مجتبی کلانتری

حوادث ماه های هجری قمری

روز زن



قرآن کریم در آیه «وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ نَقیراً [1] ؛ و کسی که چیزی از اعمال صالح را انجام دهد ، خواه مرد باشد یا زن ، در حالی که ایمان داشته باشد ، چنان کسانی داخل بهشت می شوند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.»[2] و آیات دیگر [3] خط بطلانی بر تفکر جاهلیت که مردان را برتر از زنان می دانستند کشیده و اعلام می دارد، زن و مرد در برابر خداوند از جایگاه مساوی برخوردار هستند و در آیه « یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ [4]؛ ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید ( اینها ملاک امتیاز نیست ، ) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!»[5] ملاک برتری انسانها را رعایت تقوا اعلام می دارد.

هرچند احکام ، تکالیف و حقوق زن و مرد در اسلام با هم تفاوت های دارد ولیکن این عدم تشابه بدین معنا نیست که یکی بر دیگری برتری دارد شهید مطهری (رَحمَْةُ الله عَلیه) در این باب می فرماید : «تساوی غیر از تشابه است. تساوی، برابری است و تشابه، یکنواختی. ممکن است پدری ثروت خود را به‌طور مساوی میان فرزندان خود تقسیم کند، اما به طور متشابه تقسیم نکند. مثلا ممکن است چند قلم ثروت داشته باشد. هم تجارت‌خانه، هم ملک مزروعی و هم مستغلات اجاری، ولی نظر به این‌که قبل فرزندان خود را استعدادیابی کرده و در یکی ذوق و سلیقه تجارت دیده و در دیگری علاقه به کشاورزی و در سومی مستغلات‌داری، هنگام تقسیم این علاقه و استعداد را در نظر می‌گیرد و به فرزندان سرمایه‌ای در راستای استعدادشان می‌دهد. آن‌چه مسلم است اسلام در همه جا برای زن و مرد حقوق مشابهی وضع نکرده است، همچنان‌که تکالیف و مجازات‌های مشابهی هم قرار نداده است، اما مجموع حقوقی که برای زن قرار داده، کم‌ارزش‌تر از حقوق مردان نیست.»[6]

خداوند متعال نه تنها از لحاظ جایگاه و ارزش به مرد برتری نداده است بلکه با توجه به خصوصیات روحی ، جسمی و اجتماعی زن در مورد بانوان توصیه و سفارش هائی نموده و در برابر زحماتی که متقبل می شود اجری عظیم در نظر گرفته است.

رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) همواره در مورد زنان سفارش نموده و می فرماید : «خداى بزرگ، به زنان مهربان تر از مردان است و هیچ مردى، زنى از محارم خود را خوشحال نمى کند، مگر آن که خداوند متعال او را در قیامت شاد مى کند. »[7] و همچنین می فرماید : «یکدیگر را به رفتار نیک با زنان سفارش کنید. »[8]

رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) در باب ثواب بارداری و پرورش فرزند می فرماید : «هنگامى که زن باردار مى شود ، همانند روزه دارِ شب زنده دار و مجاهدى است که با جان و مالش در راه خدا جهاد مى کند و هنگامى که فارق شود ، پاداشى دارد که نمى دانى عظمت آن چه قدر است و هنگامى که شیر بدهد ، در هر بار مکیدن ، پاداش آزاد کردن یکى از فرزندان اسماعیل علیه السلام براى اوست و آن گاه که شیردادن تمام شود ، فرشته اى بر پهلوى او مى زند و مى گوید : عمل را از نو آغاز کن که بى تردید ، آمرزیده شدى» [9]

پی نوشت :

[1]. نساء 124
[2]. ترجمه آیت الله العظمی مکارم
[3]. آل عمران 195 ، غافر 40.
[4]. الحجرات 13
[5]. ترجمه آیت الله العظمی مکارم
[6]. نظام حقوق زن در اسلام مطهری ص115
[7]. کافى، ج6، ص6
[8]. بحارالأنوار، ج33، ص628
[9]. امالى صدوق، ص 496، ح 678
------------------------------
مطالعه بیشتر در :
روز زن


ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری

حلول ماه جمادی الاول و بررسی جنگ موته


اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا رَبَّ الْأَرْبَابِ وَ یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ وَ یَا مَالِکَ الْمُلُوکِ أَنْ تَرْحَمَنِی وَ تَسْتَجِیبَ لِی وَ تُصْلِحَنِی [*]
خداوندا، ای پروردگار پرورش‌دهندگان و ای سرور سروران و ای مالک پادشاهان، از تو خواستارم که بر من رحم کنی و دعایم را مستجاب نمایی و مرا اصلاح گردانی


