاکترساند[7]
زمان اندکی گذشت و گرد و غبار فرو نشست.(دیدم) حسین علیه السلام بر بالین نوجوان ایستاده است. قاسم پاهایش را به زمین می سایید و در حال پر کشیدن بهملکوت اعلی بود. امام حسین فرمود: «بعداً لقومٍ قتلوک، خصمهم فیک یوم القیمة جدّک؛(از رحمت خدا) دور باشند قومی که تو را کشتند، در حالی که دشمن آنها در قیامت جد تو باشد.» سپس فرمود: «عزّ علی عمّک ان تدعوه لا یجیبک او یجیبک ثمّ لا تنفعک، کثُر واتره و قلَّ ناصره؛بر عمویت سخت است که تو او را بخوانی و او را پاسخ نگوید، یا او تو را پاسخ دهد، اما آن پاسخ، تو را نفعی نرساند. آری، صدایی که به خدا قسم تنهایی اش زیاد و یاورش کم است.»[8]

پی نوشت:
[1]. دانش نامه امام حسین علیه السلام ج 7 ص 121
[2]. مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی:ج 2 ص 27
[3]. بحار الانوار، ج 45، ص 34.
[4]. مجموعه آثار استاد مطهری ج 17 ص376
[5]. تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 447
[6]. مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی:ج 2 ص 27
[7]. تاریخ الامم والملوک، ج 5، ص 447
[8]. مقاتل الطالبین، ص 92؛ الارشاد، ج 2، ص 108.
------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت قاسم بن الحسن بن علی بن ابیطالب(علیهم السلام)

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری