حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) معروف به علی اکبر و کنیه ایشان
«ابوالحسن» است [1] مادر ایشان حضرت لیلا و پدر لیلا، «ابی مرّة» بوده که
او خود پسر «عروة بن مسعود ثقفی» از بزرگان تاریخ اسلام است.[2] ، وی در
حادثه کربلا حدود بیست و هفت سال داشت.[3] البته در کتب تاریخی هجده و یا
بیست و پنج سال و سن های دیگر نیز ذکر شده [4] اما از اینکه ایشان از
برادرش امام زین العابدین(علیه السلام) بزرگتر است شکی نیست، روایتی از
امام زین العابدین(علیه السلام) نیز نقل شده که دلالت دارد بر این که وی ازجهت سن کوچک تر از حضرت علی اکبر(علیه السلام) بود.[5]
وی
نخستین شهید بنی هاشم در روز عاشورا بود و در زیارت شهدای معروفه نیز
آمده است:السَّلامُ علیکَ یا اوّل قتیل مِن نَسل خَیْر سلیل. [6] بعد از
شهادت اصحاب ایشان از پدرش اجازه میدان خواست. حضرت بلافاصله به او اجازه
داد. سپس نگاهى مأیوسانه به او کرد و چشمان خودرا به زیر افکند و اشک
ریخت،سپس فرمود: «اللهم اشهد أنّه قد برز الیهم غلام أشبه الناس خلقا و
خلقا و
منطقا برسولک و کنّا اذا اشتقنا إلى نبیّک نظرنا إلیه». «خدایا! گواه باش!
جوانى به نبرد با آنان مى رود که از حیث اخلاق و شمایل و گفتار، شبیه ترین
فرد به پیامبر تو است. ما هرگاه تشنه دیدار پیامبرت مى شدیم، به چهره على
اکبر مى نگریستیم»..[7]
على اکبر علیه السّلام مانند پدر و جدّ خویش، بر
سپاه دشمن یورش برد و در
چند نوبت گروه زیادی را به هلاکت رساند ( در کتب تاریخی ۵۴، ۷۰، ۲۰۰ و
...نفر آمده است ) که مرّة بن منقذ عبدى، با پرتاب تیرى گلوى مبارک وى را
هدفقرار داد [8]
راوی می گوید : من ایستاده بودم و مرّة بن منقذ کنارم
قرار داشت و على بن
حسین از چپ و راست بر سپاه حمله مى کرد و آن ها را پراکنده مى ساخت، مرّة
گفت: گناه عرب به گردنم، اگر این جوان گذارش به من بیفتد، پدرش را به
عزایشمى نشانم! بدو گفتم: این کار را انجام نده، همان کسانى که وى را در
محاصرهدارند براى این کار کافى است.
وى گفت: قطعا این کار را خواهم کرد.
على اکبر علیه السّلام در حالى که خوناز جسم مبارکش خارج می گشت سپاه را
عقب مى راند، به سمت ما آمد، این فرد
با نیزه ضربتى بر قامت استوار اکبر زد و على روى زین اسب خم شد و گردن اسب
را بغل گرفت و اسب به اشتباه او را به سمت دشمن برد. آنان وى را به محاصره
در آورده و بدن مبارکش را با شمشیر قطعه قطعه کردند [9]
قبل از جان دادن صدا زد: سلام بر تو پدر! اکنون جدّم رسول خدا صلّى اللّه
علیه و آله و سلّم مرا سیراب ساخت و امشب در انتظار تو است، حسین علیه
السّلام به سمت میدان شتافت و کارزار سختى آغاز کرد تا به بالین جوانش با
پیکر پاره پاره رسید و فرمود: «فرزندم! خدا بکشد مردم ستمگرى که تو را
کشتند، اینان چقدر بر خدا و هتک حرمت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و
سلّم جرى شده اند؟».
سپس اشک از چشمان مبارکش جارى گشت و فرمود: «على الدّنیا بعدک العفا؛ پس از تو اف بر این دنیا!» [10]
پی نوشت:
[1]. مقاتل الطالبین، ص 80 .
[2]. الارشاد، ج 2، ص 106 .
[3]. مقتل الحسین مقرم، ص 318؛
[4]. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 109.
[5]. الطبقات الکبری ج 5،ص 211.
[6]. منتهی الآمال، ج 1، ص 375.
[7]. لهوف، سید بن طاوس، ص113
[8]. لهوف: 166.
[9]. مقاتل الطالبین: 115.
[10]. همان: 115؛ لهوف 167.
---------------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت علی اکبر علیه السلام
----------------------------------
آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.