جُمادی الاَوَّل یا جَمادی الاولی ، ماه پنجم از ماه های هجری قمری است ، جمادی به معنای سرمای سخت و یخ زدن است (جمادی از ریشه جمادا (جَمُدَ) به معنای انجماد) ، در مورد علت نام گذاری این ماه چنین وارد شده که در روز نام گذاری این ماه آب منجمد (یخبندان) بوده است. [1]
در این ماه وقایع مهم تاریخی روی داده است از جمله : پنجم جمادی الاول : ولادت با سعادت ، عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب کبری (علیهاالسلام) [2] ششم جمادی الاول : وقوع جنگ موته [3] دهم جمادی الاول : وقوع جنگ جمل و فتح بصره توسط امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) [4] سیزدهم جمادی الاول : شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بنا به نقل ۷۵ روز [5] بیست و هفتم جمادی الاول : وفات جناب عبدالمطلب (علیه السلام) [6]
توضیح وقایع تاریخی یاد شده به تفضیل در تاریخ وقوع آن خواهد آمد و در مورد جنگ موته باید دانست این جنگ در ششم جمادی الاول سال ۸ هـ ‌ق به وقوع پیوست. علت وقوع جنگ دستگیری و گردن زدن «حارث بن عُمَیر ازدی» به دستور شرحبیل سردار لشکر روم بود [7]
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از شنیدن خبر ، لشکری سه هزار نفره به فرماندهی جعفر بن ابی طالب (علیهم السلام) به طرف سرزمین موته حرکت دادند و تاکید نمودند تا جایی که ممکن است کافران را به اسلام دعوت نمایند و در صورت عدم پذیرش با آن ها وارد جنگ شوند و ضمنا در اقدامی راهبردی دستور دادند در صورت شهادت جعفر ، زید بن حارثه و بعد در از ایشان عبدالله بن رواجه به ترتیب فرماندهی لشکر مسلمانان را به عهده گیرند. از طرف دیگر شرحبیل با شنیدن خبر لشکر کشی مسلمانان لشکری عظیم نزدیک به صد هزار نفر از قیصر روم درخواست نمود و با این لشکر به مصاف لشکر اسلام آمد ، در چنین شرایطی که شکست مسلمانان در برابر دشمن عظیم قابل پیش بینی بود ، جناب جعفر بن ابی طالب (علیه السلام) لحظه ای از انجام دستور رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) عقب نشینی نکرد و به همین دلیل روحیه سپاه اسلام ضعیف نگردید پس مسلمانان که از روی عقیده و ایمان در آرزوی شهادت با روحیه ی بسیار بالا در برابر انبوهی از سپاه کفر غیرت مندانه شمشیر زدند ، هرچند در این جنگ جناب جعفر بن ابی طالب (علیهم السلام) و دو فرمانده دیگر به شهادت رسیدند ولی بر اثر رشادت و شجاعت آنها و پیروی مسلمانان آنچنان رعب و وحشتی در سپاه دشمن ایجاد شد که جنگی که به ظاهر باید با پیروزی روم پایان می یافت موجب هراس آنها از اسلام شد و سپاه اسلام با سلامت کامل به مدینه بازگشت. [8]

درسی که مسلمانان صدر اسلام و آیندگان از این جنگ گرفتند این بود که با فرماندهی مومن و دلیرانه و البته اتحاد و توکل بر خداوند می توان قویترین دشمنان را سرکوب نمود . ان شاء الله

پی نوشت:
[*] . اقبال الاعمال ، فرازی از دعای اول جَمادی الاولی
[1] . مسعودی، ج2، ص189
[2] . ریاحین الشریعه ج 3، ص 33
[3] . وقایع الشهور ص 94.
[4] . تتمة المنتهی ص 17
[5] . وقایع الشهور ص 95
[6] . العدد القویه ص 127
[7] . وقایع الشهور ص 94
[8] . سیره ی ابن هشام ج 2ص 388
----------------------------------
مطالعه بیشتر در:
اعمال و وقایع ماه جمادی الاول

۰ نظر
مجتبی کلانتری

میلاد حضرت زینب کبری (علیها السلام)



میلاد حضرت زینب کبری (علیها السلام) تبریک و تهنیت باد.
حضرت زینب بنت علی بن ابیطالب (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) دختر بزرگ امیرالمومنین امام علی (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) و حضرت زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) و نوه گرامی رسول اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) در پنجم جمادی الاول سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود، در مورد تاریخ ولادت ایشان  اختلافاتی نیز وجود دارد که عموم مورخان شیعه پنجم جمادی الاول را نقل نموده اند [1]
حضرت زینب (علیهاالسلام) حضور هفت معصوم (علیهم السلام) را درک نموده و در تمامى ابعاد ولایت مدارى سر آمد می باشد و فرمایش معروف امام سجاد (علیه السلام) خطاب به ایشان : [اى زینب!] تو، بحمدالله ، عالمى هستى که نزد کسى تعلیم ندیدى و دانایى هستى که نزد کسى نیاموختى [2] گواهی بر این است که علم حضرت زینب (سلام الله علیها) از جمله علم لدنی است و علم ایشان از جنس علوم دنیوی نمی باشد بلکه از سوی خداوند به ایشان افاضه شده است.

