حضرت فاطمه بنت حِزام مشهور به اُمّ البَنین (علیهَا السَّلام) همسر گرامی امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) و مادر علمدار کربلا ابوالفضل العباس (علیه السلام) از والاترین الگوهای ولایتمداری محسوب می گردد.
امیرالمومنین امام علی (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) با توجه به علم امامت و آگاهی از وقایع عاشورا ، تصمیم به ازدواج با بانوئی از خانواده ای دلیر و شجاع گرفت که پسرانی شجاع و دلاور برای حضرت بدنیا آورد ، از این رو به برادر خویش ، عقیل بن ابی طالب (علیه السلام) که در علم انساب و شناخت طوایف عرب متبحر بود فرمود : «زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.» [1]
جناب عقیل نیز حضرت ام البنین (علیهَا السَّلام) را که دختر ابوالمجْل حزّام بن خالد، از قبیله بنی کلاب[2] و ثمامه دختر سهیل بن عامر بن مالک [3] بود را به حضرت پیشنهاد و به امام عرض کرد : «با او ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست.» [4]
حضرت ام البنین (علیهاالسلام) ، بانویی باشرافت، پرهیزکار، فاضل و دانشمند از خانوادهاى ریشهدار و دلاور و از همه مهم تر عارف به مقام امیرالمؤمنین (علیه السلام) و اهل بیت (علیهم السلام) بود که در مؤدت به ایشان مخلص و در یاریشان پابرجا و محکم بود [5] که با بررسی زندگی ایشان می توان به اوج معرفت حضرت نسبت به خاندان نبوت پی برد ، که به بیان چند نمونه از آنها اکتفا می نمائیم :
بعد از ازدواج با امیرالمومنین (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) هنگامی که به درب خانه حضرت رسید ، به فرزندان حضرت عرض نمود : ای سرورانم ، من خدمتکاری هستم که آمده ام تا خدمتگذاری کنم، پس آیا مرا به این شرط می پذیرید؟ که اگر نپذیرد من به خانه خود باز می گردم، پس حسنین (علیهماالسلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها) در مقابل این سخن فرمودند: شما عزیز و بزرگوار هستید و این خانه هم متعلق به شماست.[6] و بعد از آن نیز همواره می فرمود من کنیز فرزندان فاطمه (علیهَا السَّلام) هستم [7]
برای رعایت حال فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) از امام (علیه السلام) درخواست کردند که او را با نامش (فاطمه) صدا نزنند لذا امیرالمؤمنین از آن به بعد ، ایشان را به نام ام البنین یعنی مادر فرزندان و پسران صدا می زدند [8]
پس از شهادت امیراامومنین (علیه الافُ التَّحیةِ والثَّناء) نه تنها حضرت ام البنین (علیهَا السَّلام) ازدواج نکرد بلکه به «امامه» یکی دیگر از همسران حضرت که خواستگار از طبقه اشراف داشت فرمود : «سزاوار نیست پس از علی، ما در خانه دیگری باشیم و با مرد دیگر پیمان همسری بندیم.» [9] که نفوذ کلامش موجب می شود هیچکدام از همسران حضرت ازدواج ننمایند.
خداوند چهار پسر به آن حضرت عنایت فرمود : حضرت قمر بنی هاشم عباس، عبدالله، جعفر و عثمان (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) که همه آنها درکربلا شهید شدند و هنگامی که کاروان اسرای کربلا وارد مدینه شد و آمدند که خبر شهادت فرزندانش را به ام البنین بدهند ؛ او تنها و تنها از حسین (علیه السلام) می پرسید و می گفت : «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین می شد و او زنده می ماند.» [10] و وقتی بشیر بن جذلم خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) و فرزندانش را داد ، فرمود: رگ های قلبم را بریدی! فرزندانم و هرآنچه زیر آسمان است به فدای حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) [11]
سرانجام این بانوی عظیم شان در سیزدهم جمادی الثانی سال ۶۴ هجری قمری وفات یافت [12] و آن حضرت را در قبرستان بقیع در کنار سبط رسول خدا، امام حسن(علیه السلام)، و فاطمه بنت اسد و دیگر چهره های درخشان شریعت محمدی (صلی الله علیه و آله) به خاک سپردند.[13]
پی نوشت :
[1]. قمر بنی هاشم، مقرم ص 15
[2]. الطبقات الکبرى ج 3 ص 14
[3]. إبصار العین فی أنصار الحسین ص 56
[4]. عمدة الطالب و .. وسردارکربلا ص 34
[5]. قمر بنی هاشم، مقرم ص125
[6]. العباس بن علی ، مهاجر، ص 9
[7]. چهره درخشان قمربنی هاشم ص 59
[8]. العباس بن علی، مدرسی ص 23
[9]. بحارالانوار، ج42، ص93.
[10]. ریاحین الشریعه ج3 ص293
[11]. العقیلة والفواطم ص 124
[12]. محدثات شیعه غروی نایینی ص 53
[13].زندگانی قمر بنی هاشم، مومنی ص137
----------------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت ام البنین