آیت الله ذبیح الله محلاتی (رَحمَْةُ الله عَلیه) در مورد حضرت زینب (علیهَا السَّلام) چنین می نویسد : در پنج سالگی مادر خود را از دست داد و از همان دوران طفولیت با مصیبت آشنا گردید . در دوران عمر با برکت خویش، مشکلات و رنج های زیادی را متحمل شد، از شهادت پدر و مادر گرفته تا شهادت برادران و فرزندان، و حوادث تلخی چون اسارت و . . . را تحمل کرد . این سختی ها از او فردی صبور و بردبار ساخته بود [3] البته هرچند که حضرت زینب (سلام الله علیها) در طول عمر خویش مصائب متعددی را متحمل شده بود ولیکن ادعای اینکه این مصائب ایشان را صبور و بردبار ساخته صحیح نمی باشد زیرا به فرمایش پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) : «... وُلدِ فاطِمَةَ فَانَا وَلِیُّهُم وَ عُصبَتُهُم، وَ هُم خُلِقُوا مِن طِینَتِی...» فرزندان فاطمه (حسن، حسین، زینب، و امّ کلثوم سَلامُ اللهِ عَلَیهِم )، که من ولی و سرپرست نَسَبی آنها هستم، از طینت و خمیره ذات من آفریده شده اند.[4] و حضرت زینب همچون اهل البیت (علیهم السلام) از ابتدا جامع فضائل اخلاقی بوده اند و مصائب متعدد برای حضرت زینب (سلام الله علیها) نقش تربیتی نداشته بلکه این حوادث ، ثابت کننده فضائل ایشان به عالمیان است، خلاصه باید در مورد حضرت چنین گفت: شئونات باطنیه و مقامات معنویه حضرت زینب (سلام الله علیها) نایبه زهرا (سلام الله علیها)، امینه خدا و زینت امیرالمومنین (علیه السلام) را هیچ کس نتواند به تحریر و تقریر در آورد.[5]

پی نوشت:
[1]. زندگانی حضرت زینب ،قائمی ،ص24
[2]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2ص305
[3]. ریاحین الشریعة ،محلاتی ج 3ص46
[4]. الفضائل الخمسه، ج3،ص150
[5]. ناسخ التواریخ ص73.
-------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت زینب بنت علی بن ابیطالب ( سَلامُ اللهِ عَلَیهِم )

۰ نظر
مجتبی کلانتری

شرایط پرستاری از نظر اسلام

رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) : هر کس براى بر آوردن نیاز بیمارى بکوشد، چه آن را برآورده سازد و چه نسازد، مانند روزى که از مادرش زاده شد، از گناهانش پاک مى شود [*]

پرستار نماد مهربانی و دلسوزی است زیرا اولین پرستار مادی هر شخص در مرحله اول مادر اوست ، مادری که زندگیش سرتاسر عشق ورزیدن ، محبت ، فداکاری و دلسوزی است ، این است که خداوند متعال بهشت را فدای قدوم مبارک مادر می نماید و رسول گرامی اسلام (صلى‏ الله‏ علیه ‏و ‏آله) چنین می فرماید : الجَنَّةُ تَحتَ أقدامِ الاُمَّهاتِ ؛ بهشت زیر قدم‏هاى مادران است. [1]

پرستاری از نگاه اسلام عملی مقدس و ارزشمند محسوب شده و جایگاه والائی برای پرستار قائل شده است ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در این باب می فرماید : مَن قامَ عَلى مَریضٍ یَوما و لَیلَةً بَعَثَهُ اللّه ُ مَعَ ابراهیمَ الخَلیلِ ؛ هر کس یک شبانه روز از بیمارى پرستارى کند ، خداوند او را با ابراهیم خلیل محشور مى کند [2] و باید دانست چنین اجر عظیمی در مقابل زحمت و پرستاری است که عمل همراه با نیت الهی باشد همچنان که نبی اکرم  (صلی الله علیه و آله) می فرماید : إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ؛ اعمال انسان فقط، بسته به نیات او است‏. [3]

علاوه به بر نیت کسب رضایت الهی که اشاره شد شرایطی دیگری نیز  وجود دارد که پرستار برای بدست آوردن اجر کامل الهی باید آن را رعایت نماید که به چند نمونه از آنها اشاره می نمائیم :

نرم خوئی و مدارا ؛ امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) می فرمایند : نرمخویی و مدارا کردن با دیگران، کلید کامیابی و رسیدن به مطلوب است [4]

روحیه و امید دادن به بیمار ؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند : هر گاه بر بیماری وارد شدید، او را به طول عمر امیدوار سازید، اگر چه این امیدوار ساختن در قضا و قدر مؤثر نیست، ولی بیمار را دلخوش می سازد و باعث آرامش و تسکین او می گردد. [5]

داشتن مهارت لازم ، علاقه به خدمت به خلق و بیمار را امانتی از طرف خداوند دانستن ؛ البته این موضوع برای همه حرفه ها صدق می کند ، امام صادق (علیه السلام) می فرمایند : صاحب هر حرفه ای باید سه ویژگی داشته باشد تا کار او رونق گیرد :  در کار خود مهارت علمی داشته باشد ؛ امانتدار باشد ، نسبت به مراجعه کنندگان علاقمند باشد. [6]

پی نوشت :

[*] . من لایحضره الفقیه ج4ص16
[1] . مستدرک الوسائل ج 15ص 180
[2] . ثواب الأعمال ص341
[3] . تهذیب‏ الأحکام ج1ص83
[4] . میزان الحکمه، ج4ص157
[5] . بحارالانوار ج81 ص225
[6] . تحف العقول ص238
---------------------------------------
مطالعه بیشتر در :
اخلاق پرستاری

۰ نظر
مجتبی کلانتری

جنگ جمل





پیش بینی جنگ جمل توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) : ای عایشه تو در حالی که ظالم هستی و در حق علی (علیه السلام) ظلم می کنی به جنگ او می روی[*]

جنگ جمل در دهم جمادی الاول سال ۳۶ هجری قمری [1] توسط ناکثین [پیمان شکنان] به حکومت امیرالمومنین (علیه السلام) تحمیل شد ، علت نام گذاری آنها به ناکثین این بود که آنها علی رغم بیعت با امیرالمومنین (علیه السلام) بر علیه ایشان جنگیدند که امیرالمومنین در مورد آنها چنین می فرماید : همانا طلحه و زبیر بیعت و عهد را نقض کرده و عایشه را از خانه اش بیرون کشیده اند تا فتنه به پا کنند و خون ریزی راه بیاندازند [2]

در مورد نام گذاری دشمنان امیرالمومنین (علیه السلام) ، هرچند عده ای نام گذاری را توسط شخص ایشان می دانند ولی حقیقت این است که نام گذاری توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) انجام گرفته و ایشان در مورد دشمنان حضرت چنین فرموده : «هذا قاتل الناکثین و القاسطین و المارقین من بعدی ؛ این علی کشنده‌ی پیمان شکنان و سرکشان و از دین بیرون رفتگان، است.»[3] و امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) مصادیق نام گذاری ها را در خطبه ها و فرمایشات خویش مشخص نموده است.[4]

اصلی ترین بهانه ای که دشمنان امیرالمومنین (علیه السلام) برای راه انداختن اولین جنگ بین مسلمانان (جنگ جمل) بیان نموده اند ، خونخواهى از عثمان بن عفان خلیفه‌ی سوم مسلمان است[5] خونی که توسط خود آنها ریخته شده بود  که امیرالمومنین (علیه السلام) می فرماید : آنها انتقام خونى را مى‏ خواهند که خود ریخته اند.[6]

در مورد قتل عثمان باید دانست ، ایشان بر خلاف دو خلیفه قبل حتی ظواهر را نیز رعایت نکرده و آشکارا به قوم‌گرایی و مقدم داشتن اقوام خود (بنی امیه) بر مسلمان می پرداخت و از دنیا گرایی ، تجمل‌ پرستی و ظلم علنی نیز ابائی نداشت ، در چنین شرایطی مسلمانان علیه عثمان دست به شورش زدند که طلحه و زبیر مهاجمین را هدایت و عثمان را «نعثل» و کودن و سفیه می‌خواندند ، در عین حال به اعتراف ابن ابی الحدید از علمای اهل سنت ، امیرالمومنین علی (علیه السلام) با توجه به مصالح اسلام ، مردم را از خلیفه کشی و قتل عثمان بر حذر داشته و حتی فرزندش امام حسن (علیه السلام) را برای محافظت از جان عثمان فرستاد [7] ولی در نهایت مردم دست به قتل عثمان زدند ، امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) در مورد حکومت عثمان چنین می فرماید: «... عثمان به حکومت رسید که برنامه‌اى جز خورد و خوراک و جمع آوری ثروت و مال نداشت، و دودمان پدرى او (بنى امیه) نیز در این مسیر همراه او شده و چون شترانى که گیاه تازه بهار را با حرص و ولع می‌خورند به غارت بیت المال دست زدند، در نتیجه این اوضاع رشته‌اش پنبه شد، و اعمالش کار او را تمام ساخت، و شکمبارگى سرنگونش نمود».[8]

پس از قتل عثمان ، مردم نادم و پشیمان از اینکه خلافت را بر خلاف دستور خداوند و اعلام رسول گرامی (صلی الله علیه و آله) به غیر امیرالمومنین (علیه السلام) سپرده بودند به خانه ولایت رفته و «البیعة البیعة» گویان صاحب اصلی خلافت را به مسجد کشانده و در یک ازدحام بی‌سابقه با مولای متقیان بیعت کردند...[9] طلحه و زبیر نیز از جمله اولین کسانی بودند که با حضرت بیعت نمودند.[10] و به همین دلیل از امام (علیه السلام) توقع داشتند ، سهم قابل توجه ای از بیت المال را به آنها واگذار و ایشان را به فرمانروایی بصره وکوفه منصوب نماید ولی عدالت حضرت موجب شد دست رد به سینه ی آنها بزند و درخواست آنها مبنی بر فرمانداری بصره وکوفه را نپذیرد [11]

سرانجام طلحه و زبیر  نزد عایشه رفتند و عایشه با وجود اینکه به اعتراف اهل سنت توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) از جنگ علیه امام (علیه السلام) نهی شده بود [12] بدلیل دشمنی خاصی که در سینه از امیرالمومنین (علیه السلام) داشت با طلحه و زبیر همراه و به بهانه هوادارى از خون عثمان جنگ جمل را به راه انداختند و نتیجه جنگ چیزی جز کشته شدن تعداد زیادی از مسلمان و مرگ طلحه و زبیر نبود.

پی نوشت:
[*]. صحیح بخاری 9/134 (از کتب اهل سنت).
[1]. الجمل والنصرة، شیخ مفید ص 336.
[2]. همان ص240.
[3]. بحار الانوار ج32ص291.
[4]. نهج البلاغه ، خطبه 192 (قاصعه).
[5]. تاریخ الامم و الملوک ج 4ص459.
[6]. نهج البلاغه، خطبه 137.
[7]. شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید،ج1، ص28.
[8]. نهج البلاغه ، خطبه 3.
[9]. همان.
[10]. الکامل فی التاریخ، ج3، ص191.
[11]. تاریخ الطبری، ج4 ص‌438.
[12]. الکتاب المصنف فی الأحادیث ج7، ص536.
----------------------------
مطالعه بیشتر در:
جنگ جمل

ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری

شهادت حضرت فاطمه زهرا











السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ

شهادت مظلومانه حضرت فاطمه زهرا (علیهَا السَّلام) تسلیت باد (به روایت ۷۵ روز ۱۱ ه ق)

در مورد تاریخ شهادت حضرت فاطمه زهرا (صلواتُ الله و سلامُهُ عَلیها) اقوال مختلفی وجود دارد که قول ۷۵ روز پس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در سیزدهم جمادی الاولی سال ۱۱ ه ق [1] از جمله اقول معتبر است، هرچند ۹۵ روز پس از رحلت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) قول مشهور است [2] ولیکن بدلیل عظمت حضرت صدیقه طاهره، سیره علما بر این است که در این ایام نیز مجلس عزاداری برپا می نمایند.

بنا بر وصیت حضرت فاطمه زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) جسم مقدس آن‌ حضرت شبانه تشییع و قبر حضرت مخفی نگاه داشته شد، ابن ابی الحدید از علمای اهل سنت علت مخفی بودن قبر حضرت زهرا (سلام الله علیها) را چنین بیان می نماید : در واقع دلیل آن اعتراض به جریان به وجود آمده در مسیر خلافت پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و زیر پا گذاشته شدن حق و حقیقت در جریان خلافت و انزجار از آن جریان بوده است.[3]
آری بی نشانی مزار حضرت فاطمه زهرا (صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها) تا قیامت نشان از مظلومیت و ظلمی است که به اهل بیت (سَلامُ اللهِ عَلَیهِم) رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) روا داشته اند.
در مراسم تشییع بانوی دو عالم، تعداد معدودی از نزدیکان امیرالمومنین (علیه السلام) از جمله حسنین (عَلیهِمَا السَّلام)، عقیل، سلمان، أبوذر، مقداد، عمار و بریده شرکت نمودند .[4]

پس آنکه خبر تشییع شبانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) به دستگاه حکومتی رسید، تصمیم گرفتند قبور تازه را نبش تا به جنازه حضرت دست یابند و بر ایشان نماز گزارند، علت و بهانه آنها برای نبش قبر، به خطر افتادن موقعیت اجتماعی خلیفه اول و ثانی، بویژه بعد از بیعت گرفتن از مردم برای خلافت بوده که این مسئله برای آنها گران تمام می­شد.

وقتى خبر نبش قبور به  امیرالمومنین (علیه السلام) رسید، حضرت لباس رزم پوشید و ذوالفقار را حمایل کرد و به بقیع آمد و مانع آنان شد، عمر پیش آمد و گفت : ما قبر را نبش مى کنیم. امیرمؤمنان (علیه السلام) پیراهن او را گرفت و او را بر زمین کوبید و فرمود: اگر حق مرا گرفتید و چیزى نگفتم، براى آن بود که ترسیدم مردم مرتد شوند و از دین برگردند. اما در مورد قبر فاطمه! سوگند به خدایى که جان على در دست اوست، اگر به خاک فاطمه دست دراز کنید، زمـیـن را از خونتان سیراب مى کنم! [5] و چون عمر از عظمت و قدرت حضرت مطلع بود و از طرفی می دانست امیرالمومنین بر سر قسم خود می ماند از ترس دست برداشته و از کار خود چشم پوشی نمود.

پی نوشت:
[1]. الکافی ج1ص458
[2]. دلائل‌الامامه ص45
[3]. شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید ج16ص281
[4]. مناقب آل أبی طالب،ابن شهر آشوب ج3ص363
[5]. بحارالانوار، ج 43، ص 171.
-----------------------------
مطالعه بیشتر در:
حضرت فاطمه زهرا (علیهَا السَّلام)


ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری

یکم ربیع الثانی و قیام توابین


ربیع‌الثانی یا ربیع‌الآخر از جمله ماهای هجری قمری است که سید ابن طاووس (رَحمَْةُ الله عَلیه) برای روز اول آن دعای اللّهُمَّ أَنْتَ إِلهُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ، وَ خالِقُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ مالِکُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ رَبُّ کُلِّ شَیْ‌ءٍ .... را ذکر می نماید [1]
در روز اول ربیع الثانی در سال 65 هجری سلیمان بن صرد خزاعى با گروهی از توابین بمنظور توبه و خونخواهی امام حسین (علیه السلام) قیام نمودند. [2]
بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) ، کوفیان از خیانت خود به خاندان رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) پشیمان شدند ، آنها کسانی بودند که با ۱۲۰۰۰ نامه [3] امام حسین (علیه السلام) را به کوفه دعوت نموده ولی نه تنها امام را یاری نکردند بلکه خود بر امام مظلوم شمشیر کشیدند. (البته عده ای از کوفیان نیز در اثر تدابیر شدید امنیتی و دستگیری توسط ابن زیاد نتوانستند به یاری امام بشتابند)
پس از حادثه کربلا ، کوفیان دائم یکدیگر را ملامت و توبیخ می کردند و به فکر راهی برای جبران جنایت خود بودند ، بدین صورت ریشه و بنیان قیام توابین در میان مردم کوفه نهاده شد.[4] در نهایت کوفیان در منزل سلیمان بن صرد خزاعى از بزرگان شیعه اجتماع نمودند و پس از اعلام شرمساری شدید ، جویای راهی برای پاک شدن لکّه ننگ از دامان خویش شدند ، سلیمان خطاب به آنها گفتند : قیام کنید ، چرا که خداوند بر شما خشمگین شده است، به خداسوگند ، گمان نکنم خدا از شما راضى شود مگر با قاتلان آن حضرت نبرد کنید و از آنان انتقام بگیرید ، سپس ادامه داد: «از مرگ نترسید؛ چرا که هر کس از مرگ بترسد ذلیل خواهد شد و همانند قوم بنى اسرائیل باشید که به خاطر نافرمانى خداوند پیامبرشان به آنها گفت: «اِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ اَنْفُسَکُمْ» [5]؛ (شما به خویشتن ستم کردید) و ادامه داد: «فَتُوبُوا اِلى بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا اَنْفُسَکُمْ»  (پس توبه کنید و به سوى خالق خود بازگردید و تن به کشتن دهید) [6] آخر الامر توابین به رهبری سلیمان رهسپار جنگ با ابن زیاد شد و در عین الورد با سپاه ابن زیاد رویارو و پس از کشتن عده زیادی از سپاه دشمن و مبارزات و جانفشانیهای فراوان ، سلیمان (سلیمان بن صرد بن الجون بن أبى الجون بن منقذ بن ربیعة بن أصرم الخزاعی ) [7] در سن 93 سالگی کشته و قیام توابین شکست خورد. [8]

یکی از دلائل اصلی شکست قیام توابین ، احساسی بودن این قیام بوده است ، آنها می خواستند با فدا کردن جان خویش مورد بخشش خداوند قرار گیرند و با بنا قرار دادن آیه ۵۴ سوره بقره چنین تصمیمی گرفتند ، سوال اینجاست آیا چنین کاری مورد تائید دین و امام عصرشان بوده است ؟ در تاریخ سندی بر تائید صریح امام سجاد (علیه السلام) یافت نشده و البته آیه مورد نظر در مورد یهود نازل شده و بار کردن آن بر مسلمانان بدون صراحت معصوم تفسیر به رای محسوب می گردد ، در هر صورت مذمتی نیز از ائمه معصوم (علیهم السلام) برای حرکت شهادت طلبانه توابین یافت نمی شود پس پذیرش یا عدم پذیرش توبه آنها مشخص نیست ، این نکته نیز باید مورد توجه قرار داد که در میان شیعیان اشخاص دیگری نیز از جمله مختار ، به دنبال قیام علیه حکومت ظالم بودند ولی از حرکت احساسی سلیمان حمایت نکرده و می گفتند : «سلیمان مى خواهد با این قیام، خود و یارانش را به کشتن دهد، او مردى است که از آیین جنگ آگاهى ندارد»[9]

پی نوشت :
[1] اقبال الاعمال ج3ص145
[2] مستدرک سفینه البحار :ج 4ص68
[3] بحار الأنوار، ج44، ص334
[4] تجارب الأمم ، مسکویه الرازى ج2 ص107
[5] سوره بقره، آیه 54.
[6] کامل ابن اثیر، ج 4، ص 176
[7] الاستیعاب فى معرفة الأصحاب ج‏2ص249
[8] قلائدالنحور :ج ربیع الثانی ص 168
[9] کامل ابن اثیر، ج 4، ص 163
..............................................................
مطالعه بیشتر :
قیام توابین

۰ نظر
مجتبی کلانتری

ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)


السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْقَاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبَى (روحی له الفداء)
ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) مبارک باد
حضرت عبدالعظیم حسنى (علیه السلام) در روز پنج شنبه چهارم ماه ربیع الثانی سال ۱۷۳ هجری قمری، در شهر مدینه  متولد گردید[1] ایشان فرزند گرامی «عبدالله »  و «فاطمه» دختر عقبة بن قیس هستند[2]  حضرت عبدالظیم (علیه السلام) در مورد نسبش در نامه ای چنین می فرماید: من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی طالب هستم.[3] پس حضرت با چهار واسطه به امام حسن مجتبی (علیه السلام) می رسد
ایشان از علمای عالیقدر خاندان رسالت و امامت محسوب می گردد که در مورد توان علمی و فقاهتش احادیثی فراوانی موجود می باشد ؛ مؤلف کتاب «جنة النعیم» می نویسد: یکی از شیعیان شهر ری خدمت امام على النقى(علیه السلام) رسیدند و از امام سوالاتی پرسیدند، امام(علیه السلام) ضمن پاسخ به سوالات فرموند: « اى ابا حماد! (نام آن شخص) هر گاه مشکلى از امور دینى برایت پیش آمد، جواب مشکل خود را از عبدالعظیم حسنى بخواه و سلام مرا به او برسان».[4]
حدیث حاضر بدین معناست که حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) مجتهدی مسلم بوده که براساس اصول و قواعدی که از اهل بیت (علیهم السلام) در اختیار او بوده است علم استخراج احکام و حدود الهی را در تمام زمینه ها داشته است تا جائی که علم ایشان مورد تأیید و تصدیق امام هادی (علیه السلام) قرارگرفته است.
در مقام و فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) همین بس که در مورد زیارتش چنین روایت شده است: مردى از اهل ری، خدمت امام هادی(علیه السلام) رسید. امام از او پرسیدند، کجا بودی؟ گفت به زیارت سیدالشهدا(علیه السلام) رفته بودم. حضرت فرمودند: بدانکه اگر قبر عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) را زیارت کنى گویا حسین بن علی(علیه السلام) را زیارت کرده ای.[5]
در مورد طریقه فوت حضرت اختلاف نظر وجود دارد که می توان شهادت به طریق سم[6] و زنده به گور کردن ایشان[7] اشاره نمود  و در مورد دلیل اقامت حضرت در ری باید افزود که حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) برای مصون ماندن از خطر خلیفه عباسی، خود را از چشم مأموران پنهان می کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس، رفت و آمد می کردند و این وضع ادامه داشت تا اینکه حضرت عبدالعظیم به شهر «ری» رسید و در آنجا قصد اقامت نمود.[8]

پی نوشت:
[1]. امامزادگان رى، ج 1، ص 78
[2]. منتقلة الطالبیه: ص 1577
[3]. رجال النجاشی: ج 2، ص 67
[4]. اختران فروزان ری، ص 37.
[5]. کامل الزیارات، ص 324.  
[6]. م کتب و رساله ها عبدالعظیم،شریف،ص141
[7]. المنتخب،طریحی،ص77
[8]. روح و ریحان، ص 248.
.......................................................
مطالعه بیشتر:
عبدالعظیم حسنی؛ آبروی ری

۰ نظر
مجتبی کلانتری

ولادت امام حسن عسکری (علیه السلام)





السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ الْهَادِیَ الْمُهْتَدِیَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ

ولادت با سعادت امام حسن عسکری (علیه السلام) مبارک باد.

هشتم ربیع الثانی سال ۲۳۲ هجری قمری میلاد با سعادت یازدهمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام حسن عسکری (صلواتُ اللهِ و سلامُه علیهِ) می باشد [1]

در مورد ظاهر حضرت احادیثی موجود می باشد که حاکی از جلال و زیبائی حضرت است بطوری که حتی دشمنان حضرت از ایشان به خوبی یاد می کردند ، احمد بن عبیدالله بن خانق ملعون (مامور کسب مالیات معتصم) که دشمنی عجیبی با خاندان رسالت داشت در مورد چهره امام حسن عسکری (علیه السلام) می گوید : « گندمگون ، درشت چشم ، نیکوقامت ، خوبروی و خوش اندام بود و هیبت و جلالی تمام داشت» [2] البته چه جای عجب از زیبائی حضرت که ایشان پدر گرامی زیباترین و خوش صورت ترین مردم [3] حضرت بقیة الله فی ارضه ، امام زمان (روحی و ارواحُ العالَمینَ لِترابِ مَقْدَمِهِ الفِداء) هستند ، امام زمانی که شیعیان در دعای عهد [4] با یادآوری جمالش از خداوند چنین می خواهند : «اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ؛  خدایا آن جمال با رشادت، و پیشانى ستوده را به من بنمایان، و با نگاهى از من به او دیده ام را سرمه بنه ، و در گشایش امرش شتاب کن» ، ابراهیم بن مهزیار در بیان چهره افلاکی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می گوید : او جوانی نورس و نورانی و سپید پیشانی بود با ابروانی گشاده و گونه ها و بینی کشیده و قامتی بلند و نیکو چون شاخه سرو. گویا پیشانی اش ستاره ای درخشان بود و برگونه راستش، خالی بود که مانند مشک و عنبر بر صفحه ای نقره ای می درخشید. بر سرش، گیسوانی پرپشت و سیاه و افشان بود که روی گوشش را پوشانده بود. سیمایی داشت که هیچ چشمی برازنده تر و زیباتر و با طمأنینه تر و باحیاتر از آن ندیده است.[5]

طبق مفاد تاریخی امام حسن عسکری (علیه السلام) در طول عمر پر برکت خویش دائما تحت فشار و زیر نظر حکام ظالم عصر خود بوده است که البته این فشارها نتوانست فعالیت های حضرت را محدود نماید ، کوشش های علمی ، تبیین اندیشه های ناب اسلامی ، ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان جهان در دورترین نقاط و آماده سازی آنان برای دوران غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از فعالیت های امام حسن عسکری (علیه السلام) به شمار می آید [6] که یکی از مهم ترین آنها آماده سازی مردم برای غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد زیرا به دلیل حفظ جان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تولد ایشان به صورت مخفیانه صورت گرفت ، به همین دلیل امام حسن عسکری (علیه السلام) گهگاه در ملاقات‌ های خصوصی [7] و عمومی [8] حضرت را به شیعیان معرفی می فرمود تا مقدمات دوران غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را مهیا نماید.

پی نوشت :

[1]. بحارالانوار، ج50، ص237
[2]. بحارالانوار، ج 50، ص 326
[3]. مکیال المکارم، ج1، ص132
[4]. المصباح، کفعمی ، ص 552
[5]. شیخ صدوق، ج 2، ص 180
[6]. سیره پیشوایان ، ص 626
[7]. کمال الدین، ج2، ص384   
[8]. همان ص435.

----------------------------------
مطالعه بیشتر :
سیره امام حسن عسکری(علیه السلام) در پاسداری از حریم عقاید​

ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری

وفات حضرت معصومه (علیها السلام)



امام رضا (علیه السلام) : «مَن زَارَ المَعصُومَةَ بِقُم کَمَن زَارَنى» هرکس معصومه را در قم زیارت کند،مانند کسى است که مرا زیارت کرده است[*]

وفات حضرت معصومه (علیها السلام) تسلیت باد

حضرت فاطمه معصومه ( صلواتُ اللهِ و سلامُهُ عَلیها ) از بانوان با فضیلت خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام)  می‎باشد. ایشان از لحاظ پدری و مادری با برادر امام خویش یعنی امام رضا (علیه السلام)  مشترک است ، پدر بزرگوار ایشان ، امام موسی کاظم (علیه السلام) پیشوای هفتم شیعیان هستند و مادر گرامیشان حضرت نجمه (سلام الله علیها) نام داشت.[1]البته نام های دیگری نیز برای مادر امام رضا (علیه السلام) ذکر شده [2] که این به معنای عدم اشتراک مادر امام رضا (علیه السلام) و حضرت معصومه (سلام الله علیها)  نیست بلکه به معنای تعدد نام های حضرت نجمه (سلام الله علیها) است.

در مورد علت تشریف آوردن حضرت معصومه (سلام الله علیها) به ایران ، در تاریخ ثبت شده که یک سال بعد از تشریف فرمائی اجباری امام رضا (علیه السلام) به خراسان در سال ۲۱۰ هجری قمری ، حضرت معصومه (علیها السلام) به منظور زیارت برادر از مدینه به مقصد خراسان حرکت نمود ولی متاسفانه هنگامی که با همراهانش وارد ساوه شد ، بیمار و رنجور گردید [3] در مورد علت بیماری حضرت اختلاف نظر وجود دارد ، برخی چنین بیان نموده اند : مردم ساوه [حاکم ساوه] در آن دوران از دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) بودند ، به همین دلیل هنگام رسیدن حضرت معصومه (سلام الله علیها) و همراهانش به ساوه ، حمله و جنگ سختی درگرفت ، ۲۳ تن از برادران و برادرزادگان حضرت معصومه پس رشادت های بسیار به شهادت رسیدند و حضرت معصومه توانست به قم پناهنده شود ولی بر اثر دیدن شهادت عزیزان خویش به شدت غمگین گشته و بر اثر آن بیمار  [4] و در دهم ربیع الثانی ۲۰۱ هجری شمسی وفات فرمودند [5]

حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) دارای شخصیتی رفیع و والا مقام است ، بگونه ای که در روایات متعدد [حتی پیش از ولادت ایشان] از حضرت با جلالت و تکریم یاد شده است ، امام صادق (علیه السلام) در حدیثی از فضیلت زیارت و مدفن او سخن می گوید و شیعیان را به اهمیت آن توجه می دهد و می فرماید «شهر قم، حرم ما است و در آن زنی از فرزندان من مدفون می شود، به نام فاطمه هر کس او را زیارت کند بهشت برای او ثابت می شود...»[6]

پی نوشت :
[*] . ناسخ التواریخ ج٣ص٦٨
[1] . الاحتجاج ، طبرسی ج2ص374
[2] . سیره معصومان، امین عاملی، ج6،ص142
[3] . تاریخ قم، حسن قمی ، ص 213
[4] . ریاض الانساب، ص 160
[5] . بحار الانوار، ج 48، ص 290
[6] . بحار الانوار، ج 6، ص 216
----------------------------------------
مطالعه بیشتر :
ویژه نامه بانوی ملکوت/ حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)

۰ نظر
مجتبی کلانتری